شاه فرتوت ابریقستان

#ابراهیم_گلستان‌
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عشق مسأله‌ای برای اعلان‌کردن سر کوچه و بازار نیست و فقط به آن کسی که عاشق است مربوط است...
به آ‌ن‌کس و حداکثر به آن‌که بهش عاشق‌اند.
یک مسأله‌ خصوصی شخصی است که هیچ ارتباط به هیچکس ندارد...

✍🏼 #ابراهیم_گلستان

مقاومت صریح این مرد در نریختن رازهای رابطه‌ عاشقانه و عمیقش با #فروغ_فرخزاد نزد مصاحبه‌گران کنجکاو رسانه‌ها و مجلات ستودنی بود...

پ.ن.
تو را صبا و مرا آبِ دیده شد غَمّاز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند...

#حافظ

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
اصل کار و شرط اول کار، فهمیدن خود آدم است و دروغ نگفتن آدم به خودش.

۳۱ مرداد، سالروز درگذشت #ابراهیم_گلستان، از شاخص‌ترین روشنفکران ایرانی که دهه‌ها در زمینه‌های مختلفی چون کارگردانی، عکاسی، نویسندگی، روزنامه‌نگاری و مترجمی به فعالیت پرداخت و در اغلب این حوزه‌ها آثاری درخشان و ماندگار از خود به جا گذاشت.
۱۳۰۱-۱۴۰۲
روحش شاد

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
📚 کتاب #معمای_هویدا
✍️ #عباس_میلانی


مولف در ابتدای کتاب غرضش را از نگاشتن کتاب چنین عنوان می‌کند:

قرار بود برای دایره المعارف ایرانیکا خلاصه ای از زندگی #هویدا را در ۲۵۰۰ کلمه بنویسم که بعد از بررسی چند منبع متوجه شدم که این شخصیت را اصلا نمی‌شناسم و همین سبب شد که کتابی را اختصاص دهم به این شخصیت مهم و سعی کنم شمائی از این چهره را از طریق کسانی که با ایشان ارتباط داشتند، بدست بیاورم.
کتاب از ۱۶ فصل تشکیل شده در ۴۶۹ صفحه به همراه ۳۰ صفحه یادداشت و توضیح. و در فصول اول با مروری بر کودکی و جوانی و ایام تحصیل هویدا می پردازد که تا حدودی مشابه کتاب معتضد است، با این تفاوت که نویسنده تعصبهای خود را در قضاوت دخالت نداده و نخواسته حین موضعگیری چشمی هم به منابع تامین مالی خود داشته باشد و با بافتن رطب و یابس حقیقت را مخدوش کند.
سپس به چگونگی ورود هویدا به بدنه دولت و وارد شدن او به حلقه تکنوکرات‌های #منصور می‌پردازد و در آخر سر دوران نخست‌وزیری و سپس دوره افول و اعدام او را از چشم می‌گذراند.

