Forwarded from ندای اسلام (إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِ)
#چرا_شيعه_بعضي_از_روايات_صحيح#بخاري_را_قبول مي كند و بعضي ديگر را رد مي كند؟ آيا شيعه، بخاري را به عنوان راوي مسلمان قبول دارد؟ چرا شيعه فقط رواياتي كه با عقيده خود سازگاري دارد قبول مي پذيرد و در عين حال بعضي ديگري كه با عقيده شيعه همخواني ندارد رد مي كند آن هم از يك راوي؟
پاسخ :
شناخت و معرّفي «جوامع حديثي» شيعه و اهل سنت به عنوان شاخه اي از تاريخ حديث، در عموم كتاب ها و آثاري كه به بازشناسي علوم حديث پرداخته اند، به عنوان يك ضرورت اجتناب ناپذير دنبال شده است. يكي از اين جوامع حديثي مسلمانان از اهل سنت؛ «الجامع المسند الصحيح المختصر من أمور رسول الله صلي الله عليه و سلم و سننه و أيامه» معروف به «صحيحبخاري» مي باشد. در اين جا نگاهي كوتاه به زندگي نامه بخاريو كتاب حديثي او خواهيم داشت تا روشن شود كه اگر دانشمندان شيعه رواياتي از صحيحبخاري را نمي پذيرند، با استناد به دلايل حديث شناسي است و صِرف مسلمان بودن يك نويسنده، دليل بر پذيرفتن تمام عقايد و نوشته هاي او نخواهد بود.
معرفي محمد بن اسماعيل بخاري
ابو عبد الله محمد بن اسماعيل بخاري در سال 194ق در بخارا به دنيا آمد.او بخشي از تحصيلات خود را در وطن خود دنبال كرد، و براي تكميل معلومات و استفاده از مشايخ حديث به شهرهاي مشهور در خراسان، عراق، حجاز و شام مسافرت نمود. او به بغداد نيز بسيار سفر كرد و به جهت داشتن حفظ احاديث زياد و تبحّر در زمينه حديث شناسي مورد تكريم عالمان عصر خود قرار گرفت. او از علماي مشهوري؛ مانند مكّي بن ابراهيم بلخي، عبدان بن عثمان مروزي، عبيد الله بن موسي عبسي، أبو عاصم الشيباني، اسحاق بن راهويه و#احمد_بن_حنبل حديث آموخت. سرانجام بخاري در سال 256ق در «خرتنگ» يكي از روستاهاي سمرقند وفات يافت.
انگيزه بخاري از نوشتن كتاب «صحيح»
بخاري خود درباره انگيزه? فراهم آوردن صحيح گفته است: «روزي نزد استاد خود اسحاق بن راهويه بوديم كه گفت: چه مي شد اگر كتاب مختصري درباره سنت نبي فراهم مي كرديد! اين امر در دلم نشست و شروع به گردآوري جامع روايي صحيحي نمودم وصحيح خود را از ميان شش صد هزار روايت گرد آوردم».
او مي گفت: «من يك صد هزار حديث صحيحو دويست هزار حديث غير صحيح را در حفظ دارم»، و اين امر نشان گر كثرت روايات و نيز ضعيف و جعلي بودن بسياري ديگر از روايات در عصر بخاري است.
#بخاري بر اساس شرايطي روايات خود را انتخاب كرد كه عبارت اند از: اتصال سند تا طبقه صحابه، عدالت و ضابط بودن راويان. او گرچه بر اين شرايط تصريح نكرده، اما اين شرايط از شيوه او در كتاب قابل برداشت است.
#صحيح_بخاري در ميان #عالمان اهل سنت از جايگاه بس ممتازي برخوردار است، به گونه اي كه آن را تالي تلو قرآن وصحيح ترين كتاب ها پس از كتاب خدا دانسته اند.
#شافعي گفته است: «نخستين كتابِ حديث، صحيحبخاريو پس از آن صحيح مسلم است و اين دو كتاب پس از قرآن صحيح ترين كتاب ها هستند»* نووي مي نويسد: «علما به يك صدا معتقدند كه صحيح ترين كتاب ها پس از قرآن صحيحبخاريوصحيح مسلم است و امّت همگي اين دو كتاب را پذيرفته اند. و كتاب بخاري در مقايسه با صحيح مسلم صحيح تر و فايده اش بيشتر است». از اين عبارت ها كه از زبان مشهورترين عالمان و محدّثان اهل سنت ارائه شده مي توان برداشت كرد كه همگان صحيحبخاري را پس از قرآن معتبرترين كتاب مي شناسند و از صحيح مسلم در مرتبه? سوم ياد مي كنند* البته عواملي وجود دارد كه صحيحبخاري از جايگاهي بلند نزد عالمان اهل سنت برخوردار است؛ عواملي مانند شخصيت مؤلف، قدمت كتاب، دقّت و احتياط در نگارش*
به رغم دفاع بخاري از صحّت روايات كتاب خود و نيز تأكيد بسياري از عالمان اهل سنّت بر اصح بودن صحيحبخاري پس از قرآن، نقدهاي قابل توجّهي از سوي برخي از علماي اهل سنت و عالمان شيعه بر اين كتاب شده است، كه به بيان چند نمونه بسنده مي شود*
1. تكميل نشدن كتاب در زمان حيات مؤلف: ابو الوليد باجي در مقدمه كتاب خود «في أسماء رجال البخاري» مي نويسد: «ابو اسحاق ابراهيم بن احمد مستملي گفته است: من كتاب بخاري را از نسخه? اصلي آن كه نزد محمد بن يوسف فربري بود استنساخ كردم و به مطالبي بر خوردم كه تمام نشده و صفحات سفيد داشت، از جمله اسامي روات كه فاقد شرح حال بود، يا احاديثي كه وضعيت آنها مشخص نبود»*
2. زياد بودن نقل به معنا در اين كتاب: گرچه نقل به معنا با رعايت تمام ضوابط از سوي پيشوايان ديني مجاز شمرده شده، اما اين به معناي برتري رواياتي كه حاوي نقل به معناست بر رواياتي كه در آنها نصّ عبارات معصوم آمده، نيست؛ زيرا چه بسا در نقل به معنا بخش هايي از #علوم_حدیث_رجال