Смотреть в Telegram
ترجمه عبارات فوق : "هنگامی که در باره مبارزۀ یونانیان با پارس ها می اندیشیم یا به فرمانروایی سترگ اسکندر می اندیشیم کاملا آگاهیم که دلبستگی ما در کدام سوست: ما ارزومندیم که یونانیان از دست بربر ها رهایی یابند و احساس علاقه می کنیم که دولت یونان پابر جا بماند و هم چنین برای فرمانروایی احساس علاقه می کنیم که در مقام فرمانده ارتشی یونانی آسیا را منقاد خویش کرد. " هگل در بارۀ شیوۀ جنگ ایرانیان با یونانیان در همان کتاب : عقل در تاریخ " صفحات 314 -313 می نویسد: "چون سراسر سپاه ایران( ... ) می‌خواست رهسپار نبرد شود، نخست فرمان احضار همۀ مردمان آسیایی داده می شد. هنگامی که همۀ جنگنجویان گرد می‌آمدند، لشکرکشی با آن حالت ناآرامی و خوی کوچ‌نشینی که ویژۀ پارسیان بود آغاز می‌شد. بدینسان بود که ایرانیان بر سرزمین سکاها و تراس و سرانجام یونان، که مقدر آن بود که در آنجا نیروی شگرف ایشان در هم شکسته شود، تاخت بردند. این‌گونه لشکرکشی بیشتر به کوچ کردن می‌مانست، زیرا خانواده‌های سربازان با آنان به راه می‌افتادند. هر قومی ویژگی‌ها و ساز و برگ قومی خود را نمایش می‌داد و به صورت گروهی رهسپار کارزار می‌شد. هر یک نظم و شیوۀ پیکار ویژۀ خود را داشت. هر‌دوت از این چشم‌انداز رنگارنگ بدان‌گونه که در لشکرکشی بزرگ ملت‌ها در زمان خشایارشا نمایان بوده پرده‌ای استادانه کشیده است [گویا دو میلیون تن در لشکرکشی همراه او بوده‌اند] با این حال چون این اقوام از حيث نظم و نیز نیرو و دلاوری، نابرابر بودند، به آسانی می‌توان دریافت که چگونه سپاه اندک ولی آزمودۀ یونانیان که از همان روحیۀ (میهن‌پرستی) الهام می‌گرفتند و رهبری بی‌مانند داشتند توانستند در برابر آن سپاهیان پرشماره ولی آشفته ایستادگی کنند. ایالات می‌بایست ساز و برگ اسوران پارسی را که در مرکز شاهنشاهی می‌زیستند فراهم کنند. بابل می‌بایست یک سوم ساز و برگ را بدهد و از این رو به ظاهر توانگرترین ایالت بوده است. و اما دربارۀ درآمدهای دیگر نیز هر قوم می‌بایست که بهترین فرآوردۀ سرزمین خود را به پارس بفرستد: بدینسان عربستان عود می‌فرستاد، شام پارچۀ ارغوانی و جاهای دیگر، چیزهای دیگر." پس به گفته هگل هنگام لشکر کشی ایرانیان تمامی ایل و عشیره ظاهرا به جبهه می‌رفته‌اند. گویا چیزی مانند ارتش یا نیروهای مسلح وجود نداشته است. این اظهار نظرهای هگل با آنچه طرفداران «نظریۀ اندیشۀ ایرانشهری» از او نقل می‌کنند از زمین تا آسمان تفاوت دارند. هگل شیوۀ زندگی ایرانیان باستان را ایلاتی و عشایری می‌داند. آیا ساختار جامعه ایران در قرن بیست و یکم ایلاتی و عشایری است؟
Telegram Center
Telegram Center
Канал