شرح_کتاب

به اين نتيجه رسيده‌ام كه بايد تاريخ خود را از جدید بخوانيم و بسنجيم.
پذيرفتم كه به نوعي خانه تكاني تاريخي محتاجيم. به نظرم رسيد كه فرضيات و گمان ها و جزميات پيشين را وا بايد گذاشت و شناخت هركس را از نو با پيروي از روش پيشنهادي دكارت بياغازيم.
او مي‌گفت در جستجوي روش علمي، لازم دانستم كه همه فرضيات پيشين را ناديده و نپذيرفته بگيرم و در همه چيز شك كنم جز در وجود ذهنيتي شكاك!
ما نيز در ارزيابي ذهن و زندگي هركس بايد به گمانم با اين فرض شروع كنيم كه هيچ چيز قابل اعتنا و اعتمادي درباه‌اش نمي دانيم. بايد اين فرض را بپذيريم كه دانسته ها و شنيده‌هاي پيشين‌مان شايد به قصد گمراهيمان بوده و تنها با ذهني پالوده از رسوبات گذشته مي‌توان به گرته‌اي از حقيقت دست يافت.
شبی #ابراهیم_گلستان (نویسنده و فیلمساز نامی) مهمان برادر هویدا بود. از قضا شخص هویدا نیز حضور داشت و جدالی لفظی بین او و گلستان در گرفته و هر لحظه لحنی تندتر پیدا می‌کرد. هنگامی که هویدا چیزی از سر طعن درباره پیراهن گلستان می‌گوید، گلستان به خشم آمده و بی‌درنگ پیراهن را از تن درآورده به سوی هویدا پرت کرده فریاد کشید: "بوش کن. بوی وجدان می‌دهد... نه بوی عفن کسی که روح خود را فروخته".
هویدا محافظانش را از تعرض به او بازداشته، گلستان را به کنار خود خوانده به صدایی ملتهب و مضطرب از احساس خیانت به خود می‌گوید و از خودکامگی روزافزون شاه و از اندیشهٔ سخیف نظام تک حزبی در ایران نالید...
چند هفته بعد گلستان و هویدا همدیگر را در ضیافتی که به افتخار #ژاک‌_شیراک برگزار شده بود ملاقات کردند. هویدا به سوی گلستان آمد و بی‌آنکه نشانی از کدورت در لحن و کلامش باشد، گلستان را به مهمان فرانسوی دولت ایران معرفی کرد:
"ایشان بهترین نویسنده و فیلمساز مملکت ما هستند و ما هم همیشه کارهایشان را توقیف می‌کنیم!"
این واپسین دیدار هویدا و گلستان بود. اینکه یکی از نخست‌وزیران پهلوی شیفته‌ ادبیات بود و خواننده پر و پا قرص شاعران بزرگ فرانسوی به شمار می‌رفت، اینکه هویدا علاقه‌ خاصی به جمع‌های روشنفکری داشت : #صادق_هدایت، #صادق_چوبک و ابراهیم گلستان از دوستان نزدیکش بودند، همه و همه نشان می‌دهد که او آدم خاصی بود. اگر چه این خاص بودن با انگِ همجنس‌گرایی و بهایی‌ بودن هویدا همواره تکفیر می‌شد، اما میلانی جنبه‌های دیگری از زندگی خاص هویدا را تصویر می‌کند.
او در میان مجموعه‌ای از کارگزاران سلطنتی که آلوده به فساد اقتصادی بودند، کمتر علاقه‌ای به مکنت داشت. از طرف دیگر او علاقه‌ چندانی به قدرت نیز نداشت و یا به قول ابراهیم گلستان، چنین وانمود می‌کرد. اما تمام ویژگی‌های منحصر به فرد هویدا، بهیچوجه توجیه‌کننده‌ عملکرد او در دوران نخست‌وزیری نیست. نکته‌ای که بی‌عملی هویدا را بغرنج ‌تر می‌کند (اگر فرض کنیم که خود نقشی در فساد مالی و حکومتی دربار نداشت) همین ویژگی‌های مثبت او بود. اگر ذهن فعال جامعه، در نگاهی کلان‌نگرانه انفعالِ کارگزارانی را که همچون هویدا باسواد نبودند بپذیرد؛ قطعاً به سختی قادر خواهد بود که تسلیم هویدا را در قبال استبداد #شاه قبول کند.
هویدا در این زمینه نیز در بین سیاستمداران در اقلیت بود. او سرسپرده بود و می‌دانست که سرسپرده است و از آن مهمتر معنای استقلال را می‌فهمید و این مساله‌ کوچکی نیست.

#امیرعباس_هویدا

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
به بهانۂ ۲۴ بهمن ، سالروز درگذشت #فروغ_فرخزاد
goo.gl/mDnT5o
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد

#فروغ‌الزمان_فرخزاد هشتم دیماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد.
پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از همکلاسی‌های فروغ می‌گفت: زنگ‌های انشاء برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه می‌گفت که من از انشاء متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشاء همیشه او را توبیخ می‌کرد و می‌گفت: فروغ تو این ‌ها را از کتاب‌ها می‌دزدی؟!!! فروغ گویا به خیاطی علاقه‌ وافر داشت و می‌گفت وقتی از خیاطی برمی‌گردم بهتر می‌توانم شعر بگویم.

فروغ تنها شانزده سال داشت که به یکی از بستگان مادرش دل بست و او کسی نبود جز #پرویز_شاپور که خود نویسنده بود و از لحاظ سنی پانزده سال از فروغ بزرگتر بود.
خانواده فروغ با این ازدواج مخالف بودند، اما ازدواج سرگرفت و محصول این ازدواج فرزند پسری است به نام #کامیار.
این وصلت چندان نپائید و از همسرش جدا شد و این جدایی موجب شد که از دیدار فرزندش محروم بماند. فروغ همواره نگران قضاوت فرزندش در مورد خود بود. او در جایی در این باره می‌گوید:
«کامی یک روز بزرگ خواهد شد و مرا چنان که هستم خواهد شناخت نه آن‌طور که درباره من به او تلقین می‌کنند و معصومیت او را با تفتیش‌های بیمارانه‌ خود آلوده می‌سازند.»
فروغ سیزده یا چهارده ساله بود که شعر گفتن آغاز کرد. او در مصاحبه‌ای می‌گوید:
«وقتی سیزده یا چهارده ساله بودم، خیلی غزل می‌ساختم و هیچ‌وقت هم آنها را چاپ نکردم. وقتی غزل را نگاه می‌کنم با وجود اینکه از حالت کلی آن خوشم می‌آید به خودم می‌گویم خوب خانم، کمپلکس غزل‌سرایی آخر تو را هم گرفت.»

