https://t.center/nevisandbdonya
سال ها پیش همه چیز می دانستم،امروز هیچ چیز نمی دانم!
کتاب خواندن یک کشف پیش رونده ی مهیج است تا مدام به نادانی ات پی ببری.
#دورانت
🗯️کپی با ذکر منبع🙏
#نویسندگان_برتر_دنیا
@ketabdostmفایل@Publication20 تبلیغات👈
هنگامی که کار خود را شروع میکنید، سعی کنید روزانه حداقل ۳۰۰ کلمه بنویسید، با این کار مهارت نوشتاری خود را هر روز بهبود میبخشید. علاوه بر این، سادهنویسی بهترین راه برای شروع است. اگرچه بدون شک به دامنه واژگانی متناسب و کامل نیاز خواهید داشت (بعداً در مورد آن بعداً بیشتر توضیح میدهیم)، اما باید به خاطر داشته باشید استفاده زیاد از کلمات بسیار سخت و دشوار، همه خوانندگان به جز متعهدترین آنها را از شما دور خواهد کرد. از کم شروع کنید. یک کلمه بزرگ را صرفاً به این خاطر که جذاب به نظر میرسد در متن خود به کار نبرید.
نکاتی درباره ی نوشتن، #بخش_سوم داستان کوتاه / داستان بلند و رمان ✍📚
برای نوشتن یک داستان، چه چیز هایی را باید دانست؟
1️⃣- قانون:
پیروی نویسنده از قوانین و چهارچوب ها نه تنها بد نیست بلکه به محتوای واضح تری خواهد رسید؛ منظور عدم استفاده از روش های زیر زمینی و شکستن چهارچوب ها است. استفاده کردن از کلمات رکیک و نامناسب نه تنها به مخاطب کمکی نخواهد کرد بلکه به بخشی ناقص از داستان تبدیل می شود.
2️⃣- شیوه:
شیوه در داستان به معنای رعایت کلمات و جملات است به گونه ای که هر جمله ای در چه مکان و موقعیتی به کار رود، گاهی اوقات نویسنده زمان مشخصی برای داستان ندارد و زمان آینده و گذشته را فراموش می کند و از شاخه ای به شاخه ای دیگر می پرد. شیوه را باید دانست تا مخاطب را از داستان پرت نکنیم. قبلا به لفظ قلم اشاره کرده بودیم که آن هم بخشی از اصول و شیوه است. گاهی اوقات نویسنده به اشتباه چندین سبک و قالب داستان را باهم مخلوط می کند و این کار از شیوه داستان پیروی نمی کند.
3️⃣- فن بیان:
برای یک نویسنده بسیار مهم است که چگونه روی کاغذ سخنانش را به نمایش می گذارد، نوشته نویسنده باید به گونه ای باشد که مخاطب را جذب خودش کرده و در بعضی از موارد به او درس هایی بی آموزد. فن بیان در اصل قدرت کلام و قدرت قلم نویسنده است تا بتواند داستان را هرچه قویی تر و دلنشین تر به مخاطب ارائه دهد.
4️⃣- مطالعه مجدد:
مطالعه بخشی جدا نشدنی از داستان است به این منظور که اگر بخواهیم یک داستان خوب بنویسم بایستی مطالعه خوب داسته باشیم تا به قلم نویسندگان دیگر آشنا شویم. @nevisandbdonya 5️⃣- اقتصاد نویسندگی:
اقتصاد نویستدگی به معنی عدم استفاده از کلمات اضافه و قصار در یک داستان است، یک نویسنده در نوشتن باید خسیس باشد! به این معنی؛ کلمات اضافه را که بیشتر مواقع در اشعار ها استفاده می شود، در قالب داستان نیاورد و فقط به تعریف داستان ادامه دهد.
6️⃣- ستون و پی رنگ داستان:
واژهٔ پیرنگ در داستان به معنای روایت حوادث داستان با تأکید رابطهٔ میباشد. واژهٔ پیرنگ توسط جمال میرصادقی برای این معنی از هنر نقّاشی وام گرفته شدهاست؛ همانند طرحی که نقّاشان بر روی کاغذ میکشند و بعد آن را کامل میکنند یا پی ساختمان که معماران میریزند و از روی آن ساختمان بنا میکنند، واضح تر بگویم؛ ساختارِ طرح شامل شروع، ناپایداری، گسترش، تعلیق، نقطه اوج، گره گشایی، پایان است.
7️⃣- فرم:
مثلاً در داستان، شروع چگونه باشد و پايان به چه شكل و نثر داستان را چگونه انتخاب كنيم، جنس كلمات چگونه باشد اسم و صفت را چگونه انتخاب كنيم. در كجا از لحن استفاده كنيم، چگونه يك صحنه را شروع كنيم و به پايان برسانيم. فرمهاي بزرگ و كوچك در كنار هم قرار ميگيرند و در كليت به وحدت ميرسند تا يك فرم كلي را به وجود بياورند. بنابراين ارتباط فرم با محتوا بسيار ديالكتيكي است. اگر محتوا نباشد ،فرم تنها، بيهودهگويي خواهد بود. اما اينكه اخيرا عده اي از نويسندگان ما سراغ پيچيده نوشتن رفته اند و بعضا هم تازه كارند و كم تجربه به ادبيات داستاني معاصر ما لطمه زده است. مباحثي چون پستمدرنيسم و ساختارگرايي در وضع كنوني ما تأثيري بر ادبيات ما نخواهد گذاشت. در کل فرم به معنای رعایت مطالبی است که گفته ایم که بتواند " حس " مخاطب را برنگیزد