از
#جان و
#دلش برای
#بیماران #مایه میگذاشت و به عقیدهٔ من همین
#خصلت او بود که موجب شد خداوند او را
#سعادتمند و
#عاقبتبخیر کند.
🍃⚘
🍃#شرفخواه ۲ پسر داشت و پسر بزرگ ایشان نامزد داشت و قرار بود 1 آبان ماه، بدون برگزاری مراسم ازدواج کنند،
#آرزوی او این بود که عروسی پسرش را ببیند.
اما متأسفانه اجل مهلت نداد، همیشه میگفت خدا کنه اشکان زودتر سر و سامان بگیره،روزهای آخر همهٔ د#غدغه و
#فکر و ذکرش، عروسی اشکان بود.
🍃⚘
🍃برای ایام بعد از#بازنشستگی هم کلی برنامهریزی کرده بودیم که به محض بازنشسته شدن، با هم به سفر برویم تا خستگی این سالهای کاری را از تن بیرون کنیم.
🍃⚘
🍃از ته دل
#آرزو داشت به زیارت
#خانهٔ
#خدا برود و هر وقت حرف این موضوع میشد#گریه میکرد، من قسمتم شده بود و به این سفر پر بار معنوی مشرف شده بودم،هر وقت حرفش را میزدم،
#شرفخواه #اشک میریخت و میگفت یعنی میشود من هم قسمتم بشود و به
#زیارت #خانهٔ
#خدا بروم؟
😭🍃⚘
🍃