modiriati

#سوگیری_شناختی
Канал
Образование
Бизнес
Технологии и приложения
Персидский
Логотип телеграм канала modiriati
@modiriatiПродвигать
89
подписчиков
1,94 тыс.
фото
82
видео
65
ссылок
https://telegram.me/modiriati https://t.me/modiriati/17 ابتدای کانال
#سوگیری_شناختی
باد مخالف قوی تر است یا باد موافق؟

🔵 اگر تجربه دوچرخه سواری یا دوندگی با سرعت زیاد را داشته باشید، حتما جریان بادی که از روبرو به صورتتان می خورد را حس کرده اید. این جریان باد که اغلب آزاردهنده بوده و پیشروی را برای شما دشوار می سازد، باد مخالف (headwind) نامیده می شود.

در مقابل، یک جریان باد دیگری نیز وجود دارد که گاهی اوقات در جهت حرکت شما وزیده و به پیشروی شما کمک می کند، و به آن اصطلاحا بادموافق (tailwind) می گویند.

خاصیت باد موافق این است که پس از مدت کوتاهی بدن به آن عادت کرده و تا مادامی که می وزد دیگر متوجه وجود آن نمی شوید. در عوض، هر لحظه که باد مخالفی در جهت خلاف حرکت شما بوزد، آن را حس کرده و لحظه شماری می کنید تا از دست آن خلاص شوید.

این پدیده در زندگی روزمره ما نیز به چشم می خورد. عدم تقارن بین احساس بادهای موافق و بادهای مخالف، یک سوگیری شناختی است که در نتیجه آن ما در اغلب موارد موانعی که بر سر راهمان در زندگی قرار گرفته است را بسیار پررنگ تر و شفاف تر از مزایا و شانس هایی که از آن ها بهره مند شده ایم، به خاطر می آوریم. بیشتر زمان و انرژی ما صرف غلبه بر چالش هایی می شود که در لحظه با آن ها مواجه می شویم و از این رو بادهای مخالف همواره بیشتر توجه ما را به خود جلب می کنند. از سوی دیگر، بادهای موافق ممکن است برای لحظاتی یک حس خشنودی و قدرشناسی را در ما ایجاد کنند، ولی به زودی وجود آن ها را از یاد برده و در عمل آن ها به ما کمک می کنند تا بتوانیم بیشتر و بیشتر توجه خود را معطوف به غلبه بر چالش های ناشی از بادهای مخالف نماییم.

در سال ۲۰۱۶، توماس گیلوویچ از دانشگاه کورنل و شای داویدای از مدرسه علوم اجتماعی نیویورک پژوهشی در این زمینه انجام داده و نشان دادند که چگونه این سوگیری شناختی بر قضاوت های ما درباره موضوعات شخصی، اجتماعی و سیاسی اثر می گذارد. به عنوان نمونه آن ها نشان دادند که همیشه در انتخابات آمریکا، هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان اعتقاد دارند که نقشه های انتخاباتی به ضرر آن ها تمام می شود؛ طرفداران تیم های فوتبال همیشه معترضند که برنامه لیگ و داوری و همه چیز به ضرر آن ها عمل می کند، و حتی بچه هایی که در یک خانواده هستند هر یک تصور می کنند که والدینشان خواهر یا برادر آن ها را بیشتر دوست دارد.همچنین بارها شاهد بوده ایم که وقتی افراد موفق سرگذشت زندگی خود را تعریف می کنند، حتی اگر در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمده و از موهبت های مختلف برخوردار بوده باشند، باز هم بیشتر فقط سختی هایی که در مسیر موفقیت خود با آن ها دست و پنجه نرم کرده اند را به خاطر آورده و مورد تاکید قرار می دهند و چندان اشاره ای به شانس ها و مساعدت هایی که این مسیر را برایشان هموار ساخته است، نمی کنند.

در نهایت، نکته جالب در مورد این #سوگیری_شناختی این است که وقتی در مورد دیگران قضاوت می کنیم، این عدم تقارن به صورت برعکس اتفاق می افتد
یعنی بادهای موافق در مسیر زندگی دیگران خیلی بیشتر در نظرمان جلوه می کند تا بادهای مخالفی که برای آن ها وزیده است.

