🟣فقه اخلاق، نه باب فقهی است، نه عرصهای مطالعاتی و نه حتی یک نظریه!
✔️#مهراب_صادقنیا
🏷 معنای اخص فقه دانش نظاممندی است که به دنبال بهدستآوردن بایدها و نبایدهای مربوط به حوزه عمل و رفتار مکلفین است؛ اینکه چه باید بکنند و چه کاری جایز است و چه کاری چه جایز نیست؛ و معمولاً توصیفاتش را با ادبیاتی مثل حلال و واجب و حرام و مستحب و مکروه بیان میکند. در اینجا وقتی از فقه اخلاق صحبت میکنیم، منظورمان همین معنای اخص از فقه است.
🏷 ما یک نظام معرفتی به نام فقه، و یک نظام معرفتی به نام اخلاق داریم. حالا نسبت این دو نظام معرفتی به گمان من در حوزه روش و همچنین در حوزه هدف تا اندازه زیادی یکی هستند؛ یعنی روش این دو و غایت و هدفشان تا اندازه زیادی مساوی و همسان است، اما موضوع این فقه و اخلاق تا اندازه زیادی با یکدیگر متفاوت است.
🏷 فقه اخلاق از نگاه من، یک دانش مستقل جدید نیست؛ حتی یک عرصه مطالعاتی تازه هم نیست؛ حتی یک نظریه هم نیست؛ بلکه فقه اخلاق یک الگوی جدید در فقه و استنباط احکام شرعی است. رویکردی که تلاش میکند خودش را هر چه بیشتر به نظامهای اخلاقی و فلسفه اخلاق، نزدیکتر و شبیهتر کند، ضمن اینکه اهداف، روشها و موضوعات همچنان سر جای خودشان باقی هستند.
🏷 فقه اخلاق اگرچه اصطلاح جدیدی است ولی واقعیتش این است که در تاریخ فقه شیعه، همواره اخلاق بخشی از فقه بوده است و بسیاری از فقهای شیعه در طول تاریخ، در ضمن موضوعاتی که امروزه بهعنوان موضوعات فقه مطرح است، اخلاق را هم مطرح میکردهاند. برای مثال، در فهرست ابن ندیم، در آثار شیخ طوسی، در آثار نجاشی و همچنین در آثار بسیاری دیگر از عالمان نخستین شیعه، میتوانیم پیدا کنیم که رابطه تنگاتنگی بین فقه و اخلاق هست و فقیهان در آن روزگار به اخلاق هم بهمثابه یک امر فقهی توجه میکردند.
🏷 در تعارض ادله، اگر فقیهی برای استنباط احکام شرعی، ادلۀ متعارضی داشته باشد، اگر رویکرد فقه، اخلاق باشد، در این صورت فقیه آن وجهی را غلبه میدهد که از نظر اخلاقی قابلتبیینتر یا قابلدفاعتر است نسبت به آن وجهی از تعارض که از نظر ادبیات اخلاقی حمایت کمتری میگیرد
🌐https://t.center/majmaqomh