فروغ هفده سال داشت که نخستین مجموعه‌ی اشعار خود به نام «اسیر» را در سال ۱۳۳۱ چاپ کرد و بیست‌ویک‌سال داشت که مجموعه «دیوار» را منتشر ساخت. در این هنگام بود که ناسزا و دشنامهای بسیاری بر فروغ باریدن گرفت. عصیان فروغ به فرهنگ ِ #نرسالار خوش نیامد و تهمت‌ها بود که از چپ و راست بر او فرود می‌آمد.

در سال ۱۳۳۶ و در سن بیست‌ودو‌سالگی فروغ سومین مجموعه شعر خویش به نام «عصیان» را به چاپ رساند. فروغ کم‌کم داشت سینما را هم تجربه می‌کرد.
در شهریور ۱۳۳۷ و در سن بیست‌ و سه‌ سالگی به جهان سینما نزدیک شد. در این مسیر با #ابراهیم_گلستان آشنا شد؛ آشنایی‌ای که مسیر زندگی فروغ را تغییر داد. در سال ۱۳۴۱ فروغ فیلم “خانه سیاه است” را در آسایشگاه جذامیان بابا باغس تبریز می‌سازد. تهیه‌کنندگی این فیلم را ابراهیم گلستان بر عهده می‌گیرد و در واقع این فیلم حاصل همکاری فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان است.
این فیلم توانست جایزه‌ بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن ِ خود کند. در سال ۱۳۴۳ فروغ به آلمان و ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. او در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت می‌کند و تهیه‌کننده‌ای سوئدی در آن‌جا ساخت چند فیلم را به او پیش‌نهاد می‌کند.
پس از این دوره فروغ مجموعه “تولدی دیگر” را انتشار می‌دهد که مورد توجه بسیار زیاد منتقدان قرار می‌گیرد و تحسین‌های بسیاری را برمی‌انگیزد....

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1uMdl1p

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
فروغ در یاد #ابراهیم_گلستان
به بهانۂ هشتم دیماه، زادروز #فروغ_فرخزاد
مصاحبه #داریوش_کریمی با گلستان درباره فروغ
در برنامه #پرگار

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
به بهانۂ ۸ دیماه ، زادروز #فروغ_فرخزاد

«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد

#فروغ‌الزمان_فرخزاد هشتم دیماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد.
پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از همکلاسی‌های فروغ می‌گفت: زنگ‌های انشاء برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه می‌گفت که من از انشاء متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشاء همیشه او را توبیخ می‌کرد و می‌گفت: فروغ تو این ‌ها را از کتاب‌ها می‌دزدی؟!!! فروغ گویا به خیاطی علاقه‌ وافر داشت و می‌گفت وقتی از خیاطی برمی‌گردم بهتر می‌توانم شعر بگویم.

فروغ تنها شانزده سال داشت که به یکی از بستگان مادرش دل بست و او کسی نبود جز #پرویز_شاپور که خود نویسنده بود و از لحاظ سنی پانزده سال از فروغ بزرگتر بود.
خانواده فروغ با این ازدواج مخالف بودند، اما ازدواج سرگرفت و محصول این ازدواج فرزند پسری بود به نام #کامیار (که در سال درگذشت https://t.me/oldkingofebrighestan/11793)
این وصلت چندان نپائید و از همسرش جدا شد و این جدایی موجب شد که از دیدار فرزندش محروم بماند. فروغ همواره نگران قضاوت فرزندش در مورد خود بود. او در جایی در اینباره می‌گوید:
«کامی یک روز بزرگ خواهد شد و مرا چنان که هستم خواهد شناخت نه آن‌طور که درباره من به او تلقین می‌کنند و معصومیت او را با تفتیش‌های بیمارانه‌ خود آلوده می‌سازند.»
فروغ سیزده یا چهارده ساله بود که شعر گفتن آغاز کرد. او در مصاحبه‌ای می‌گوید:
«وقتی سیزده یا چهارده ساله بودم، خیلی غزل می‌ساختم و هیچ‌وقت هم آنها را چاپ نکردم. وقتی غزل را نگاه می‌کنم با وجود اینکه از حالت کلی آن خوشم می‌آید به خودم می‌گویم خوب خانم، کمپلکس غزل‌سرایی آخر تو را هم گرفت.»

فروغ هفده سال داشت که نخستین مجموعه‌ی اشعار خود به نام «اسیر» را در سال ۱۳۳۱ چاپ کرد و بیست‌ویک‌سال داشت که مجموعه «دیوار» را منتشر ساخت. در این هنگام بود که ناسزا و دشنامهای بسیاری بر فروغ باریدن گرفت. عصیان فروغ به فرهنگ ِ #نرسالار خوش نیامد و تهمت‌ها بود که از چپ و راست بر او فرود می‌آمد.