به همین دلیل است که ما اغلب شکست های دیگران را ناشی از بی عرضگی و عدم تلاش کافی خود آن ها دانسته ولی موفقیت های دیگران را به حساب خوش شانسی و دست مساعد شرایط و روزگارگذاشته و در این موارد می گوییم:«من هم اگر چنین شرایطی داشتم قطعا موفق می شدم!».

ذهن ما، رنج و مرارت هایی را که یک بازیکن فوتبال یا یک پزشک جراح متحمل شده است تا به درجه ای از موفقیت دست یابد (یعنی بادهای مخالفی که در مسیر موفقیتش وزیده است) را نادیده گرفته و تنها بر بادهای موافق مسیر وی و موفقیت های مالی و اجتماعی ناشی از این بادها تمرکز می کند.

@modiriati
#سوگیری_شناختی
باد مخالف قوی تر است یا باد موافق؟

🔵 اگر تجربه دوچرخه سواری یا دوندگی با سرعت زیاد را داشته باشید، حتما جریان بادی که از روبرو به صورتتان می خورد را حس کرده اید. این جریان باد که اغلب آزاردهنده بوده و پیشروی را برای شما دشوار می سازد، باد مخالف (headwind) نامیده می شود.

در مقابل، یک جریان باد دیگری نیز وجود دارد که گاهی اوقات در جهت حرکت شما وزیده و به پیشروی شما کمک می کند، و به آن اصطلاحا بادموافق (tailwind) می گویند.

خاصیت باد موافق این است که پس از مدت کوتاهی بدن به آن عادت کرده و تا مادامی که می وزد دیگر متوجه وجود آن نمی شوید. در عوض، هر لحظه که باد مخالفی در جهت خلاف حرکت شما بوزد، آن را حس کرده و لحظه شماری می کنید تا از دست آن خلاص شوید.

این پدیده در زندگی روزمره ما نیز به چشم می خورد. عدم تقارن بین احساس بادهای موافق و بادهای مخالف، یک سوگیری شناختی است که در نتیجه آن ما در اغلب موارد موانعی که بر سر راهمان در زندگی قرار گرفته است را بسیار پررنگ تر و شفاف تر از مزایا و شانس هایی که از آن ها بهره مند شده ایم، به خاطر می آوریم. بیشتر زمان و انرژی ما صرف غلبه بر چالش هایی می شود که در لحظه با آن ها مواجه می شویم و از این رو بادهای مخالف همواره بیشتر توجه ما را به خود جلب می کنند. از سوی دیگر، بادهای موافق ممکن است برای لحظاتی یک حس خشنودی و قدرشناسی را در ما ایجاد کنند، ولی به زودی وجود آن ها را از یاد برده و در عمل آن ها به ما کمک می کنند تا بتوانیم بیشتر و بیشتر توجه خود را معطوف به غلبه بر چالش های ناشی از بادهای مخالف نماییم.

در سال ۲۰۱۶، توماس گیلوویچ از دانشگاه کورنل و شای داویدای از مدرسه علوم اجتماعی نیویورک پژوهشی در این زمینه انجام داده و نشان دادند که چگونه این سوگیری شناختی بر قضاوت های ما درباره موضوعات شخصی، اجتماعی و سیاسی اثر می گذارد. به عنوان نمونه آن ها نشان دادند که همیشه در انتخابات آمریکا، هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان اعتقاد دارند که نقشه های انتخاباتی به ضرر آن ها تمام می شود؛ طرفداران تیم های فوتبال همیشه معترضند که برنامه لیگ و داوری و همه چیز به ضرر آن ها عمل می کند، و حتی بچه هایی که در یک خانواده هستند هر یک تصور می کنند که والدینشان خواهر یا برادر آن ها را بیشتر دوست دارد.همچنین بارها شاهد بوده ایم که وقتی افراد موفق سرگذشت زندگی خود را تعریف می کنند، حتی اگر در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمده و از موهبت های مختلف برخوردار بوده باشند، باز هم بیشتر فقط سختی هایی که در مسیر موفقیت خود با آن ها دست و پنجه نرم کرده اند را به خاطر آورده و مورد تاکید قرار می دهند و چندان اشاره ای به شانس ها و مساعدت هایی که این مسیر را برایشان هموار ساخته است، نمی کنند.

