Смотреть в Telegram
کشور‌های بزرگ جهان اکنون بر سر تسخیر سیارات منظومۀ شمسی با یکدیگر رقابت می‌کنند ولی بعضی‌ها در ایران می‌خواهند زندگی عشیره‌ای ایرانیان دوران باستان را الگو قرار دهند. تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟ گویی بویی از روشنگری و اعلامیه حقوق بشر به مشام مرحوم طباطبایی و پیروانش و نیز به مشام مرحوم علی شریعتی و مریدانش نر‌سیده است. این گروه را باید کهنه‌پرستان و گذشته‌گرایان و مرتجعانی دانست که به قدرت تفکر و خلاقیت اندیشۀ ایرانیان امروزی اعتقادی ندارند. در اندیشۀ سید جواد طباطبایی سنت نقش برجسته ای دارد. همین موضوع می تواند دلیلی بر ذهنیت اسطوره ای او باشد. کاسیرر در کتاب : " اسطوره دولت " صفحه 150 --149 می نویسد : " در همه ی جوامع بدوی، سنت قانون نقض ناشدنی و لازم الاجرایی است؛ و اندیشه ی اسطوره ای نیز جز سنت هیچ مرجع دیگر یا عالیتری نمی شناسد. آنچه در اسطوره بالاترین مقام را دارد و بسیار محترم است، به سخن والنشتاین یکی از قهرمانان شیلر، «دیروز جاودان» است: آنچه هماره بوده است هماره باز میگردد آنچه را تا امروز اعتبار بوده است فردا هم اعتبار است. شکستن قدرت «دیروز جاویدان» از نخستین و اصلی ترین وظایف نظریه ی سیاسی افلاطون شد. اما در این جا افلاطون میبایست قوی ترین مقاومت را درهم شکند، حتی در فلسفه ی جدید و حتی به وسیله ی مدافعان بزرگ خردگرایی، غالباً گفته میشود که رسم و عادت، سازندگان واقعی زندگی سیاسی و شرایط ضروری آن هستند. هگل در رساله ی تحقیقی خود که درباره ی روشهای علمی در بررسی حقوق طبیعی است میگوید: " تلاش فرد برای رسیدن به اخلاقی از آن خود، عبث و بیهوده است و بنابر سرشت واقعی اخلاق دست نیافتنی. درباره ی اخلاق، تنها گفته ی درست، گفته ی داناترین مردان باستان است: اخلاقی بودن، یعنی زندگی کردن طبق سنت های اخلاقی کشور خویش." اگر این گفته درست می بود، نمیتوانستیم افلاطون را جزو داناترین مردان باستان محسوب کنیم؛ زیرا وی همواره این نظر را رد میکند و به آن حمله می برد. وی اعلام می دارد که بنا نهادن زندگی سیاسی و اخلاقی بر پایه ی سنت به معنی برپاداشتن آن بر ریگ‌های روان است. افلاطون در کتاب خود، فیدروس میگوید: هر کسی که به قدرت سنت اعتماد کند و فقط با عمل و رسم پیش برود، مانند کوری عمل میکند که باید با دست ساییدن راه خویش را بیابد." اما نباید از حق گذشت که مرحوم طباطبایی روانشناسی بعضی از ما ایرانیان را خوب شناخته بوده است. حرف‌های گنده گنده و تو خالی ولی دل خوش کنک زدن تا تخیل را تحریک و شخص را مجذوب گوینده‌اش کند. طباطبایی می‌نویسد: «در اندیشه سیاسی تُماس قدیس، سیاست، به عنوان حوزه تامین مصالح مرسله، اگر به درستی فهمیده شده باشد، عین دیانت است...در واقع، پادشاه خدای روی زمین است و چنانکه گفته خواهد شد، در تدبیر امور دنیا اقتدار یا ولایت مطلقه دارد و این ولایت را خداوند از طریق مردم به او تفویض کرده است تا آنان را به کمالی که برای زندگی در دنیا مقدر شده، هدایت کند.» (طباطبایی : مفهوم ولایت مطلقه در اندیشۀ سده های میانه ، نشر نگاه معاصر ، ، 1381صفحات 38 و 39 ) ونیز می گوید : " از نظر آکویناس پادشاهی مطلقه بهترین نوع حکومت است که در آن «یک فرد ، فرمانروا و او شبانی باشد که در جستجوی خیر عمومی جمع است و نه نفع خصوصی خود.»(طباطبایی : ماخذ پیشین صفحۀ 33) مرحوم طباطبایی طبق معمول سخنان توماس آکویناس را تحریف و مسخ کرده است. اصطلاح " ولایت مطلقه " اصطلاحی مختص تشیع است نه مسیحیت. از اینرو به کار بردن آن در مورد اندیشه سیاسی توماس آکویناس خلط مبحث کردن است.کاسیرر در کتاب " اسطوره دولت " صفحه 189 در باره اندیشه سیاسی توماس آکویناس می نویسد : "توماس آکویناس اعلام کرد که مردمان ملزم به اطاعت از فرمانروایان اند؛ اما این اطاعت مشروط به جاری بودن قوانین عدالت است، بنابراین افراد ملزم به اطاعت از فرمانروایان ظالم یا غاصب نیستند. گرچه قانون الاهی فتنه را منع کرده است اما ایستادگی در برابر فرمانروایان ظالم یا غاصب، یعنی سرپیچی از فرمان «ستمگر»، قیام یا فتنه محسوب نمی شود بلکه عملی قانونی [یا مشروع] است. "
Telegram Center
Telegram Center
Канал