در سال ۱۳۳۶ و در سن ۲۲سالگی فروغ سومین مجموعه شعر خویش به نام «عصیان» را به چاپ رساند. فروغ کم‌کم داشت سینما را هم تجربه می‌کرد.
در شهریور ۱۳۳۷ و در سن بیست‌ و سه‌ سالگی به جهان سینما نزدیک شد. در این مسیر با #ابراهیم_گلستان آشنا شد؛ آشنایی‌ای که مسیر زندگی فروغ را تغییر داد. در سال ۱۳۴۱ فروغ فیلم “خانه سیاه است” را در آسایشگاه جذامیان بابا باغس تبریز می‌سازد. تهیه‌کنندگی این فیلم را ابراهیم گلستان بر عهده می‌گیرد و در واقع این فیلم حاصل همکاری فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان است.
این فیلم توانست جایزه‌ بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن ِ خود کند. در سال ۱۳۴۳ فروغ به آلمان و ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. او در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت می‌کند و تهیه‌کننده‌ای سوئدی در آن‌جا ساخت چند فیلم را به او پیش‌نهاد می‌کند.
پس از این دوره فروغ مجموعه “تولدی دیگر” را انتشار می‌دهد که مورد توجه بسیار زیاد منتقدان قرار می‌گیرد و تحسین‌های بسیاری را برمی‌انگیزد....

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1uMdl1p

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عشق مسأله‌ای برای اعلان‌کردن سر کوچه و بازار نیست و فقط به آن کسی که عاشق است مربوط است...
به آ‌ن‌کس و حداکثر به آن‌که بهش عاشق‌اند.
یک مسأله‌ خصوصی شخصی است که هیچ ارتباط به هیچکس ندارد...

✍🏼 #ابراهیم_گلستان

مقاومت صریح این مرد در نریختن رازهای رابطه‌ عاشقانه و عمیقش با #فروغ_فرخزاد نزد مصاحبه‌گران کنجکاو رسانه‌ها و مجلات ستودنی بود...

پ.ن.
تو را صبا و مرا آبِ دیده شد غَمّاز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند...

#حافظ

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
اصل کار و شرط اول کار، فهمیدن خود آدم است و دروغ نگفتن آدم به خودش.

#ابراهیم_گلستان
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
در ما نه چشم داشتی بود
نه ترسی
نه امیدی!
فقط آرزوی دوردستی بود...

#ابراهیم_گلستان از شاخص‌ترین روشنفکران ایرانی که دهه‌ها در زمینه‌های مختلفی چون کارگردانی، عکاسی، نویسندگی، روزنامه‌نگاری و مترجمی به فعالیت پرداخته و در اغلب این حوزه‌ها آثاری درخشان و ماندگار از خود به جا گذاشت، سه‌شنبه ۳۱مردادماه، در منزل مسکونی‌اش در بریتانیا و در کنار خانواده‌اش درگذشت.

۱۳۰۱-۱۴۰۲

روحش شاد

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
#عشق مسأله‌ای برای اعلان‌کردن سر کوچه و بازار نیست و فقط به آن کسی که عاشق است مربوط است...
به آ‌ن‌کس و حداکثر به آن‌که بهش عاشق‌اند.
یک مسأله‌ خصوصی شخصی است که هیچ ارتباط به هیچکس ندارد...

#ابراهیم_گلستان
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
به بهانۂ ۸ دیماه ، زادروز #فروغ_فرخزاد

«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن‌ها با مردان است... من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی مردان می‌برند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن‌ها به کار می‌برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت‌های علمی هنری و اجتماعی زنان است.» - فروغ فرخزاد

#فروغ‌الزمان_فرخزاد هشتم دیماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد.
پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از همکلاسی‌های فروغ می‌گفت: زنگ‌های انشاء برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه می‌گفت که من از انشاء متنفرم و بیزارم چرا که معلم انشاء همیشه او را توبیخ می‌کرد و می‌گفت: فروغ تو این ‌ها را از کتاب‌ها می‌دزدی؟!!! فروغ گویا به خیاطی علاقه‌ وافر داشت و می‌گفت وقتی از خیاطی برمی‌گردم بهتر می‌توانم شعر بگویم.

