نقل روایت میکند، مأخذش عبارت از کافی است. همینطور در مورد سهل بن زیاد که شیخِ شیخِ کلینی است، ولی هر جا از سهل بن زیاد نقل میکند، روایت از کافی اخذ شده است و کافی هم به طریق خودش از سهل نقل میکند.
پنج نفر از اصحاب هستند که اینگونهاند و گاهی به وسیله کلینی از آنها نقل روایت شده است و گاهی از کتاب خودشان نقل شده است. این پنج نفر عبارتند از حسن بن محبوب، احمد بن محمد بن أبی عبدالله برقی، فضل بن شاذان، حسین بن سعید و احمد بن محمد بن عیسی.
اما جای این سؤال هست که بر چه اساسی ما میگوییم که بر خلاف ظاهر کلام خود شیخ در مشیخه تهذیب و استبصار، گاهی به واسطه کلینی است و گاهی از خود کتب به صورت مستقل است؟!
🔆اهمیت موضوع
البته بحث اینکه روایت سمرة آیا مستقلا اخذ شده است یا غیر مستقل، گاهی در قوّت سند و در تعارضات سندی، برای محکم شدن نقل دخالت دارد. و در این موارد، جای این بحث هست که آیا این روایت مصدری غیر از کافی هم دارد؟ و آیا به دو طریق نقل شده است و یا فقط به طریق کلینی؟ اینها در استحکام اعتبار سند دخالت دارد. خصوصا که ممکن است کسی اعتبار اسانید را فقط به واسطه اطمینان بگوید.
اما از کجای عبارت، این مدّعا مشخص میشود؟ دلیل استثنای این پنج نفر آن است که ایشان گاهی طریق نقل کتاب کافی را میگوید که ما کتاب کافی را به چه طریقی نقل میکنیم؟ و راجع به « احمد بن محمد بن خالد»، گاهی به دنبال نقل از «کافی» میگوید: « و من جملة ما نقلته عن احمد بن محمد بن خالد»، به طریق کلینی نقل میکنیم. همینطور در مورد «حسن بن محبوب» و دیگران نیز همین گونه است. و بعد از اینکه اینها را گفت، به صورت مستقلا میگوید: «و من جملة ما ذکرته عن احمد بن ابی عبدالله» به فلان طریق نقل میکنیم و به همین صورت به صورت جداگانه هم نقل میشود. اینکه در طریق روایت، به دو صورت نقل شده است؛ یکی به واسطه کلینی و یکی هم به صورت مستقل، خودش کاشف از این است که از این پنج نفر به دو صورت نقل روایت شده است؛ یکی به واسطه کتب خودشان و دیگری به واسطه کلینی.
حال جای این سؤال هست که ما از کجا بفهمیم که روایتی که از یکی از این پنج نفر نقل شده است، آیا مستقیما نقل شده، یا به واسطه کلینی نقل شده است؟ ایشان میگوید دو راه برای کشف این موضوع داریم. یکی عبارت از این است که ما هر جا «احمد بن محمد بن خالد» دیدیم، از خارج تطبیق نمودیم و دیدیم، همگی در کافی هست؛ ولی «احمد بن ابی عبدالله» چنین نیست. از اینجا معلوم میشود که روایاتی که از «احمد بن محمد بن خالد» نقل شده است، از کافی است. و دیگری اینکه بعد از اسم کلینی این افراد را نام برده است و اینگونه تعبیر کرده است که «احمد بن محمد بن خالد»، گفته است. ولی آنجا که «ما ذکرته عن احمد بن ابی عبدالله» که در طریقش هم اسمی از کلینی نبرده است، (از همین راوی) به «احمد بن ابی عبدالله» نام برده شده است. از این استفاده میشود که در جایی که «احمد بن محمد بن خالد» تعبیر میکند از کافی است و جایی که «احمد بن ابی عبدالله» نقل شده است از خود صاحب کتاب است. بنابراین نفس دو گانگی تعبیر، مشیر به آن است که روایت دو مصدر دارد و اینکه کافی باشد یا اصل و تصنیف، از اختلاف تعبیر استفاده میشود.
👈نقد کلام
ولی به نظر ما این موضوع هیچ دلالتی بر مدعا ندارد. چرا که اگر به فهرست شیخ و فهرست نجاشی نگاه کنیم، گاهی طریق اشخاص برای نقل کتاب، طریقی عام است. مثلا به وسیله فلان راوی تمام کتب را نقل میکنیم؛ حال ممکن است که این نقل به واسطه اجازه باشد یا سماع و... . ولی در عین حال میگوید فلان کتاب را به طریق فلان راوی نقل میکنیم. در این دو کتاب زیاد هست که طریق خاص به یک کتاب،و طریق عام برای همه کتب نقل شده است.
شیخ برای طریقی عام برای تمام کتابهای احمد بن ابی عبدالله برقی صاحب المحاسن دارد که طریقش را هم ذکر میکند و طریقی خاص هم دارد که از طریق کلینی است. نه اینکه از کتاب کافی کلینی باشد. بلکه در طریقی که مشایخ به کتاب محاسن یا برخی از کتب محاسن دارد، کلینی واقع شده است و ممکن است از خود کتاب صاحبِ کتاب اخذ کرده است. ولی در برخی از اسناد، کلینی هست و به صورت عموم هم طریقی هست که کلینی در طریقش نیست.
اختلاف تعبیر دلیل بر این نیست که بگوییم حتما روایات دیگر از کتاب اخذ نشده است و نمیتوان به این واسطه در ظاهر عبارت تصرّف نمود.
#رجال#تعلیق_سند#حدیث_معلّق
#تهذیب#استبصار#کلیپ#سمرة_بن_جندب#اصل#تصنیف——
مرکز فقهی امام محمد باقر علیهالسلام
@mfeqhi