زجیسواف بکشینسکی (از سخت ترین اسمایی که تا حالا شنیدم) از دیار لهستان، بخاطر ترسیم پادآرمانشهرهایی بسیار ملموس و حیرتانگیز، معروف بود به
نقاش کابوس. با الهام گرفتن از موسیقی کلاسیک و سبکهای باروک و گوتیک در
نقاشی،
نقاشیهایی خلق میکرد که انگشت میگذاشتند روی عمیقترین کابوسهای بشری.
کابوسها ترس و تنهایی و ناتوانی را توأمان به ما تزریق میکنند. در کابوسهایمان نه تنها در فضای هولناکی هستیم بلکه تنها و ناتوانم هستیم. نه تنها نمیتوانیم از کسی/چیزی کمک بگیریم بلکه نمیتوانیم به کمک کسی هم برسیم. هر آنچه که در کابوس ماست، مثل ما درگیر رشتهای از مشکلات ناگوار است.
کابوسها اصلیترین غریزه ما، یعنی
غریزه بقاء را تهدید میکنند. ضعف و ناتوانی ما در کابوسهایمان به حدی عمیق است که خود را در آن همه جوره درمانده و بیپناه میبینیم. ترکیبی که برای غریزهی بقا، بزرگترین تهدید به شمار میآید و ناخودآگاهِ آدم به آن حساس.
به همان سیاق آثار بکشینسکی برای مخاطب صرفا ترسناک نیستند؛ غم و اضطراب هم به دنبال ترس میآیند.
-----
©Zdzisław beksiński |
@lolivash|
#نقاشی