در نهایت، نکته جالب در مورد این #سوگیری_شناختی این است که وقتی در مورد دیگران قضاوت می کنیم، این عدم تقارن به صورت برعکس اتفاق می افتد
یعنی بادهای موافق در مسیر زندگی دیگران خیلی بیشتر در نظرمان جلوه می کند تا بادهای مخالفی که برای آن ها وزیده است.

به همین دلیل است که ما اغلب شکست های دیگران را ناشی از بی عرضگی و عدم تلاش کافی خود آن ها دانسته ولی موفقیت های دیگران را به حساب خوش شانسی و دست مساعد شرایط و روزگارگذاشته و در این موارد می گوییم:«من هم اگر چنین شرایطی داشتم قطعا موفق می شدم!».

ذهن ما، رنج و مرارت هایی را که یک بازیکن فوتبال یا یک پزشک جراح متحمل شده است تا به درجه ای از موفقیت دست یابد (یعنی بادهای مخالفی که در مسیر موفقیتش وزیده است) را نادیده گرفته و تنها بر بادهای موافق مسیر وی و موفقیت های مالی و اجتماعی ناشی از این بادها تمرکز می کند.

@modiriati
۲۰ #سوگیری شناختی که تصمیمات‌تان را خراب می‌کنند

🔵 شما هرروز هزاران تصمیم می‌گیرید، از "چه‌چیزی بخورم" تا "کدام پیشنهاد شغلی را قبول کنم". و ممکن است خیال کنید همه‌ی این تصمیم‌ها را عاقلانه گرفته‌اید. ولی تحقیقات می‌گویند موانع خیلی زیادی وجود دارد که می‌توانند بر رفتارمان اثر بگذارند، و ما را از آن‌چه به‌صلاح‌مان است بازدارند.
ما در این‌جا برخی از رایج‌ترین سوگیری‌های مطرح‌شده را گردآوری کرده‌ایم که تصمیمات‌تان را خراب می‌کنند.
🔸۱. سوگیری لنگر انداختن
آدم‌ها بیش از حد به نخستین اطلاعاتی که می‌شنوند تکیه می‌کنند.
برای مثال در مذاکره درباره‌ی حقوق، کسی که نخستین پیشنهاد را می‌دهد مبنای معقول حقوق را در ذهن هر شخص بنا می‌کند.
هر پیشنهاد متقابلی به‌طور طبیعی بر پایه ی پیشنهاد اولیه خواهد بود.
🔸۲. اکتشافات سطحی
زمانی است که آدم‌ها در اهمیت و وزن دادن به اطلاعات موجود اغراق می‌کنند.
مثلا ممکن است شخصی استدلال کند چون پدربزرگش روزی ۳ پاکت سیگار می‌کشیده ۱۰۰و سال عمر کرده‌است، سیگار کشیدن برای سلامتی مضر نیست.
🔸۳. #اثر ارابه‌ی موسیقی
امکان‌پذیرش یک عقیده براساس تعداد آدم‌هایی که به آن باور دارند افزایش پیدا می‌کند. این شکل قدرتمندی از تفکر گروهی است و این یکی از دلایل عدم بهره‌وری جلسه‌ها است.
🔸۴. سوگیری نقطه‌ی کور
عدم توانایی در تشخیص سوگیری‌های شناختی‌خود، یک نوع سوگیری است. به‌ویژه، امیلی پرونین، روان‌شناس دانشگاه پرینستون، یافته‌است که: " آدم‌ها حضور و تاثیر سوگیری‌های شناختی و انگیزشی را در دیگران بیش‌تر از خودشان می‌بینند."
🔸۵. سوگیری حمایت از انتخاب
وقتی چیزی را انتخاب می‌کنید، حتی اگر انتخاب درستی نباشد، تمایل دارید حس مثبتی نسبت به آن داشته باشید. شما فکر می‌کنید سگ‌تان محشر است، حتی اگر گاهی آدم‌ها را گاز بگیرد؛ و بقیه‌ی سگ‌ها، چون مال شما نیستند، احمق هستند.
