-"من عاشق تو ام."
-"نه فقط تو، ما."
-"من دارم مثل تو می شوم!"
-" چون من مثل تو بوده ام پیش از تو."
-" من کمی دیر به دنیا آمده ام. نه؟"
-" اما به موقع آمده ای و خوش آمدی! عمریست من به جستجوی تو بوده ام بی آن که دیده یا دانسته باشم ات، حال که تو را یافته ام یقین دارم که "خود"ش هستی، همان که لحظه ای غافل نبوده ام از جستجویت. و تو در تمام سالیان ... حتی پیش از آن که به دنیا بیایی ... وه که چه خوش آمدی. و چه به هنگام. که من از پناه پشته های مرگ باز می آیم و اکنون برمی آیم با تو به روی زندگی، به وجد و اشتیاق. من مرگ را با تو پشت سر می گذارم و باز متولد می شوم. وه که چه خوشآمدی و چه به هنگام و گاه. من تو را لمس نمی کنم. من تو را زیارت می کنم.تو بوی بهشت با خود داری."
-" دلم می خواهد سرم را بگذارم روی سینه ات، بازویت، و پلک های مرا ببنندم."
-" و من نگاهت کنم وقتی آرام و با اطمینان نفس می کشی. عطر نفس ات را دوست می دارم و چهره ات را ، وقتی معصومانه به خواب می روی."
"آرام می گیرم، آرام می گیرم وقتی در خیالم سر بربازوی امنِ ِتو به خواب می روم."
"بخواب کبوتر."
#سلوک /
#محمود_دولت_آبادی@nevisandbdonya