فروغ تنها شانزده سال داشت که به یکی از بستگان مادرش دل بست و او کسی نبود جز #پرویز_شاپور که خود نویسنده بود و از لحاظ سنی پانزده سال از فروغ بزرگتر بود.
خانواده فروغ با این ازدواج مخالف بودند، اما ازدواج سرگرفت و محصول این ازدواج فرزند پسری بود به نام #کامیار (که در ۲۵تیرماه سال ۱۳۹۷ درگذشت
https://t.me/oldkingofebrighestan/11793)
این وصلت چندان نپائید و از همسرش جدا شد و این جدایی موجب شد که از دیدار فرزندش محروم بماند. فروغ همواره نگران قضاوت فرزندش در مورد خود بود. او در جایی در اینباره می‌گوید:
«کامی یک روز بزرگ خواهد شد و مرا چنان که هستم خواهد شناخت نه آن‌طور که درباره من به او تلقین می‌کنند و معصومیت او را با تفتیش‌های بیمارانه‌ خود آلوده می‌سازند.»
فروغ سیزده یا چهارده ساله بود که شعر گفتن آغاز کرد. او در مصاحبه‌ای می‌گوید:
«وقتی سیزده یا چهارده ساله بودم، خیلی غزل می‌ساختم و هیچ‌وقت هم آنها را چاپ نکردم. وقتی غزل را نگاه می‌کنم با وجود اینکه از حالت کلی آن خوشم می‌آید به خودم می‌گویم خوب خانم، کمپلکس غزل‌سرایی آخر تو را هم گرفت.»

فروغ هفده سال داشت که نخستین مجموعه‌ی اشعار خود به نام «اسیر» را در سال ۱۳۳۱ چاپ کرد و بیست‌ویک‌سال داشت که مجموعه «دیوار» را منتشر ساخت. در این هنگام بود که ناسزا و دشنامهای بسیاری بر فروغ باریدن گرفت. عصیان فروغ به فرهنگ ِ #نرسالار خوش نیامد و تهمت‌ها بود که از چپ و راست بر او فرود می‌آمد.

در سال ۱۳۳۶ و در سن ۲۲سالگی فروغ سومین مجموعه شعر خویش به نام «عصیان» را به چاپ رساند. فروغ کم‌کم داشت سینما را هم تجربه می‌کرد.
در شهریور ۱۳۳۷ و در سن بیست‌ و سه‌ سالگی به جهان سینما نزدیک شد. در این مسیر با #ابراهیم_گلستان آشنا شد؛ آشنایی‌ای که مسیر زندگی فروغ را تغییر داد. در سال ۱۳۴۱ فروغ فیلم “خانه سیاه است” را در آسایشگاه جذامیان بابا باغس تبریز می‌سازد. تهیه‌کنندگی این فیلم را ابراهیم گلستان بر عهده می‌گیرد و در واقع این فیلم حاصل همکاری فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان است.
این فیلم توانست جایزه‌ بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن ِ خود کند. در سال ۱۳۴۳ فروغ به آلمان و ایتالیا و فرانسه سفر می‌کند. او در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت می‌کند و تهیه‌کننده‌ای سوئدی در آن‌جا ساخت چند فیلم را به او پیش‌نهاد می‌کند.
پس از این دوره فروغ مجموعه “تولدی دیگر” را انتشار می‌دهد که مورد توجه بسیار زیاد منتقدان قرار می‌گیرد و تحسین‌های بسیاری را برمی‌انگیزد....

بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1uMdl1p

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
#عشق مسأله‌ای برای اعلان‌کردن سر کوچه و بازار نیست و فقط به آن کسی که عاشق است مربوط است...
به آ‌ن‌کس و حداکثر به آن‌که بهش عاشق‌اند.
یک مسأله‌ خصوصی شخصی است که هیچ ارتباط به هیچکس ندارد...

#ابراهیم_گلستان
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
‍‍ ⁠
فیلم مستند #خانه_سیاه_است به کارگردانی #فروغ_فرخزاد و تهیه کنندگی #ابراهیم_گلستان در سال ۱۳۴۲ در پی دیدار فروغ فرخزاد از آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز ساخته شد.
این فیلم را می‌توان حاصل همکاری فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان دانست که جایزهٔ بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن خود کرد.


حضور جذامی‌ها در فیلم به عنوان طردشدگان جامعه، به تصویر کشیدن روزمرگی و انسان گرفتار به طور عام از شاخص‌های مهم این فیلم به شمار می‌آیند.


ناصر صفاریان که در تحقیقات گسترده و انجام گفتگوهای مفصل با صاحب‌نظران و کارشناسان برای ساخت یک سه‌گانه دربارهٔ فروغ فرخزاد ساعت‌ها مصاحبهٔ تصویری در اختیار داشت به طور اتفاقی نسخهٔ دیگری از «خانه سیاه است» پیدا کرد و تصمیم گرفت با وجود انکار شدید ابراهیم گلستان (تهیه‌کنندهٔ فیلم) در نسخهٔ دیگری از فیلم (که ۹ قطعهٔ اضافه و یک قطعهٔ متفاوت داشت) هردو نسخه را به اضافهٔ گفتگوهایی دربارهٔ فیلم به یک شبکهٔ ویدئویی ارائه کند تا امکان مقایسه بین هردو نسخه وجود داشته باشد. این نسخه در ۱۳۸۱ و همزمان با چهلمین سال ساخت آن فیلم منتشر شد و رتبهٔ نوزدهم را از بین ۵۰ مستند برتر دنیا به انتخاب سایت «سایت اند سوند» بدست آورد.


