#دلنویس#بذر_نورتو کیستی ،
با من چه کرده ای
که در بطن پرده های حجاب
در عین سکوت فقط نگاهت می کنم
نمی دانم این چه حس غریبیست
که در اوج دلارامی
آشوبی از داغ مذاب ،
فواره های خون عاشقان بی تاب را
به درونم طغیان می دهند
انگار بارها و بارها
این لحظه را تجربه کرده بودم
ندایی در گوشه گوشه ذهنم
نام اعظمت را
به حی القیوم زمزمه می کرد
و کرمهای شب تاب رقص کنان
با همراهی قاصدکهایی
از جانب حضرت عشق
خوشه خوشه بذر نور
درون وجودم می پاشیدند
و عاشقتر و عاشقترم می کردند
کاش زمان در آن لحظات شیرین و نورانی
یخ می زد و عقربه ها
با تیک تاک آخر متوقف می شدند
من رهایی را درون قطرات دریا
با سرخوردن در امواج حس کردم
و معنای عشق را در نگاه زلال
دخترکان سر چشمه
با پیچش افسون ذرات باد
لابلای گیسوانشان فهمیدم
من ذات آزادی را در بندگی او یافتم
من با غرور عاشقانه ام
افتاده افتاده و کشان کشان آمدم
من با سبدی پر از بذر عشق
به بزم رنگین کمانت آمدم
همانهایی که خودت
به من هدیه داده بودی
من برای خلق وحدتی آمدم
که تو در عدم آموختی ام
من دویی را و تاریکیهای وجودم را
یافتم و سوزاندم و سوختم
به هرچه غیر تو بود
و آن لحظه دیگر من نبودم
همه تو بودو تو بود
بسم الله العشق
❤️یا حی القیوم
✨✍#رضا_ماد🎙#اصغر_آ_پ@navayemastaneh