شاه فرتوت ابریقستان

#احمدرضا_احمدی
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
ما مردمان عادی، گاهی دلمان می‌خواهد خوشبخت باشیم؛
نان گرم بخوریم، یا بندرهای دنیا را نه در کارت پستال‌ها، بلکه به‌صورت زنده ببینیم...

ما مردمان عادی، خیلی آرزوهای دیگر هم داریم که ما فرصت شمردنش را نداریم و شما حوصلهٔ شنیدنش را...


۲۰ تیرماه، سالروز درگذشت #احمدرضا_احمدی شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و نقاش

روحش شاد
۱۳۱۹-۱۴۰۲

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
همیشه هراسم آن بود
که صبح از خواب بیدار شوم
با هراس به من بگویند
فقط تو خواب بودی
بهار آمد و رفت...

از خواب بیدار می‌شوم
می‌پرسم بهار کجا رفت؟

کسی جواب مرا نمی‌دهد
سکوت می‌کنند!

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
بیا پرنده را به آفتاب بسپاریم
که ساکنان زمین
#عشق را باور کنند...

روز و شب را به دیوار آویخته‌ایم
از هراس غربت‌های ریخته شده بر زمین
به خواب رفتیم
از خواب که بیدار شدیم
در کوچه هیاهو بود
در خانه آفتاب بود...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر
من از خواب
برگی ریحان آورده‌ام
ریحان را به لبانم نزدیک می‌کنم
صبح می‌شود...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر
و من چه دیر فهمیدم "انسان" یعنی "عجالتا"...

تصویر نامه زیبای #سهراب_سپهری به #احمدرضا_احمدی

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
مرا نکاوید
مرا بکارید!
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوش‌هایم را بگذارید
تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل‌میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید
در سینه‌ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.

مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که زیر سایهٔ درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجره‌هاست...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
به یاد «شاعرتهران»
bit.ly/1TREWcQ

#محمدعلی_سپانلو که به او شاعر تهران لقب داده‌اند، در بیست‌ونهم آبان‌ماه ۱۳۱۹ در خیابان ری، کوچه‌ آصف در تهران دیده به جهان گشود. پدرش کارمند بانک ملی بود.
او در خانه‌ای بزرگ شد و بالید که از طریق پدر با مجله‌ تهران مصور و ترقی، با قصه‌های مادربزرگ و کتاب‌هایی که پدرش برایش در خانه می‌خواند مانوس بود.
پدرش صدای خوبی داشت و نقالی هم می‌کرد. سپانلو خود کودکی‌اش را این‌گونه تعریف می‌کند:
«من بچه‌‌ اول بودم. پدرم براي اين کارها حوصله داشت. نقاشي و نوشتن را پيش از رفتن به مدرسه به من ياد داد. با يادداشت‌ها و خاطره‌هايي از آن دوره بار آمدم. حافظه‌ گاهي مزاحمي دارم که همه چيز را حفظ مي‌کند. شايد بتوانم بعضي از تم‌های سمفونيک را با دهنم بزنم اما اغلب آهنگ‌های کوچه و بازار را هم بلدم.
بهترين مدرسه‌ای که بعد از سه سال مدرسهٔ رازي رفتم، دوره‌ سيکل ادبي در مدرسه‌ #دارالفنون بود که در شکل‌گيری شخصيت من بسيار تأثير داشت. همان سال که مدرسه تمام شد، در کنکور شرکت کردم. دوره‌ ما کنکور بسيار سخت بود. تمام ايران بود و يک دانشگاه تهران. کل رشته‌ها هزار نفر ورودي داشتند و قبولی در دانشگاه آنقدر مهم بود که برخی کارت چاپ مي‌کردند "فلاني دانشجو". من توانستم علاوه بر دانشکده ادبيات، در دانشکده حقوق هم قبول شوم.»
محمدعلی سپانلو در مهرماه ۱۳۳۲ وارد دبیرستان رازی در خیابان فرهنگ شد. در این دبیرستان زبان فرانسه به عنوان زبان خارجی تدریس می‌شد. سپانلو در این مدرسه با دنیای جدید آشنا شد. #سپانلو در سال ۱۳۳۵ در مسابقه‌ای که در رشته‌ ادبیات در بین تمام مدارس کشور برگزار شد مقام اول را کسب کرد و از #محمدرضاشاه پهلوی یک دیوان حافظ به عنوان جایزه دریافت کرد.
پس از کلاس دهم، سپانلو به مدرسه دارالفنون رفت که در آن دوره افرادی چون #داریوش_آشوری، #بهرام_بیضایی، #احمدرضا_احمدی، #نادر_ابراهیمی و #عباس_پهلوان در کلاس‌های مختلف آن مشغول به تحصیل بودند.
در همین دوره بود که سپانلو در مسابقه‌ داستان‌نویسی مجله سخن شرکت می‌کند و داستانش به نام #دشت_پندار در آن مجله منتشر می‌شود.
سپانلو در سال ۱۳۳۸ دیپلمش را از دارالفنون گرفت و در همان سال در کنکور شرکت کرد و در دو رشته‌ #ادبیات و #حقوق پذیرفته شد اما در نهایت رشته‌ حقوق را انتخاب کرد. در دوران دانشگاه سپانلو برای مجله‌ اطلاعات جوانان مطلب می‌نوشت و در آن زمان کتابی به نام «پچپچه‌ای در ظلمت» را از فرانسه به فارسی ترجمه و منتشر کرد.
محمدعلی سپانلو در سال ۱۳۴۴ با #پرتو_نوری‌علاء از شاعران دهه‌ چهل ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نام #شهرزاد و سندباد است.
#شهرزاد_سپانلو خواننده‌ و ترانه‌سرا است و در آمریکا زندگی و فعالیت می‌کند.
سپانلو مدت چند سال از سرطان ریه در رنج بود و سرانجام روز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
او در سابقه فعالیت ادبی و هنری خود در فیلمی به نام «رخساره» به کارگردانی #امیر_قویدل و فیلم «شناسایی» به کارگردانی #محمدرضا_اعلامی، «ستارخان» به کارگردانی #علی_حاتمی و «آرامش در حضور دیگران» به کارگردانی #ناصر_تقوایی ایفای نقش کرده است.
محمدعلی سپانلو، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در تهران درگذشت.

