《افسانه فولکلور و ادبیات حماسی》

#فرویدیسم
Канал
Логотип телеграм канала 《افسانه فولکلور و ادبیات حماسی》
@legendfolkepicПродвигать
6,54 тыс.
подписчиков
6,59 тыс.
фото
243
видео
663
ссылки
زمینه فعالیت کانال: پژوهش و بازنشر کتب و مقالات شاخص در حوزه اسطوره‌شناسی، آئین‌پژوهی، فرهنگ عامه، ادبیات حماسی و زمینه‌های مرتبط @Epiclore :ارتباط
ورای اصل لذت.pdf
544.6 KB
#مقاله

💢عنوان مقاله : "ورای اصل لذت زیگموند فروید"
(بررسی عملکرد های روان بر پایه رویکرد جنسیت محور فروید)

#pdf
✒️مؤلف : میشل کویینودوز
🔄مترجم : یوسف اباذری
🖨منبع : نشر دیجیتال

#روانکاوی#فرویدیسم

@Legendfolkepic
💢معرفی_مقاله

❇️مطلب پیش رو، ترجمه ی مقاله ی آن سوی اصل لذت (ورای اصل لذت) ” از کتاب فروید خوانی نوشته ژان میشل کویینودوز می باشد. در این کتاب وی آثار فروید را بصورت فشرده ولی دقیق و عمیق بررسی کرده و به زبانی روشن و ساده نکته های برجسته و متمایز آنها را شرح داده است.
سال ۱۹۲۰ نقطه ی عطف سرنوشت سازی در دگرگونی برداشتی بود که فروید از چگونگی عملکردهای روان به تصویر کشیده بود. تا آن هنگام، الگویی که وی اتخاذ کرده بود بر اساس اصل لذت/نالذتی بود، همانگونه که ما آنرا در کار با روان نژندها مشاهده می کنیم: روان نژندها از نشانه هایشان رنج می برند، و جهت اجتناب ازنالذتی از روان کاو تقاضا می کنند تا در ناپدید کردن نشانه ها به آنها کمک کند که بتوانند بار دیگر لذت را در زندگی شان احساس کنند. باید بپذیریم،به هر حال، کار بالینی اغلب مواقع اصل لذت را نقض می کند؛ چگونه باید این حقیقت را تبیین کنیم که ، برای مثال، برخی بیماران نمی توانند رها شدن از نشانه هایشان را تحمل کنند و درست در هنگامی که باید احساس کنند بهتر شده اند حالشان دوباره بد می شود؟ چرا بیماران بطور اجباری تجربه های جراحت زا و رنجی را که همراه آنها است، بازآفرینی می کنند؟ چگونه می خواهیم خودآزاری و دگرآزاری ، به معنای دیگر لذت بردن از درد کشیدن یا تحمیل کردن درد به دیگری و تخریب گسترده ای که برخی مواقع در بیماران افسرده، معتادان به مواد مخدر، منحرفان و بیماران روان گسیخته به طرز نامعقولی اتفاق می افتد را شرح دهیم؟ – این ها از کجا ناشی می شوند؟
❇️در آن سوی اصل لذت (ورای اصل لذت) فروید یک نظریه جدیدی را مطرح کرد که مطابق با آن کارکردهای ذهن توسط یک تعارض اساسی تر نسبت به اصل لذت/نالذتی تعیین می شوند: تعارض بنیادین بین غریزه (یا رانه) زندگی و غریزه (یا رانه) مرگ. فروید اظهار می کند رانه مرگ از نیازهای زیست- شناختی هر جانداری جهت بازگشت به حالت غیرآلی اولیه خودش ناشی می شود. این رانه مرگ یا غریزه تخریب گر با رانه زندگی – اروس- که لیبیدو بخشی از آن است در تضاد می باشد. اصل لذت/نالذتی معتبر باقی مانده است، ولی اگر قابلیت های خود را نشان می دهد بدین معنی است که رانه زندگی موفق شده است بر رانه مرگ مسلط شود، حداقل تا حدی. در سال ۱۹۲۰ فروید این نظریه را به مثابه یک حدس و گمان صرف از سوی خودش ارائه کرد، ولی بلافاصله اهمیت آن بطور روزافزون برایش بیشتر شد و به بسط دادن معانی و تلویحات دیگری که این نظریه آنها را در برمی گرفت، پرداخت. برای مثال، در سال ۱۹۲۳، او شرح داد هنگامی که در این تعارض رانه مرگ غلبه می یابد، عنصر تخریب گر ذهن مسلط می شد، همانگونه که در خودآزاری و دگرآزاری اتفاق می افتد؛ از سوی دیگر هنگامی که رانه زندگی قدرتمند تر می باشد، عنصر تخریب گر خنثی می شود و پرخاشگری در خدمت من قرار می گیرد.
 
