#رباعی@literature9 ◽️۱
◽️شب
از ابدیتی روان پر شده بود
هر ثانیه
از بُهتِ زمان پر شده بود
میخوانْد خدا زیر درختی در باد
شب بود و زمین
از آسمان پر شده بود
◽️۲
◽️آن قدر غروب کرده فردا در من
آن قدر که گم شدهست دنیا در من
آن قدر هوای فاصله بارانیست
آن قدر که غرق گشته دریا در من
◽️۳
◽️زن چرخ زد و ادامهی آن سو شد
زن چرخ زد و نهایتی
از او شد
زن گفت انالحقی که منصور نگفت
زن وسعت لاالهالاهو شد
◽️۴
◽️اینجا نه شب و نه روز - اینجا- دور است
اینجا همه چیز،
از تماشا دور است
نه باد
نه آسمان
نه باران
نه زمین
جاییست که در من است اما دور است
#ایرج_زبردست از مجموعه رباعی
#دفی_از_پوست_ابلیس نشر نیماژ