میان سر من و شانه ی تو چه جنگ ها... چه راه ها... چه امپراطوری ها سقوط کردند. میان گردن من و شانه ی تو ابدیت لحظه ای ست که سر بر می گردانی. می گردانی راه را و گردن در انحنای شانه گم می شود...
به گمانم چوپانی برای همه ی بره های معصومش در دره های دور یادم را ؛ نی زده روزی...🍁 @negahshear