🔺حفظ میراث فرهنگی
در روزگار پراید 90 میلیونی!!سرمقاله بشارت یزد
🖋«صالح مستوفیان»
🔸بیایید با هم یکبار هم شده صادق باشیم و مطمئن باشید اینجا جز من و شما غریبهای نیست! چه کسی در بافت تاریخی یا هر نقطه
شهر وجود دارد که اگر به او بگویی قرار است بلوار یا خیابانی از کنار ملک تو عبور کند که رفت و آمد به خانهات را آسان میسازد و میلیون ها تومن بر ملکت می افزاید، اگر هم در ظاهر شعار
#حفظ_میراث_فرهنگی یا محیط زیست بدهد در دلش قند آب نشود؟ شاید اعتراضی هم به زبان براند اما قلبا از این واقعه چرتکهها نمیاندازد؟ تا حالا کی مشاهده کردهایم که جماعت انبوهی از ساکنین
شهر با تجمع مقابل نهادی مسئول و بصورت فراگیر نسبت به
#خیابانکشی و بلوارسازی در یزد معترض باشند؟
وقتی عیار شهرداران توسط عامه مردم با متر و میزان خیابان کشی و زیرگذر و بلوار سازی سنجیده می شود، چرا باید
#شهرداری که مجوز هم گرفته، میراث فرهنگی و
حفظ باغات و فضای سبز شهرش را بر خیابان کشی ارجح بداند و مخالف تمنا و خواسته قلبی مردم عمل کند؟ چه دستاوردی جز تحقیر عمومی و شنیدن اینکه "این شهردار چه کرد؟ خدا پدر قبلی را بیامرزد که لااقل چند خیابان کشید و
#پل_و_زیرگذر ساخت!" دارد؟ و جالب تر اینکه مدیریت کلانتر هم قدرش را نداند و دنباله روی حرف مردم باشد و بعد از اتمام دوره شهرداریاش، کسی خواهان مدیریتش نباشد!
وقتی حفاظت از میراث فرهنگی و
#حفظ_باغات_شهر تنها واژههایی زیبا برای سخنرانی یا بحثهای خانوادگی باشد و در واقع همه سر و دست بشکنند برای فراختر شدن کوچهها و رسیدن بلوار و خیابان به مجاورت ملک و پر کردن کیسه ثروت، چگونه میتوان از مدیران انتظار دیگری داشت؟ متاسفانه باور به این مقولات در لایههای مختلف جامعه نهادینه نشده و علیرغم حساسیت رسانهها و برخی چهرهها در سالهای اخیر، فرهنگسازی برای آن در عامه جامعه صورت نگرفته است.
🔸البته نمیتوان یکطرفه به قاضی رفت و از سوی دیگر ماجرا که اتفاقا در باورمند کردن ارزش
#بافت_تاریخی و میراث فرهنگی نقش بسزایی دارد، سخنی نگفت. با وجود اینکه بافت تاریخی یزد جهانی شده و زیر نظر
#یونسکو قرار گرفته و حتی کودکان
شهر هم بارها اهمیت آن را شنیدهاند، اما هنوز ده ها ساختمان و خانه تاریخی در مهمترین بافت تاریخی ایران وجود دارد که جز خرابهای برای لانه کردن موشها و گربهها از آنها بهرهای برده نمیشود و تنها دیوارهای بیرونیشان کاهگل مال شده و اندرونی ویران و بلااستفاده ای دارند. در چنین شرایطی چرا نباید مالکان و همسایه های مجاور چنین ساختمانی آرزوی خیابان کشی و عبور بلوار از کنار ملک خود نداشته باشند تا بتوانند بر ارزشش بیفزایند یا از شر خرابه بودن آن رها شوند؟ وقتی هیچ برنامه و بودجه ای برای بازسازی این خانه ها و تبدیل آنها به مکان هایی ارزش آفرین و درآمدزا وجود ندارد یا مالکان این ساختمان ها به سمت بهینه سازی ملک خود با راه اندازی بومگردی یا...هدایت نمی شنود چگونه انتظار داریم ارزش واقعی و معنوی میراث فرهنگی در یزد نهادینه شود؟
🔸آری برادر، آری خواهر!
در دهههای گذشته چقدر رسانهها و فعالان فضای مجازی نسبت به تخریب میراث فرهنگی در یزد و سایر بلاد، داد سخن بر زبان راندند و جز تخریب گسترده تر هیچ حاصلی نیافتند؟ چند روزی تخریب منطقه ای تاریخی نقل محافل و سیبل انتقادها بوده و بعد به دست فراموشی سپرده شده و تنها کسانیکه جیب ها از این وقایع پرپول کرده اند به ریش رسانه ها و معترضین خندیدهاند!
حفظ بافت تاریخی و فضای سبز و
باغات قدیمی، فرآیندی چند وجهی است که تنها یک سر آن
#نظارت_رسانهای است. تا زمانی که قوانین در این خصوص بسیار ناتوانند و نهادهای نظارتی هم به تبع آن قدرت محدودی دارند و در مقابل، برنامههایی فراگیر برای اقتصادی کردن مجموعههای تاریخی با حمایتهای مالی دولتی و بخش خصوصی وجود ندارد و بودجه سازمان میراث فرهنگی بیشتر به جوک میماند تا بودجه، چه انتظاری از مدیران یا مردم میتوان داشت که دلی تپنده برای میراث فرهنگی خود داشته باشند. اصلا در
#روزگار_پراید_۹۰میلیونی و سکه ۷ میلیونی سخن گفتن از اهمیت بناهای تاریخی یا محیط زیست چه گوش شنوایی دارد؟
🔸کوتاه سخن اینکه چرا هنوز عادت نکردهایم برای هر طرح عمرانی
#پیوست_فرهنگی و رسانهای تعریف کنیم؟ به فرض که مدافعان تخریب چند ساختمان در بافت تاریخی شاهدیه درست می گویند که نیاز است با ایجاد خدماتی همچون دسترسی آسان و عبور و مرور راحت، مردم را در بافت تاریخی نگه داریم تا
حفظ شود، نمیشد این ضرورت را با چند نشست خبری پیش از اجرای طرح اعلام کنیم و افکار عمومی و دلسوزان میراث فرهنگی را قانع سازیم؟ حتما باید سبویی شکسته شود و آبی ریخته تا اینبار به اهمیت اطلاعرسانی به موقع پی ببریم؟
instagram.com/miras_bashi@mitasbashi