چند جمله از فیلم خانه سیاه است با تک گویی ابراهیم گلستان :
"دنیا زشتی کم ندارد، زشتی‌های دنیا بیش تر بود، اگر آدمی بر آن‌ها دیده بسته بود. امّا آدمی چاره ساز است ."

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

#مستند خانه سیاه است ۱۹۶۲
( The House is Black )

نویسنده و کارگردان : فروغ فرخزاد
تهیه‌کننده : ابراهیم گلستان
مدت : ۲۰ دقیقه
فروغ در یاد #ابراهیم_گلستان
به بهانۂ ۲۶ مهرماه، زادروز ابراهیم گلستان
مصاحبه #داریوش_کریمی با گلستان درباره فروغ
در برنامه #پرگار

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
بیست‌وششم مهرماه، زادروز #ابراهیم_گلستان، عمر و عزتش مستدام. (۱۳٠۱)

مقاومت صریح این مرد در نریختن رازهای رابطه‌ عاشقانه و عمیقش با #فروغ_فرخزاد نزد مصاحبه‌گران کنجکاو رسانه‌ها و مجلات ستودنیست...
کمتر کسی از او در باره شعر و شخصیت فروغ سوال کرده. بیشتر از او درباره چند و چون خصوصی رابطه‌شان جویا شده‌اند...
فراموش نکنیم که فروغ بدون آشنایی با گلستان "فروغ" نمی‌شد.

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
#عشق مسأله‌ای برای اعلان‌کردن سر کوچه و بازار نیست و فقط به آن کسی که عاشق است مربوط است...
به آ‌ن‌کس و حداکثر به آن‌که بهش عاشق‌اند.
یک مسأله‌ خصوصی شخصی است که هیچ ارتباط به هیچکس ندارد...

#ابراهیم_گلستان
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
‍‍ به بهانهٔ ۱۸ فروردین سالروز اعدام #امیرعباس_هویدا

📕#معمای_هویدا
✍️#عباس_میلانی


مولف در ابتدای کتاب غرضش را از نگاشتن کتاب چنین عنوان می‌کند:

قرار بود برای دایره المعارف ایرانیکا خلاصه ای از زندگی #هویدا را در ۲۵۰۰ کلمه بنویسم که بعد از بررسی چند منبع متوجه شدم که این شخصیت را اصلا نمی‌شناسم و همین سبب شد که کتابی را اختصاص دهم به این شخصیت مهم و سعی کنم شمائی از این چهره را از طریق کسانی که با ایشان ارتباط داشتند، بدست بیاورم.
کتاب از ۱۶ فصل تشکیل شده در ۴۶۹ صفحه به همراه ۳۰ صفحه یادداشت و توضیح. و در فصول اول با مروری بر کودکی و جوانی و ایام تحصیل هویدا می پردازد که تا حدودی مشابه کتاب معتضد است، با این تفاوت که نویسنده تعصبهای خود را در قضاوت دخالت نداده و نخواسته حین موضعگیری چشمی هم به منابع تامین مالی خود داشته باشد و با بافتن رطب و یابس حقیقت را مخدوش کند.
سپس به چگونگی ورود هویدا به بدنه دولت و وارد شدن او به حلقه تکنوکرات‌های #منصور می‌پردازد و در آخر سر دوران نخست‌وزیری و سپس دوره افول و اعدام او را از چشم می‌گذراند.

