#عاشقانہ_شـہـدا🌹سوز سردے بر صورتم می خورد.
🌬درستــ همان جا ایستادم؛ ڪنار سقاخانه حرم.
😍 آن روز جمعه
مهدے هم کنارم ایستاده بود.
هر دو برای زیارتــ به حرم امام رضا (ع) آمده بودیم.
❤️ نزدیکے های ظهر بود که بعد از زیارتــ خواستیم برگردیم خانه.
مهدی گفت: «صبر کنیم، نماز جمعه را که خواندیم، برمی گردیم ...»
🙂لرزیدم و گفتم: «آخه با این هوا؟ سرما می خوریم ...»
😥ڪتش را از تن درآورد و روی زمین پهن کرد: «بشین روی لباسم تا سرما نخوری ...»
💞خودش هم همان طور با لباس نازڪے که بر تن داشتــ، کنارم روے زمین نشستــ.
آن روز نماز جمعه را با هم خواندیم؛ درستــ همان جا کنار سقاخانه حرم ...
#بہ_روایٺ_همسر_شهید_مهدے_هنرور_باوجدان@mazhabiha_asheqtarand ❣