روحش شاد

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
ما مردمان عادی، گاهی دلمان می‌خواهد خوشبخت باشیم؛
نان گرم بخوریم، یا بندرهای دنیا را نه در کارت پستال‌ها، بلکه به‌صورت زنده ببینیم...

ما مردمان عادی، خیلی آرزوهای دیگر هم داریم که ما فرصت شمردنش را نداریم و شما حوصلهٔ شنیدنش را...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
بیا پرنده را به آفتاب بسپاریم
که ساکنان زمین
#عشق را باور کنند...

روز و شب را به دیوار آویخته‌ایم
از هراس غربت‌های ریخته شده بر زمین
به خواب رفتیم
از خواب که بیدار شدیم
در کوچه هیاهو بود
در خانه آفتاب بود...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر
همیشه هراسم آن بود
که صبح از خواب بیدار شوم
با هراس به من بگویند
فقط تو خواب بودی
بهار آمد و رفت...

از خواب بیدار می‌شوم
می‌پرسم بهار کجا رفت؟

کسی جواب مرا نمی‌دهد
سکوت می‌کنند!

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
مرا نکاوید
مرا بکارید!
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بر الوارهای نور ببندید
از انگشتانم برای کودکان مداد رنگی بسازید
گوش‌هایم را بگذارید
تا در میان گلبرگ‌های صدا پاسداری کنند
چشمانم را گل‌میخ کنید
و بر هر دیواری
که در انتظار یادگاری کودکی‌ست بیاویزید
در سینه‌ام بذر مهر بپاشید
تا کودکان خسته از الفبا
در مرغزارهایم بازی کنند.

مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درستکار گشته‌ام
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که زیر سایهٔ درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجره‌هاست...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
چه کسی می‌دانست
ما بعد از خداحافظی
به چه چیز مبتلا می‌شویم...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
بوسیدمش!

دیگر
هراس نداشتم
جهان پایان یابد.

من از جهان سهمم را گرفته بودم...!

#احمدرضا_احمدی شاعر، نویسنده، روزنامه‌نگار و نقاش، پس از ماه‌ها تحمل بیماری،امروز (بیستم تیرماه) درگذشت.

روحش شاد
۱۳۱۹-۱۴۰۲

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
#جاودانگان سال ۹۴؛ محمدعلی سپانلو
به یاد «شاعرتهران»
bit.ly/1TREWcQ