شرح_کتاب

به اين نتيجه رسيده‌ام كه بايد تاريخ خود را از جدید بخوانيم و بسنجيم.
پذيرفتم كه به نوعي خانه تكاني تاريخي محتاجيم. به نظرم رسيد كه فرضيات و گمان ها و جزميات پيشين را وا بايد گذاشت و شناخت هركس را از نو با پيروي از روش پيشنهادي دكارت بياغازيم.
او مي‌گفت در جستجوي روش علمي، لازم دانستم كه همه فرضيات پيشين را ناديده و نپذيرفته بگيرم و در همه چيز شك كنم جز در وجود ذهنيتي شكاك!
ما نيز در ارزيابي ذهن و زندگي هركس بايد به گمانم با اين فرض شروع كنيم كه هيچ چيز قابل اعتنا و اعتمادي درباه‌اش نمي دانيم. بايد اين فرض را بپذيريم كه دانسته ها و شنيده‌هاي پيشين‌مان شايد به قصد گمراهيمان بوده و تنها با ذهني پالوده از رسوبات گذشته مي‌توان به گرته‌اي از حقيقت دست يافت.
شبی #ابراهیم_گلستان (نویسنده و فیلمساز نامی) مهمان برادر هویدا بود. از قضا شخص هویدا نیز حضور داشت و جدالی لفظی بین او و گلستان در گرفته و هر لحظه لحنی تندتر پیدا می‌کرد. هنگامی که هویدا چیزی از سر طعن درباره پیراهن گلستان می‌گوید، گلستان به خشم آمده و بی‌درنگ پیراهن را از تن درآورده به سوی هویدا پرت کرده فریاد کشید: "بوش کن. بوی وجدان می‌دهد... نه بوی عفن کسی که روح خود را فروخته".
هویدا محافظانش را از تعرض به او بازداشته، گلستان را به کنار خود خوانده به صدایی ملتهب و مضطرب از احساس خیانت به خود می‌گوید و از خودکامگی روزافزون شاه و از اندیشهٔ سخیف نظام تک حزبی در ایران نالید...
چند هفته بعد گلستان و هویدا همدیگر را در ضیافتی که به افتخار #ژاک‌_شیراک برگزار شده بود ملاقات کردند. هویدا به سوی گلستان آمد و بی‌آنکه نشانی از کدورت در لحن و کلامش باشد، گلستان را به مهمان فرانسوی دولت ایران معرفی کرد:
"ایشان بهترین نویسنده و فیلمساز مملکت ما هستند و ما هم همیشه کارهایشان را توقیف می‌کنیم!"
این واپسین دیدار هویدا و گلستان بود. اینکه یکی از نخست‌وزیران پهلوی شیفته‌ ادبیات بود و خواننده پر و پا قرص شاعران بزرگ فرانسوی به شمار می‌رفت، اینکه هویدا علاقه‌ خاصی به جمع‌های روشنفکری داشت : #صادق_هدایت، #صادق_چوبک و ابراهیم گلستان از دوستان نزدیکش بودند، همه و همه نشان می‌دهد که او آدم خاصی بود. اگر چه این خاص بودن با انگِ همجنس‌گرایی و بهایی‌ بودن هویدا همواره تکفیر می‌شد، اما میلانی جنبه‌های دیگری از زندگی خاص هویدا را تصویر می‌کند.
او در میان مجموعه‌ای از کارگزاران سلطنتی که آلوده به فساد اقتصادی بودند، کمتر علاقه‌ای به مکنت داشت. از طرف دیگر او علاقه‌ چندانی به قدرت نیز نداشت و یا به قول ابراهیم گلستان، چنین وانمود می‌کرد. اما تمام ویژگی‌های منحصر به فرد هویدا، بهیچوجه توجیه‌کننده‌ عملکرد او در دوران نخست‌وزیری نیست. نکته‌ای که بی‌عملی هویدا را بغرنج ‌تر می‌کند (اگر فرض کنیم که خود نقشی در فساد مالی و حکومتی دربار نداشت) همین ویژگی‌های مثبت او بود. اگر ذهن فعال جامعه، در نگاهی کلان‌نگرانه انفعالِ کارگزارانی را که همچون هویدا باسواد نبودند بپذیرد؛ قطعاً به سختی قادر خواهد بود که تسلیم هویدا را در قبال استبداد #شاه قبول کند.
هویدا در این زمینه نیز در بین سیاستمداران در اقلیت بود. او سرسپرده بود و می‌دانست که سرسپرده است و از آن مهمتر معنای استقلال را می‌فهمید و این مساله‌ کوچکی نیست.

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
سیزدهم فروردین سالمرگ #کاوه_گلستان است.
کسی که روسپی‌خانه را و #جنگ و #انقلاب را به قاب کشید.
دوربینی که روی چشمانش بود را ندیدم، حتی خودش را که فرصتی پیش نیامد که ملاقاتش کنم. همیشه برایم قابل احترام بود احترامی که هیچوقت حتی با مرگش گم نکردم و هرگز او را با #ابراهیم_گلستان که پدرش بود، مقایسه نمی‌کنم.
کاوه گلستان عکاس بزرگی که هرگز زیر سایه ردای پدرش گم نشد. عکسهای بی‌نظیر او از «شهرنو» یا همان روسپی‌خانه‌های ایران بخشی از تاریخ عکاسی ایران است او در جریان انقلاب هم با دوربینش در خیابانها عکسهای بی‌نظیری گرفت و در جنگ عراق با ایران کلکسیونی از زیباترین عکسها را از خط مقدم نیروهای ایرانی به یادگار گذاشت.

