منتظران ظهور✅

#غرور
Канал
Логотип телеграм канала منتظران ظهور✅
@montazeranzohormaПродвигать
141
подписчик
13,9 тыс.
фото
5,59 тыс.
видео
492
ссылки
قَالَ رَسُولُ اللہ(صَلَّےاللہٌ عَلَیہِ وَآلِہِ وَسَلَّم): ✍مَن مَاتَ ولَم یَعرِف اِمَامَ زَمَانہِ مَاتَ مِیتَهَ جَاهِلیَّة. ♨️ارتباط با ادمین👇 @Ali_s_10_4_8
🌸داستان کوتاهي از غرور و تکبر

!!!يک روز گرم شاخه اي مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند به دنبال ان برگهاي ضعيف جدا شدند و ارام بر روي زمين افتادند شاخه چندين بار اين کار را با غرور خاصي تکرار کرد تا اين که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسيار لذت مي برد .برگي سبز و درشت و زيبا به انتهاي شاخه محکم چسبيد ه بود و همچنان از افتادن مقاومت مي کرد .در اين حين باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ي خشکي که مي رسيد ان را از بيخ جدا مي کرد و با خود مي برد .
وقتي باغبان چشمش به ان شاخه افتا د با ديدن تنها برگ ان ا زقطع کردنش صرف نظر کرد بعد از رفتن باغبان مشاجره بين شاخه وبرگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندين با ر خودش را تکاند تا اين که به ناچاربرگ با تمام مقاومتي که از خود نشان مي داد از شاخه جدا شد و بر روي زمين قرار گرفت .باغبان در راه برگشت وقتي چشمش به ان شاخه افتاد و بي درنگ با يک ضربه ان را از بيخ کند شاخه بدون انکه مجال اعتراض داشته باشد بر روي زمين افتاد.
ناگها ن صداي برگ جوان را شنيد که مي گفت:
👈اگر چه به خيالت زندگي ناچيزم در دست تو بود ولي همين خيال واهي پرده اي بود بر چشمان واقع نگرت که فراموش کني نشانه حياتتت من بودم

🍃🌺..موضوع👆🏻🙄🌺🍃

#داستان
#غرور
✌️🏼 #دو_کلوم_حرف_حساب

👦🏻 #دنیای_یک_پسر❗️

✍🏼تا خودم را شناختم #پسر صدایم کردند..
👶🏻سوگولی خانواده و فامیل شدم، شیرین کاری هایم زبان زد شد...

🙃کم کم واژه #مرد بودن هم به گوشـ👂ــم خورد...
#افتخار و #غرور #مردانگی برایم شیریــ😋ــن شد...

👼🏻 #بچگی ام سپری می شد من هم #بزرگ و بزرگتر ....

👨🏻آری من #مردانگی را در اوج #نوجوانی پذیرفتم...

📛من خوب میدانستم که یک پسر که حالا #مرد خودش بود #نگاهش 👁 خط قرمز دارد...

🗣حرف زدنش با #دختران #حریم دارد..
💼 #رنگ و #مدل و #مارک لباسش باید بوی #مردانگی بدهد ....

♨️ بر من باورانده شد که #دانشگاه و #خیابان و #پارک جای #سلب_آرامش #دختران سرزمینم با نگاه های #هرزه #پسران نیست...

و به یقین رسیدم که #دختر_خاله و #همکلاسی دانشگاه ام حکم شرعی شان برایم یکسان است...

⛔️ #نامحــــرم همـــان #نامـــحرم است...‼️

👈🏼آری مجوز #نگاه_حلال برای خودم صادر نکردم آن هنگام که میان #احساس و #عقلم #معرکه به پا شد...

☝️🏼نگفتم #دلم_پاک است و #خنده باهمکلاسی را اسمش همکاری درسی نگذاشتم....

نگفتم #دلم_پاک است و #حریم #نگاه را حفظ کردم...
چرا که من یقین دارم از #یوسف_کنعان #پاکدامن تر نیستم ...

💪🏼و من هنوز هم دارم با #خواسته های دلم #میجنگم....

😔فقط دلم میخواهد پشت این صفحات #مجازی چند کلمه ای با #دختران سرزمینم #درد_و_دل کنم...

😔 #دختـــران #سرزمـــینم #ســـلام...

✋🏼 #بی_مقدمه بگویم که...

😔 #پسر بودن در این دنیای #رنگارنگ بسی #سخت است...
🤕پسر بودن و بقول شماها داشتن #آزادی پسرانه و پاک ماندن در این روزگار سخت است...

😣 #کنترل_نگاه برای شماها را نمیدانم
اما برای پسران سرزمینتان بسیار #دشوار است...

از پاداش #تحریم چشــ👀ـم همین را بگویم که #یوسف را به #علم تعبیر خواب رساند ...

⚡️چرا که #جرقه ی اول همیشه با #نگاه است...

😔نگویید اراده پسران #ضعیف است....
😔نگویید #جنبه ی پایین دارند...
😔نگویید به ما #ربطی ندارد آنها #نگاه نکنند...

😞من نمیدانم حال و روز یک عده از #جانباختگان سرزمینم را چگونه بگویم...

😭 #پسرانی که یک نگاه #نابودشان کرد...

☝️🏼فقط یک جمله به تمامی دختران سرزمینم .....👇🏼

‼️"با #خواســته های #دلــتان دل های ما را به #نابودی نکشــانید..."‼️

😔گاهی میگویم کاش همان #پسر_بچه ی کودک میماندم...

😥راستش #مردانه #زندگی کردن بسی دشوار است... #یوسف_وار زیستن کار #ساده ای نیست...

😔گاهی از تمام رنگ های مداد رنگی بیزار میشم وقتی میبینم پاکترین #پسران با این رنگ و لعاب ها بنده #شیطان میشوند...

#التــــماس_کمــی_تفکــر