♦️و چنین شد که کوتولهها «جان» گرفتند و به جان هم افتادند؛ خرجش چند اکانت است و یک منبر!
▪️ مصطفی فقیهی
🔹وقتی «اکثریت» از «چرخه» خارج شوند، «
اقلیتِ به جای مانده»، مجال «صدرنشینی» مییابد.
🔹و چون حلقه تنگ و تنگتر شد و پاکسازی به گروههای
اقلیت هم رسید، چیزی نمیماند جز کوتاهقامتانِ سیاسی و شبهجریانهای تهی و متوهم که با ژست دلسوزانه برای نظام سیاسی، وارد عرصه میشوند؛ هرچند تجربه ثابت کرده که جز با تصاحبِ همهی ارکان قدرت، عقب نخواهد نشست!
🔹و شیرین آنکه در این خلوتی بازار و خالیبازیِ قدرت، حتی کوچکترین امکان و ابزارِ این جماعتِ تازه به سطح آمده، در چشمِ مملو از خطای شناختیِ
#اقلیت_حاکم، چونان آپشنی جذاب و تاثیرگذار، شناسایی میشود.
🔹در این شرایط که احزاب سیاسی، اصناف و جامعهی مدنی، قدرتی برای ورود به زمین انتخابات ندارند، مهمترین خصلت برای ورود به وادی اثرگذاری -به جز «همراهی محض با
اقلیت حاکم»، به عنوان شرط کافی- عبارت میشود از:
▪️ هر
منبریای که حتی ۱۰۰ نفر دور خود دارد
▪️ هر اکانت توییتری با همراهی مشتی سایبری سازماندهیشده
▪️ امتیاز بیشتر برای اکانتهای تیکِ آبیداری که برای خود دهها اکانت دیگر در قالب «فن» و «حامی» با «تیک آبی» تولید میکنند
🔹در واقع، با نشان دادن «چراغ سبز» به این خُرده
اقلیتهای مهمل و مطیع، چند رقیبِ «قصیرالقامه» برای «
اقلیت حاکم» تراشیده میشود تا «قدِ بلندترشان» به چشمِ عموم آید و به خیال خود، شور و نشاطی انتخاباتی تولید شود.
🔹در ادامه اما، اگر رقیبِ تراشیدهشده، «خوشتراش» نباشد و از درِ «تمامیتخواهی» وارد جدال شود، با «خردهامتیازی» جذب میشوند تا مبادا قدمی پیش آیند و مدعی سهم از «هستهی مرکزی قدرت» شوند. هرچند، آشتیِ کوتولهها با «
اقلیت حاکم»، از جنس «صلح مسلح» است که بیتردید در روزگاری نزدیک، شکسته شده و منجر به سهمخواهی در «تمامی پیکرهی قدرت» خواهد شد.
🔹درواقع، هر چه سرعتِ تولید و رشد این «قارچهای سمی» در طیِ مسیرِ قدرت و توسعهی اثرگذاری، سریعتر باشد، توهم و شتابشان برای سیطره بر قدرت، بیشتر هم خواهد بود؛ پس در برابر هر نقدی -با اعتنا به رویهی حذفی پیشین که خود محصول آن هستند- دستور شدیدترین شکل حمله را صادر کرده و چنین میشود که در بزنگاهِ رقابتِ درونگروهی خود، همهی این شبهجریانهای بیهویت و بیهوادار، به جان هم میافتند تا مباد رویای ناممکنشان محقق نشود.
🔹و اینک، نیک پیداست که از کجا به کجا، طیالطریق شد. که اگر نزاع قدرت در نیمقرن قبل، میانِ جریانهای هویتمند، نخبه و محبوبِ تودههای مردم -ولو به غلط- تقسیم شده بود، با
#خالصسازی تمامعیار و آغاز مقطع «حذف اکثریت محض»،
اقلیتِ ساختارمندِ هیأتی - منبری که در تخیل خود، انتشار تصویرشان در صفحات میانی یک هفتهنامهی استانی را هم پس میزدند - اینک میتوانند سودای «قدرت کلان» و چینش نیروهای خود در ساختار قدرت را نه در خواب، که در واقعیت مرور کنند.
🔹از سوی دیگر، بدنهی این شبهجریانهای
اقلیت که به سرعت و یکشبه متولد و در مسیرِ «صدر» قدم برمیدارند، با تمهیدات مدیران خود، خیلی زود ذیل یک ساختار مشخص، شغلی مجهز و حقوقی مفرح و مرتفع، جمعآوری شده و تحت «آموزش سیاسی از صفر» با زاویهی نگاه سازمان یا فرقه و با رویکرد منجیگونه از مجموعهی خود، «مغزشویی» میشوند.
🔹و در این میان، بیچاره جوانان زلالی که با خیالی خام اما خدمتگزارانه، از مراکز و مساجد مذهبی جذب و از احساسات پرشورشان، نهایت سوءاستفاده میشود. و تلخ است، سرنوشت محتوم اینان که پس از درک و فهمِ عمر رفته، لعنت بر عقل نیمبند خود و نیات شوم مدیران سازمانی میکنند.
@mostafafaghihi