طبق معمول قدرش دانسته نشد و شکار BBC شد و از بهترین عکاسان این رسانه بزرگ.
در سیزدهم فروردین هشتاد ودو هنگام انجام مأموریت تصویربرداری برای شبکه خبری بی‌بی‌سی در خط مقدم جنگ آمریکا علیه عراق، در شهر مرزی کفری در حدود کرکوک در عراق که تحت کنترل اتحاد میهنی کردستان بود، بر اثر انفجار مین کشته شد.
اما مرگ او پایانی برای یاد و آثار او نبود و نیست او در جایی گفته بود:
«من می‌خواهم صحنه‌هایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشه‌دار کند و به خطر بیندازد. می‌توانی نگاه نکنی، می‌توانی خاموش کنی، می‌توانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتل‌ها. اما نمی‌توانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچ‌کس نمی‌تواند»

#مهدی_وزیربانی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
‍‍ ⁠
فیلم مستند #خانه_سیاه_است به کارگردانی #فروغ_فرخزاد و تهیه کنندگی #ابراهیم_گلستان در سال ۱۳۴۲ در پی دیدار فروغ فرخزاد از آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز ساخته شد.
این فیلم را می‌توان حاصل همکاری فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان دانست که جایزهٔ بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن خود کرد.


حضور جذامی‌ها در فیلم به عنوان طردشدگان جامعه، به تصویر کشیدن روزمرگی و انسان گرفتار به طور عام از شاخص‌های مهم این فیلم به شمار می‌آیند.


ناصر صفاریان که در تحقیقات گسترده و انجام گفتگوهای مفصل با صاحب‌نظران و کارشناسان برای ساخت یک سه‌گانه دربارهٔ فروغ فرخزاد ساعت‌ها مصاحبهٔ تصویری در اختیار داشت به طور اتفاقی نسخهٔ دیگری از «خانه سیاه است» پیدا کرد و تصمیم گرفت با وجود انکار شدید ابراهیم گلستان (تهیه‌کنندهٔ فیلم) در نسخهٔ دیگری از فیلم (که ۹ قطعهٔ اضافه و یک قطعهٔ متفاوت داشت) هردو نسخه را به اضافهٔ گفتگوهایی دربارهٔ فیلم به یک شبکهٔ ویدئویی ارائه کند تا امکان مقایسه بین هردو نسخه وجود داشته باشد. این نسخه در ۱۳۸۱ و همزمان با چهلمین سال ساخت آن فیلم منتشر شد و رتبهٔ نوزدهم را از بین ۵۰ مستند برتر دنیا به انتخاب سایت «سایت اند سوند» بدست آورد.


چند جمله از فیلم خانه سیاه است با تک گویی ابراهیم گلستان :
"دنیا زشتی کم ندارد، زشتی‌های دنیا بیش تر بود، اگر آدمی بر آن‌ها دیده بسته بود. امّا آدمی چاره ساز است ."

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

#مستند خانه سیاه است ۱۹۶۲
( The House is Black )

نویسنده و کارگردان : فروغ فرخزاد
تهیه‌کننده : ابراهیم گلستان
مدت : ۲۰ دقیقه
قربانت بروم. دوستت دارم. دوستت دارم. دلم می‌خواهد چشم‌هایم را روی هم بگذارم و وقتی بازشان می‌کنم پهلوی تو باشم.
دلم می‌خواهد ببوسمت. آن‌قدر ببوسمت که تشنگی‌ام تمام شود...
تنم به یادت بیدار می‌شود. نامه‌ات را که می‌خواندم یک وقت متوجه شدم که دارم بلندبلند باهات حرف می‌زنم. مثل دیوانه‌ها. انگار که تو اینجا بودی. در برق آفتاب که روی آینه افتاده بود، بودی.
نمی‌دانم چقدر می‌توانم در لندن دوام بیاورم. به همین زودی خسته شده‌ام. روزهایم به سرگردانی می‌گذرد. فکر می‌کنم چمدان‌هایم را ببندم و بروم پاریس. اگر تو نیایی اینجا نمی‌مانم. نمی‌توانم بمانم. یک حالت بلاتکلیف وحشتناک دارم.

راستی کی می‌آیی؟ برایم بنویس. قربانت بروم. اگر بیایی از خوشی پر می‌گیرم. اگر بیایی زندگی می‌کنم. می‌بوسمت از صبح تا شب. می‌بوسمت از سرتاپا. می‌بوسمت...
سینه‌ات آرامگاه من‌ است. آغوشت جایی‌ست که مرا به خواب راحت و بی‌دغدغه و بی‌اضطراب و بی‌غم می‌خواند. شاهی. شاهی. شاهی.
اگر داد بزنم، صدایم آسمان را پاره می‌کند. آن‌قدر از #عشق به تو و از میل به تو و از درد تو پُرم که اگر داد بزنم صدایم آسمان را پاره‌پاره می‌کند. شاهی، نازنینم، عمرم، نفسم، روحم، جانم. دوستت دارم...

#فروغ_فرخزاد/نامه به #ابراهیم_گلستان‌

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
Ещё