کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

#هشت_ساعت_کار
Канал
Новости и СМИ
Бизнес
Политика
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_hПродвигать
1,05 тыс.
подписчиков
17 тыс.
фото
7,07 тыс.
видео
6,22 тыс.
ссылок
خبر ها و گزارش های كارگری ،تصاوير، كليپ و مطالب و نظرات خود را از اين طريق برای ما ارسال كنيد. @h_komitte
Forwarded from تجربه نوشتن (خسرو)
🚩 در روز #اول_ماه_مه سال ۱۸۸۶ در شهر شیکاگو چه گذشت؟

▪️تراژدی هِی مارکِت

از سال ۱۸۸۰ به این طرف، طبقه کارگر در تمام مراکز صنعتی یکپارچه توی شورش بود... رکود اقتصادی در سراسر کشور حاکم بود و بیکاری بیداد می کرد. توی شهرها، قحطی بود و فقر و نا امیدی!

مبلغان خارجی که در کشورهای خودشان، تحت سلطه رژیم های استبدادی رنج می بردند، اینجا آیین های مختلف رستگاری اقتصادی را تبلیغ می کردند. مبلغان سیاسی به کارگران که جز نان و کم کردن ساعات کار روزانه، تقاضای دیگری نداشتند، راه مدینه فاضله را نشان می دادند و پلیس هم ضربات باتوم را!

علی الخصوص توی شهر #شیکاگو و با آن همه اخراج کردن ها و بزن و بگیر و ببندها، اعتصاب پشت اعتصاب بود. بعد از سال ۱۸۸۶، سال های اعتصابات بزرگ ملوانان دریاچه، باراندازها و کارکنان راه آهن بود. پلیس و کارفرماها این اعتصاب ها را با خشونت سرکوب می کردند... کارگران شروع کردند برای #هشت_ساعت_کار_روزانه.

اول ماه مه نزدیک می شد. بنا بود که جنگ کاهش روزی هشت ساعت کار شروع شود. مطبوعات دست به کار شدند که میان مردم تخم ترس و دلهره بپاشند. از چهار سمت شهر اعتصابات و راهپیمائی های همراه با تظاهرات به پا می شود.

کارگران‌ فریاد می زدند: «هشت ساعت کار، هشت ساعت تفریح و استراحت، هشت ساعت خواب!» کارفرماها از خشم خون، خون شان را می خورد. شبح انقلاب را جلوی چشم شان می دیدند.

پاسبان ها بی هیچ اخطاری به کارگران حمله کردند. جمعیت را گرفتند زیر آتش و از چپ و راست باتوم بود که توی سر جمعیت می خورد. عده ای کشته شدند و جوان ها را هم تا سر حد مرگ زدند و آش ولاش کردند. عده ای هم زیر دست وپای اسب پاسبان ها مانده بودند و جمجمه های شان له و لورده شده بود.

صدها نفر بازداشت شدند، اما فقط کسانی را به دادگاه می فرستادند که برای هشت ساعت کار روزانه مبارزه می کردند.

جمعه ۱۱ نوامبر، رهبران جنبش را دار زدند. آن روز ثروتمندهای شیکاگو از ترس بر خود می لرزیدند.

اولین یک شنبه بعد از اعدام، مراسم تشیع جنازه صورت گرفت. هزاران کارگر جنازه ها را تشیع می کردند. زیر نگاه جمعیتی عظیم و نفس فرو خورده، صف بدرقه کننده گان به کیلومترها می رسید.

جنازه ها را در «قبرستان والدهایم» دفن کردند. اما هدف هنوز سرجای اش بود: مبارزه برای هشت ساعت کار روزانه، برای شرایط انسانی تر، برای برقراری مناسبات انسانی تر میان انسان ها ادامه داشت، و هنوز هم ادامه دارد...

📚 به نقل از کتاب: مادر جونز/ زنی از طبقه کارگر آمریکا/ ترجمه: ع. پاشائی – محمد رسولی

https://t.center/tajrobeneveshtan
🌈🌈🌈

رسم است که #روز_جهانی_کارگر ، نه فقط در گروه ملی، بلکه در اغلب ادارات و کارخانه ها با مراسم شیرینی‌خوران و تبریک کارفرما برگزار شود. خیلی که بخواهند لطف کنند به چند "کارگر نمونه" هدیه‌ می دهند و میفرستندشان سر کار.

اما این نمایش، فقط روایت جعلی از روز کارگرست نه اصل آن!
روز جهانی کارگر در همه جای دنیا روزیست تعطیل. البته نه برای خانه نشستن و لذت بردن از تعطیلی از کار! بلکه برای گردهم آمدن کارگران و دفاع از حق و حقوقشان در برابر کارفرمایان!