🔸۶. توهم الگویابی
تمایل به یافتن الگو در روی‌دادهای تصادفی است. این اساس استدلال‌های غلط در قمار است، مثل عقیده به این که در بازی رولت بعد از چند قرمز پیاپی، احتمال این‌که باز هم قرمز بیاید، بیش‌تر است.
🔸۷. سوگیری تاییدی
ما تمایل داریم فقط به اطلاعاتی گوش کنیم که برداشت‌مان را تایید می‌کند. این یکی از دلایلی است که گفت‌وگوی هوشمندانه درباره‌ی تغییر آب‌و‌هوا خیلی سخت است.
🔸۸. سوگیری محافظه‌کاری
وقتی آدم‌ها شواهد قبلی را بیش‌تر از شواهد یا اطلاعات جدید باور دارند. مردم این حقیقت را که زمین گرد است به کندی پذیرفتند چون بر عقیده‌ی قبلی خود مبنی بر این‌که زمین تخت است، استوار بودند.
🔸۹. سوگیری اطلاعات
تمایل به جست‌وجوی اطلاعات وقتی هیچ اثری در آن وضعیت ندارد. اطلاعات بیش‌تر همیشه بهتر نیست. در واقع، آدم‌ها اغلب با اطلاعات کم‌تر می‌توانند پیش‌بینی‌های دقیق‌تری بکنند.
🔸۱۰. #اثر شترمرغی
تصمیم به نادیده گرفتن خطرها یا اطلاعات منفی و فرو کردن سر در شن، مثل شترمرغ. تحقیقات می‌گویند سرمایه‌گزاران در مدت خرابی بازار کم‌تر ارزش موجودی‌شان را کنترل می‌کنند.
ولی مثل این پرنده‌ی بزرگ عمل کردن حداقل برای سرمایه‌گزاران یک جنبه‌ی مثبت دارد. وقتی آگاهی کمی از موجودی‌تان دارید، کم‌تر احتمال دارد وارد معامله بشوید، که عموما در درازمدت به معنی بازگشت بیش‌تر سرمایه است.
🔸۱۱. سوگیری نتیجه
قضاوت یک تصمیم براساس نتیجه، به جای توجه به این‌که در لحظه چه‌قدر دقیق بوده است. این‌که در وگاس مبلغ زیادی برنده شدید، صرفا دلیل نمی‌شود که قمار پول‌تان تصمیم هوشمندانه‌ای بوده است.
🔸۱۲. اعتماد به نفس کاذب
بعضی از ما خیلی به قابلیت‌های‌مان اطمینان داریم که باعث می‌شود در زندگی روزانه خود را در معرض خطرهای بزرگ‌تری قرار بدهیم.
شاید عجیب باشد ولی متخصصان بیش‌تر از مردم عادی به این سوگیری تمایل دارند. ممکن است یک متخصص همان پیش‌بینی نادرستی را بکند که یک شخص ناآشنا به موضوع می‌کند؛ ولی یک متخصص احتمالا متقاعد خواهدشد که حق با اوست.
🔸۱۳. اثر دارونما
وقتی باور دارید چیزی اثر به‌خصوصی روی شما دارد، این باور باعث می‌شود واقعا آن اثر را داشته باشد.
این یک اصل اساسی در چرخه‌های بازار سهام و همین‌طور یک ویژگی حمایت‌گر در درمان‌های عمومی پزشکی است. آدم‌هایی که دارو‌های فریب دهنده دریافت کرده‌اند، اثر روانی مشابه کسانی تجربه می‌کنند که داروی واقعی دریافت‌ کرده‌اند.
🔸۱۴. طرف‌دار نوآوری
وقتی طرفدار یک نوآوری تمایل دارد در فواید آن اغراق کند و محدودیت‌هایش را کم‌اهمیت بشمارد. آشنا به نظر می‌رسد، سیلیکون ولی؟
🔸۱۵. نوظهوری
تمایل به موثق‌تر دانستن اطلاعات جدید نسبت به داده‌های قدیمی. کارل ریچاردز به عنوان یک برنامه‌ریز رسم