#محمدعلی_سپانلو که به او شاعر تهران لقب داده‌اند، در بیست‌ونهم آبان‌ماه ۱۳۱۹ در خیابان ری، کوچه‌ آصف در تهران دیده به جهان گشود. پدرش کارمند بانک ملی بود.
او در خانه‌ای بزرگ شد و بالید که از طریق پدر با مجله‌ تهران مصور و ترقی، با قصه‌های مادربزرگ و کتاب‌هایی که پدرش برایش در خانه می‌خواند مانوس بود.
پدرش صدای خوبی داشت و نقالی هم می‌کرد. سپانلو خود کودکی‌اش را این‌گونه تعریف می‌کند:
«من بچه‌‌ اول بودم. پدرم براي اين کارها حوصله داشت. نقاشي و نوشتن را پيش از رفتن به مدرسه به من ياد داد. با يادداشت‌ها و خاطره‌هايي از آن دوره بار آمدم. حافظه‌ گاهي مزاحمي دارم که همه چيز را حفظ مي‌کند. شايد بتوانم بعضي از تم‌های سمفونيک را با دهنم بزنم اما اغلب آهنگ‌های کوچه و بازار را هم بلدم.
بهترين مدرسه‌ای که بعد از سه سال مدرسهٔ رازي رفتم، دوره‌ سيکل ادبي در مدرسه‌ #دارالفنون بود که در شکل‌گيری شخصيت من بسيار تأثير داشت. همان سال که مدرسه تمام شد، در کنکور شرکت کردم. دوره‌ ما کنکور بسيار سخت بود. تمام ايران بود و يک دانشگاه تهران. کل رشته‌ها هزار نفر ورودي داشتند و قبولی در دانشگاه آنقدر مهم بود که برخی کارت چاپ مي‌کردند "فلاني دانشجو". من توانستم علاوه بر دانشکده ادبيات، در دانشکده حقوق هم قبول شوم.»
محمدعلی سپانلو در مهرماه ۱۳۳۲ وارد دبیرستان رازی در خیابان فرهنگ شد. در این دبیرستان زبان فرانسه به عنوان زبان خارجی تدریس می‌شد. سپانلو در این مدرسه با دنیای جدید آشنا شد. #سپانلو در سال ۱۳۳۵ در مسابقه‌ای که در رشته‌ ادبیات در بین تمام مدارس کشور برگزار شد مقام اول را کسب کرد و از #محمدرضاشاه پهلوی یک دیوان حافظ به عنوان جایزه دریافت کرد.
پس از کلاس دهم، سپانلو به مدرسه دارالفنون رفت که در آن دوره افرادی چون #داریوش_آشوری، #بهرام_بیضایی، #احمدرضا_احمدی، #نادر_ابراهیمی و #عباس_پهلوان در کلاس‌های مختلف آن مشغول به تحصیل بودند.
در همین دوره بود که سپانلو در مسابقه‌ داستان‌نویسی مجله سخن شرکت می‌کند و داستانش به نام #دشت_پندار در آن مجله منتشر می‌شود.
سپانلو در سال ۱۳۳۸ دیپلمش را از دارالفنون گرفت و در همان سال در کنکور شرکت کرد و در دو رشته‌ #ادبیات و #حقوق پذیرفته شد اما در نهایت رشته‌ حقوق را انتخاب کرد. در دوران دانشگاه سپانلو برای مجله‌ اطلاعات جوانان مطلب می‌نوشت و در آن زمان کتابی به نام «پچپچه‌ای در ظلمت» را از فرانسه به فارسی ترجمه و منتشر کرد.
محمدعلی سپانلو در سال ۱۳۴۴ با #پرتو_نوری‌علاء از شاعران دهه‌ چهل ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نام #شهرزاد و سندباد است.
#شهرزاد_سپانلو خواننده‌ و ترانه‌سرا است و در آمریکا زندگی و فعالیت می‌کند.
سپانلو مدت چند سال از سرطان ریه در رنج بود و سرانجام روز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در سن ۷۵ سالگی درگذشت.
او در سابقه فعالیت ادبی و هنری خود در فیلمی به نام «رخساره» به کارگردانی #امیر_قویدل و فیلم «شناسایی» به کارگردانی #محمدرضا_اعلامی، «ستارخان» به کارگردانی #علی_حاتمی و «آرامش در حضور دیگران» به کارگردانی #ناصر_تقوایی ایفای نقش کرده است.
محمدعلی سپانلو، ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ در تهران درگذشت.

روحش شاد

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
من از خواب
برگی ریحان آورده‌ام
ریحان را به لبانم نزدیک می‌کنم
صبح می‌شود...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر
ما مردمان عادی، گاهی دلمان می‌خواهد خوشبخت باشیم؛
نان گرم بخوریم، یا بندرهای دنیا را نه در کارت پستال‌ها، بلکه به‌صورت زنده ببینیم...

ما مردمان عادی، خیلی آرزوهای دیگر هم داریم که ما فرصت شمردنش را نداریم و شما حوصلهٔ شنیدنش را...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
چه کسی می‌دانست
ما بعد از خداحافظی
به چه چیز مبتلا می‌شویم...

#احمدرضا_احمدی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
Ещё