دارم سعی میکنم دوخت پته رو یاد بگیرم و به امین میگفتم الان که شروع کردم به دوختن میدونم خیلی دوستش ندارم ولی یکی از پرونده های باز توی مغز من بود!
هربار که میخواستم چیزی رو یاد بگیرم انگار مغزم یادآوری میکرد که :پته رو یادته که هی یادگرفتنش رو عقب انداختی؟این علاقهی جدید هم تهش مثل همون میشه و نصفه نیمه رهاش میکنی.
الان بالاخره میخوام امسال ببندمش و اون صدای توی سرم رو خاموش کنم...