امسال کارفرمای #گروه_ملی فرمان داده اند به بهانه روز کارگر سر کار تشریف نیاورید، نه از سر لطف، بلکه بخاطر فرار از احتساب اضافه‌کاری. وگرنه حالا که روز کارگرست بجای این نمایش‌ها بفرمایند درب سالن اجتماعات را باز کنند تا کارگران دور هم جمع شوند و درباره وضع شرکت و مشکلات شان باهم صحبت کنند و تصمیم بگیرند. بفهمند که این تسویه حساب های مدیریتی که در این یک ماهه از بالا صورت گرفته برای چیست؟ چرا حقوق اسفندماه تازه باید در اردیبهشت پرداخت شود؟ چه کسانی میایند و میروند و چه تصمیماتی دارد پشت درهای بسته برای گروه ملی گرفته می‌شود که کارگران نباید در جریانش باشند؟ و ده ها چرای دیگر.

کارگرِ فولاد بودن، دویست سال پیش، یعنی کارکردن از خروس خوان تا بوقِ سگ (۱۸ ساعت در روز). بدون بیمه. بدون بازنشستگی. بدون حق اعتراض.
صد و سی سال پیش اما هزاران کارگر آنسوی دنیا باهم متحد شدند و گفتند یا هشت ساعت کار را از ۱۱ اردیبهشت اجرا می‌کنید یا طعم اتحاد و اعتصاب ما را می چشید. ۱۱ اردیبهشت رسید و چه نفس ها که بریده نشد و چه خون ها که ریخته نشد تا بالاخره قانون هشت ساعت کار به دولت‌ها و کارفرمایان تحمیل شد.

هفتاد و سه سال پیش در خیابان های همین #خوزستان، هزاران کارگر یازده اردیبهشت راهپیمایی کردند و شعار #هشت_ساعت کار را بر سر استعمار انگلیس و شاه وابسته‌اش داد زدند و در کمتر از سه ماه طبقه کارگر خوزستان (از کارگر نفت و رفتگر تا معلم و آشپز) جرقه بزرگترین اعتصاب خاورمیانه را زد تا بالاخره ثمره‌اش شد اولین قانون کار.

بعدها همین کارگران انقلاب را رقم زدند. نسل اندر نسل کارگرانِ نه فقط خوزستان که کل دنیا، برای تک تکِ دستمزد و بیمه و بازنشستگی و قرارداد رسمی و حقوق کارگر، خون و هزینه دادند تا امروز به اینجا رسیدیم. آن "یازده اردیبهشت"‌ها را ساختند، نه برای اینکه امثال "پهلوانی"‌ها شیرینی به دستمان بدهند و پشت درهای بسته شغلمان و دستمزدمان و آینده فرزندان مان و صنعت مان را که ذره ذره برایش از ریه هایمان مایه گذاشتیم، بالا بکشند!

مبارزه #گروه_ملی_فولاد برای سرپا نگه داشتن این صنعت و دفاع از حق و حقوقش در تاریخ ثبت خواهد شد. اگر جنگیدیم و ساختیم، برای فرزندان مان باقی می‌ماند. اگر کنار کشیدیم و سوختیم، مصیبت را برایشان به ارث خواهیم گذاشت.

در آخر کلام، در این یازده اردیبهشت ۱۳۹۸، که در لبه ورود به قرن جدیدی هستیم، پیام خسته نباشید و همبستگی را به صدها هزار کارگری می‌فرستیم که زیر چرخ خصوصی‌سازی له شده‌اند؛ اما مقاومت می کنند. به میلیون ها معلمی می فرستیم که برای تحصیل رایگان فرزندان مان می جنگند و به پرستارانی که علیه چپاول نظام درمان مبارزه می کنند، و به رفتگرانی که این روزها در اعتصابند... و به تمام آنانی که راهی برای بقا ندارند بجز کارشان.

و من یتوکل علی الله فهو حسبه

گروه ملی فولاد

https://t.center/khamahangy
🚩🚩🚩🚩🚩

♦️ #تراژدی_هی_مارکت

از سال ۱۸۸۰ به این طرف، طبقه کارگر در تمام مراکز صنعتی یکپارچه توی شورش بود. رکود اقتصادی در سراسر کشور حاکم بود و بیکاری بیداد می کرد. توی شهرها، قحطی بود و فقر و نا امیدی! مبلغان خارجی که در کشورهای خودشان، تحت سلطه رژیم های استبدادی رنج می بردند، اینجا آیین های مختلف رستگاری اقتصادی را تبلیغ می کردند.

