🎗 شعـــــر
🎗عاقلی بودم که عشق آمد امانم را گرفت
بندبند جسم وجان واستخوانم را گرفت
لال گشتم تا که عشق آمد به ایوان دلم
در ازای این محبت او زبانم را گرفت
با اشاره من بدوگفتم که خوشحالم ولی
او بحالم گریه کرد؛ شوق نهانم را گرفت
کور و کر بودم نفهمیدم که عقلم را ربود
باجنون آمد سراغم وای؛ ایمانم را گرفت
من شدم کافرپرستش کردم اورا تا خدا
اوخدایم گشت و از من آسمانم راگرفت
برزبان راندم بگویم حرف دل را با کسی
او ز من غارت نمود شرح بیانم را گرفت
خواستم با او بگویم راز این قلب حزین
هجر آمد مهلت و وقت و زمانم را گرفت،،،
#غزل
📚#خسته_از_پرواز𖤓 𝄟
🦅⍣᭄