Смотреть в Telegram
بازگشت به خود|مینا نصیری
مصوبه‌ی_شماره‌ی_۱_شورای_نوواژه‌سازی.pdf
شورای نو‌واژه‌سازی، دست نجاتی برای ایده‌های ته کشیده. جملات امروزم چنگی به دل نمی‌زد. حتی از متون پیشین هم چیز درخوری به بار نیامد. ناچار عقب نشینی کردم تا با تجدید قوا‌ به مصاف شیارهای مخ بروم و نوشته‌ای بیرون بکشم. یادم آمد کلمات بامزه‌ای در شورای نو‌واژه‌سازی به تصویب رسیده. دیدم تنور داغ است، یادداشتم را چسباندم به نوشتن با این واژه‌ها: خارخاطره: خاطراتی که خار‌گونه می‌آزارند. در بی‌ربط ترین شرایط ممکن، مثلا بالا کشیدن شلوار بعد از اجابت مزاج، ناگهان یادت می‌افتد فلان حرف را که زدی بدجور مسخره شدی. این خار‌خاطره راهش را باز می‌کند و با تمام توان زهرش را در شلوارت، ببخشید در جانت می‌ریزد. شُل‌نویس: نویسنده‌ای که نثرش وا‌رفته و بی‌مزه است. بعضی اوقات که صرفاً برای حفظ استمرار در انتشار می‌نویسی، از مرتبه‌ی نویسنده به شل‌نویس عزل می‌شوی. در آن لحظات در دو‌دلی رها کردن نوشته یا ادامه‌ دادن آن به دام می‌افتی. داش‌تمام: کسی که به درجه‌ی بالایی از برادری کردن رسیده است‌. دایی به مادر زنگ می‌زند، سخنش را با «خواهر جون» گفتن آغاز می‌کند و من پر شده از حسادتی که حاصل از برادر‌‌نداری است، با خودم می‌گویم از این داش‌تمامی‌ها هم چیزی گیرمان نیامد. بوس‌باره: کسی که همه را بدون ملاحظه می‌بوسد. خواهرم که لپ‌هایم را می‌چلاند و تف‌‌بوسه‌هایش را رویشان جا‌ می‌گذارد، حق بوس‌بارگی را کامل به جا می‌آورد. خُلمولک: کسی‌ که درجه‌ی خلی‌اش خیلی کم است. من در دید بچه‌های مدرسه خُلمولکی بیش نبودم. عینکِ غلط‌اندازِ خرخانی بر چشم، با جدیت تمام و بیزار از خوشمزه‌بازی های بی‌حساب و کتابشان، در جست‌و‌جوی صدای گمشده‌ی معلم بین آن همه شلوغی به سر می‌بردم. کنج پرست: شیفته‌ی انزوا بعد از هر مجلسی که در آن حضور نمی‌یابم، در قالب دفاعیه‌ای تمام قد یک پایان‌نامه، از مزایای کنج‌پرستی و باید‌ها و نباید‌‌های آن برای اطرافیانم بالای منبر می‌روم. قهو‌ه‌آشام: کسی که همیشه نوشیدن قهوه را انتخاب می‌کند. (تغییر داده شده به چای‌آشام) چای‌آشام: لیوان‌هایی که پی‌در‌پی از چای پر و خالی می‌شوند و دغدغه‌ی همیشگی اینکه چای را با چه بخورم تا تکراری نباشد، دلالت بر چای‌آشامی دارد. زِرریز: کسی که مدام پرت و پلا می‌گوید. فکری در کلّه‌ام می‌‌افتد و از شدت هیجان در بحث، از این شاخه به آن شاخه می‌پرم. چشمان خواب‌آلود حُضار، هشیارم می‌کند که‌‌ دوباره در چاه زِرریزی افتادم. قصه‌کوب: مطلبی که تاثیر‌گذاریش به خاطر روایت‌گری قوی است. نویسندگان و فعالان حوزه‌ی توسعه‌ فردی و روانشناسی بدانند که اگر محتوایشان بویی از قصه‌کوبی نبرد، اَخ و پیف امثال من نثارشان می‌شود. جان‌واژه: کلمه‌ی امید‌بخش (می‌تواند حتی جان جمله باشد.) مصرف یک جان‌واژه یا جان‌جمله در طول روز لبخندهایِ گشادِ نیشت را ببندی، برایتان به ارمغان می‌آورد. شُل‌سخن: کسی که لحن حرف‌زدنش کش‌دار است. کافری که ویس‌ها را با دور تند گوش می‌دهد و جوری صحبت می‌کند که گویی دنبالش کرده‌اند همه را به کِیش شُل‌سخنی می‌پندارد. یبس‌نگاه: برابر نهاد پوکر‌فیس زمانی که با نهایت تمرکز، سخن شخصی را گوش می‌دهید و یک‌دفعه شوخی بی‌مزه و مطلب نامرتبطی توسط گوینده وسط می‌افتد؛ عضلات صورتتان در حالت یبس نگاه قفل می‌کند. ۱۳ آبان ۱۴۰۳ مینا نصیری
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств