🔴 بَلایِ بَلاگردانی
-اَدایِ احترامی به دژ و دژبانان-
✍ رضا عطایی
همین تیترِ
"مهاجرستیزی؛ بحرانها مقصر پیدا میکنند!" صفحه دومِ "
نشریه دژ" -در یک کاغذِ A4- کافی بود تا نظرم را با خود ببرد.
چند هفته پیش که در پردیس مرکزی دانشگاه بودم -فعلا این عنوان دانشکدگان در زبانم آنچنان نمیچرخد که بخواهم به جای پَردیس به کار برم- و از جلوی کتابخانهمرکزی رد میشدم و نودانشجویانِ دهههشتادی دانشگاه را نظاره میکردم، نشریه را -که "ویژه ورودیهای جدید" بود- دست دانشجویی دیدم که با احترام و اشتیاق به دانشجویان میداد -نَفس این کار برایم بسیار زیباست و به نظرم برای هر تشکّل دانشجویی-فرهنگی درسآموزست-
این که از قدیم گفتهاند گمان کافر است، حرف درستی است؛ چون گَمان یا گُمان اولیهام این بود که دوباره بوی آش نخورده و دهان سوختهای میآید.
با این گمان و پیشفرض نسخهای گرفتم و نتوانستم همان موقع بخوانم؛ چند روز بعدش که خواندم، به معنای واقعی کلمه و بدون سانسور به مقام رضای الهی رسیدم.
بماند که با تمام اختلافات اندیشهای-روشی که با دژ و دژبانانِ عزیز دارم، اما چقدر از کیفیت کارشان -از سبک و سیاق تولیدمحتوا و ادبیات آن بگیر تا مسائل ظاهری کارهایشان- کیف کردم و به جرئت میگویم که از سال ۹۴ تا کنون که کموبیش محتویات تشکلات و انجمنهای دانشجویی دانشگاه تهران را میخوانم، هیچکدامشان را همتراز "دژ" نیافتم و از عجایب همین است که دژ، تازه سال سوم خویش را تجربه میکند!
اینها را تنها برای ادای احترامی به "دژ" نوشتم که نسبت به موضوعِ مهاجران -ولو با همان روش، اندیشه و ادبیات چَپ- چقدر انسانمدارانه و دغدغهمدارانه ورود داشتهاند و از قضا با تحلیل و تبیینشان درباره مشکله مهاجران در ایران هم تا حدِّ بسیار زیادی موافق و همنظرم.
فایل این شماره دژ را در کانالِ
تلگرامُالحَرام خویش برای علاقهمندان به اشتراک میگذارم که میتوانند در آنجا بیابند و بخوانند.
تنها این نکته را بیفزایم تیتری که برای انعکاس موضوع "مهاجرهراسی" انتخاب شده است بسیار دقیق و عمیق است. یادش بخیر در صنف[کلاس] "مبانی جامعهشناسیسیاسی" داکتر حجت کاظمی -دوره کارشناسی- کتاب "مبانی جامعهشناسی" آنتونی گیدنز منبع صنفشان بود.
گیدنز آنجا مکانیسمی به نام "جابهجایی" یا "بلاگردانی"(displacement) را توضیح میدهد که به این وسیله احساس خشم و نفرت متوجه چیزهایی میشود که ریشه واقعی این احساسات نیستند.
بلاگردانی زمانی رخ میدهد که در میان افراد یک قوم یا یک کشور، ناکامیهای فراوانی به وجود میآید و چون این افراد نمیتوانند منشاء اصلی ناکامیهای خود را بیابند، بار مسئولیت آن را به دوش دیگری میاندازند.