#روانکاوی#فرویدیسم

@Legendfolkepic
ورای اصل لذت.pdf
544.6 KB
#مقاله

💢عنوان مقاله : "ورای اصل لذت "

#pdf
✒️مؤلف : زیگموند فروید
🔄مترجم : یوسف اباذری
🖨منبع : نشر دیجیتال

#روانکاوی #فرویدیسم
#انحرافات_روانی
#سادیسم #مازوخیسم #سادومازوخیسم

@Legendfolkepic
💢#معرفی_مقاله

❇️مطلب پیش رو، ترجمه ی مقاله ی آن سوی اصل لذت (ورای اصل لذت) ” از کتاب فروید خوانی نوشته ژان میشل کویینودوز می باشد. در این کتاب وی آثار فروید را بصورت فشرده ولی دقیق و عمیق بررسی کرده و به زبانی روشن و ساده نکته های برجسته و متمایز آنها را شرح داده است.
سال ۱۹۲۰ نقطه ی عطف سرنوشت سازی در دگرگونی برداشتی بود که فروید از چگونگی عملکردهای روان به تصویر کشیده بود. تا آن هنگام، الگویی که وی اتخاذ کرده بود بر اساس اصل لذت/نالذتی بود، همانگونه که ما آنرا در کار با روان نژندها مشاهده می کنیم: روان نژندها از نشانه هایشان رنج می برند، و جهت اجتناب ازنالذتی از روان کاو تقاضا می کنند تا در ناپدید کردن نشانه ها به آنها کمک کند که بتوانند بار دیگر لذت را در زندگی شان احساس کنند. باید بپذیریم،به هر حال، کار بالینی اغلب مواقع اصل لذت را نقض می کند؛ چگونه باید این حقیقت را تبیین کنیم که ، برای مثال، برخی بیماران نمی توانند رها شدن از نشانه هایشان را تحمل کنند و درست در هنگامی که باید احساس کنند بهتر شده اند حالشان دوباره بد می شود؟ چرا بیماران بطور اجباری تجربه های جراحت زا و رنجی را که همراه آنها است، بازآفرینی می کنند؟ چگونه می خواهیم خودآزاری و دگرآزاری ، به معنای دیگر لذت بردن از درد کشیدن یا تحمیل کردن درد به دیگری و تخریب گسترده ای که برخی مواقع در بیماران افسرده، معتادان به مواد مخدر، منحرفان و بیماران روان گسیخته به طرز نامعقولی اتفاق می افتد را شرح دهیم؟ – این ها از کجا ناشی می شوند؟
❇️در آن سوی اصل لذت (ورای اصل لذت) فروید یک نظریه جدیدی را مطرح کرد که مطابق با آن کارکردهای ذهن توسط یک تعارض اساسی تر نسبت به اصل لذت/نالذتی تعیین می شوند: تعارض بنیادین بین غریزه (یا رانه) زندگی و غریزه (یا رانه) مرگ. فروید اظهار می کند رانه مرگ از نیازهای زیست- شناختی هر جانداری جهت بازگشت به حالت غیرآلی اولیه خودش ناشی می شود. این رانه مرگ یا غریزه تخریب گر با رانه زندگی – اروس- که لیبیدو بخشی از آن است در تضاد می باشد. اصل لذت/نالذتی معتبر باقی مانده است، ولی اگر قابلیت های خود را نشان می دهد بدین معنی است که رانه زندگی موفق شده است بر رانه مرگ مسلط شود، حداقل تا حدی. در سال ۱۹۲۰ فروید این نظریه را به مثابه یک حدس و گمان صرف از سوی خودش ارائه کرد، ولی بلافاصله اهمیت آن بطور روزافزون برایش بیشتر شد و به بسط دادن معانی و تلویحات دیگری که این نظریه آنها را در برمی گرفت، پرداخت. برای مثال، در سال ۱۹۲۳، او شرح داد هنگامی که در این تعارض رانه مرگ غلبه می یابد، عنصر تخریب گر ذهن مسلط می شد، همانگونه که در خودآزاری و دگرآزاری اتفاق می افتد؛ از سوی دیگر هنگامی که رانه زندگی قدرتمند تر می باشد، عنصر تخریب گر خنثی می شود و پرخاشگری در خدمت من قرار می گیرد.
 
#روانکاوی #فرویدیسم
#انحرافات_روانی
#سادیسم #مازوخیسم #سادومازوخیسم

@Legendfolkepic