روز + نامه - نگین حسینی

#سرای_مهر
Канал
Логотип телеграм канала روز + نامه - نگین حسینی
@neginpaperПродвигать
329
подписчиков
238
фото
91
видео
92
ссылки
جان من است او، هی مزنیدش - (2)

به مرکز نگهداری افراد سالمند و دارای معلولیت در حوالی شیکاگو سر می زنم. محیط تمیز و فضا گرم و صمیمی است. روز شنبه است و برنامه موسیقی برای اعضا اجرا می شود (چند ثانیه اش را در ویدیویی که در پست قبلی گذاشتم می بینید). همه چیز رو به راه به نظر می رسد اما در سر من چرخ می خورد خبرهای و تصاویر مربوط به آزار افراد اوتیستیک و دارای معلولیت در مرکز موسوم به "سرای مهر" که در بیشتر رسانه های اجتماعی بازتاب داشته است... چراها و چطورها در سرم وول می خورند... چرا چیزی عوض نمی شود؟ چرا کسی استعفا نمی دهد؟ چرا مرکزی بسته نمی شود؟ چطور می شود مراکزی داشت، آرام، تمیز، امن، مطمئن؟

می دانم که نه اولین بار است و نه آخرین بار. اتفاقی است که به کرات در بسیاری از مراکز نگهداری می افتد منتهی کسی از آن باخبر نمی شود. یا اگرهم خبری از آن منتشر شود، اتفاقی نمی افتد. کسی بازخواست نمی شود. کسی از کار بیکار و مرکزی بسته نمی شود. خشونت نسبت به افراد معلول و بی دفاع در همه جای دنیا اتفاق می افتد؛ از خانه های خودشان گرفته تا مراکز درمانی و بهداشتی و مراقبتی. در همین سال هایی که در امریکا زندگی کرده ام، دستکم سالی دوبار خبری از آزار و اذیت و خشونت نسبت به افراد معلول در آسایشگاه ها دیده و خوانده ام. در ایران نیز در سال های اخیر، گزارش های بیشتری در این باره منتشر شده اما تفاوتش این است که این حوادث در امریکا به دادگاه و مجازات جدی خاطیان می انجامد اما در ایران، روی این اتفاق ها تا حدممکن، سرپوش گذاشته می شود تا هرچه زودتر آبها از آسیاب بیفتد و پایه های صندلی کسی خدای نکرده نلرزد.

به نظرم بهزیستی ناتوان تر از آن است که وظیفه نظارتی خود را روی مراکزش به درستی انجام دهد. بهزیستی به معنی واقعی کلمه، یکی از ناتوان ترین مجموعه های دولتی است، مبتلا به دردهای سنتی بی شمار: به روز نبودن در مورد مفهوم معلولیت و روش برخورد با آن، به روز نبودن در مورد کمک های لازم و ضروری، کمبود پرسنل آموزش دیده و متخصص در بخش های مختلف، نداشتن راهکارهای نظارتی موثر روی مراکز مراقبت و نگهداری و دهها مشکل دیگر از این دست.

عده زیادی از کسانی که در مراکز نگهداری بهزیستی کار می کنند، تخصص کافی ندارند، آموزش ندیده اند، درک صحیحی از مراقبت و نگهداری از افراد دارای معلولیت ندارند، و به قول یکی از دوستان که در این مراکز کار می کرد، "اعصاب درست و حسابی" ندارند و چون مشغول کاری اند که نه تخصصش را دارند و نه اعصابش را، اینها همه فشار مضاعف می شود روی هزار و یک مشکل و گرفتاری شخصی شان. در نهایت، در نبود نظارت های اساسی روز مراکز بهزیستی، آتشفشان فشارها و بی اعصابی ها روی سر بی دفاع ترین افراد خالی می شود. و کسی هم پاسخگو نیست. مدیران بهزیستی عموما "پاسخگویی" را با "جواب دادن" اشتباه می گیرند. مدیری که اذعان می کند این اتفاق "خیلی وقت پیش" افتاده و با خاطیان هم برخورد شده، فقط می خواهد حرفی برای گفتن، یا جوابی برای دادن، داشته باشد. این پاسخگویی نیست. مدیر پاسخگو دنبال سرهم بندی کردن و تخفیف دادن اتفاقها نیست. دنبال این است که ریشه و دلایلش را پیدا کند، تا پای مجازات واقعی خاطیان برود و نگذارد دوباره چنین حوادثی پیش آید. مدیری که می خواهد با بهره برداری از فضای سیاسی نسبت به رسانه های خارج از کشور، این اتفاق شوم را کمرنگ جلوه دهد، فقط به نجات صندلی خودش فکر می کند و اینکه چطور با بخیه های سیاسی، ماجرا را ببندد و تمام کند.

اما خیلی ها می خواهند بدانند راه چاره چیست؟ در این مورد مشخص، به نظرم خود خانواده ها باید اقدام کنند: پیگیر این اتفاق باشند، نام افراد خاطی و موسسه را که احتمالا تا الان منتشر شده، در نامه ای خطاب به بهزیستی، وزارت بهداشت، قوه قضاییه و... بنویسند و خواستار برخورد قضایی با خاطیان شوند. نهادها و انجمن های مربوط به اوتیسم و افراد دارای معلولیت باید پیشگام باشند و از رسانه های داخلی برای انعکاس این اتفاق و مخصوصا "پیگیری پس از اتفاق" کمک بگیرند. انجمن ها به فهرست کارهای لازم، "نظارت روی مراکز مراقبت" را هم اضافه کنند، بطور مرتب به مراکز مراقبت نماینده ای بفرستند و از کسانی که می توانند حرف بزنند، گزارشی از امنیت محیط و رفتار کارکنان بگیرند.

تابستان سال گذشته بود که موردی مشابه در یکی از مراکز نگهداری مشهد پیش آمد و برایش تیتر زدم: "جان من است او، هی مزنیدش" متاسفم که این مورد دوباره تکرار شد تا من همان تیتر را با شماره (2) دوباره استفاده کنم...

*نگین حسینی، حامی حقوق افراد دارای معلولیت

#اوتیسم #آزارواذیت #مراکزمراقبت #سرای_مهر #بهزیستی
@neginpaper