View in Telegram
خاربوسه‌های بابا که گل‌بوسه. سم‌بوسه. خربوسه. شب‌بوسه. گوربوسه. گاوبوسه. نازبوسه. نوربوسه. بوس‌بوسه. همین است. بوس‌بوسه. چیزی مثل سکسکه. دچار بوس‌بوسه شدن. ولی نه. «بوس‌بوسی» رایج است. مثلن می‌گویند: «دلم می‌خاد بوس‌بوسیت کنم.» ادامه بدهیم: بازبوسه. بیل‌بوسه. موش‌بوسه. سوزبوسه. پربوسه. چشم‌بوسه. دربوسه. ابربوسه. شوربوسه. شیربوسه. پیربوسه. اتوبوسه. چای‌بوسه. ته‌بوسه. سربوسه. خاربوسه. خاربوسه. بوسه‌خار. یافتم. بوسیدن بابا تو بچگی. ته‌ریشش که کم از خار گل‌های تو باغچه نداشت. بابا که هر شب منتظر بودم چند تا سکه‌ی پنج تومنی و ده تومنی برایم بیاورد. بابا که بعد از شب‌نشینی شترم می‌شد و می‌انداختم روی شانه‌هاش و من مبهوتِ درازیِ سایه‌اش بر اسفالت بودم. بابا که با اسپری به جان سر و کله‌ی نسیم افتاده بود و نسیم که گریست خودش هم گریست. بابا که افسرده بود و آمد بارفیکس بست به چارچوب اتاق تا بلکه ورزش فریادرسش شود. بابا که تا اولین حرکت را زد با میله‌ی بارفیکس نقش زمین شد. بابا که بعدش گفت «کره‌خر چرا می‌خندی؟ نمی‌بینی کمرم شیکسته؟» بابا که اگر خوره‌ی روزنامه خریدن نبود من هیچوقت کاریکاتور را نمی‌شناختم و اگر کاریکاتور را نمی‌شناختم نوشتن را. بابا که. که بابا که. ای بابا که. پی‌نوشت: این متن نمونه‌یی از آزادنویسی‌های من برای ایده‌یابی‌ست. گاه با ساختن واژه‌های ترکیبی می‌آغازم و همین که کلمه‌یی به قلابم گیر کرد، انبوهی از تداعی‌هایم را بهش می‌افزایم تا بلکه سطری رستگار شود. شاهین کلانتری #تردیدار @Shahinkalantari @Tardidar
Telegram Center
Telegram Center
Channel