روز سی ُ دوم ؛

چه تصوری از برنده شدن داشتی که اون لحظه ها خودتو بازنده حس کردی؟
راستشو به من بگو ، دوباره خودتو با کی مقایسه کردی که انقدر خودتو تاریک دیدی؟
نور ِتو هستش
چشمای تو بستس ، با چشمای باز نگاه کنی میفهمی که اشتباه میکردی
همه اون روزایی هم که خیال میکردی دست آوردی نداشتی در واقع پر از نور و حقیقت بودی
تو گم شده بودی ،
بمون همینجا تا دوباره راه خونه رو گم نکنی
از حقیقت که نباید دور شد ، حقیقت سفیده ، واضحه ، خوبه
درواقع تو و حقیقت از یک جنسین!
همه ی روزایی که تصور کردی با عشق فاصله داری ، درآغوشِ عشق بودی ،
آروم باش چیزی نشده ، هیچ چیزی اشتباه نیست.
فقط باید بیشتر صبر کنی تا بتونی باورم کنی ..
بیشتر اعتماد کن و کمتر بترس و بعد ببین که من واقعیت رو بهت گفتم. 🫀