مبلغان سیاسی به کارگران که جز نان و کم کردن ساعات کار روزانه، تقاضای دیگری نداشتند، راه مدینه فاضله را نشان می دادند و پلیس هم ضربات باتوم را!

علی الخصوص توی شهر #شیکاگو و با آن همه اخراج کردن ها و بزن و بگیر و ببندها، اعتصاب پشت #اعتصاب بود. بعد از سال ۱۸۸۶، سال های اعتصابات بزرگ ملوانان دریاچه، باراندازها و کارکنان راه آهن بود. پلیس و کارفرماها این اعتصاب ها را با خشونت سرکوب می کردند. کارگران شروع کردند برای #هشت_ساعت_کار روزانه.

#اول_ماه_مه نزدیک می شد. بنا بود که جنگ کاهش روزی هشت ساعت کار شروع شود. مطبوعات دست به کار شدند که میان مردم تخم ترس و دلهره بپاشند. از چهار سمت شهر اعتصابات و راهپیمائی های همراه با تظاهرات به پا می شود. آنها فریاد می زدند: هشت ساعت کار، هشت ساعت تفریح و استراحت، هشت ساعت خواب! کارفرماها از خشم خون، خون شان را می خورد. #شبح_انقلاب را جلوی چشم شان می دیدند. پاسبان ها بی هیچ اخطاری به کارگران حمله کردند. جمعیت را گرفتند زیر آتش و از چپ و راست باتوم بود که توی سر جمعیت می خورد. عده ای کشته شدند و جوان ها را هم تا سر حد مرگ زدند و آش ولاش کردند. عده ای هم زیر دست وپای اسب پاسبان ها مانده بودند و جمجمه های شان له و لورده شده بود.

صدها نفر بازداشت شدند، اما فقط کسانی را به دادگاه می فرستادند که برای هشت ساعت کار روزانه مبارزه می کردند.

جمعه ۱۱ نوامبر، #رهبران_جنبش را دار زدند. آن روز ثروتمندهای شیکاگو از ترس بر خود می لرزیدند.

اولین یک شنبه بعد از اعدام، مراسم تشیع جنازه صورت گرفت. هزاران کارگر جنازه ها را تشیع می کردند. زیر نگاه جمعیتی عظیم و نفس فرو خورده، صف بدرقه کننده گان به کیلومترها می رسید.

جنازه ها را در #قبرستان_والدهایم دفن کردند. اما هدف هنوز سرجای اش بود: مبارزه برای هشت ساعت کار روزانه، برای شرایط انسانی تر، برای برقراری مناسبات انسانی تر میان انسان ها ادامه داشت، و هنوز هم ادامه دارد...

#مری_جونز
زنی از طبقه کارگر آمریکا

#اول_ماه_مه

https://t.center/khamahangy
🚩🚩🚩🚩🚩

#اول_ماه_مه سال ۱۸۸۶ شیکاگو؛ روزی برای اعتراض به #کاپیتالیسم

در سال ۱۸۸۵ اعلامیه یی در صفوف کارگران امریکا دست به دست شده و از طبقه کارگر امریکا می خواست در اول ماه مه ۱۸۸۶ نسبت به تبعیض ها و مشکلات شان اعتراض کنند. در این اعلامیه آمده بود؛ «روز شورش است نه آرامش. روزی که حرف، حرف سخنگویان لاف زن نهادهای اسیرکننده طبقه کارگر نباشد. روزی که طبقه کارگر قوانین خویش را بر پا می دارد و قدرتش را به کار می برد که این قوانین را به اجرا درآورد. قوانینی که تماماً خلاف رضایت و موافقت ستمگران و حکمرانان... است. روزی که نیروی عظیم زحمتکشان متحد در برابر قدرتی که امروز بر سرنوشت همه خلق ها حکم می راند، صف آرایی می کند. روزی که لذت #هشت_ساعت_کار، هشت ساعت استراحت و هشت ساعت برای هر کاری به اختیار خود ما احساس می شود.»

سال ۱۸۸۶ اعتصابات همه جا را فراگرفت. این اعتصابات از دو ماه قبل از اول ماه مه، در گوشه و کنار از سوی کارگران دیده می شد. خیلی ها تکرار #کمون_پاریس را پیش بینی می کردند. در چنین حال و هوایی بود که شیکاگو به اول ماه مه سال ۱۸۸۶ نزدیک می شد.

نوزدهم ماه مارس ۱۸۸۶، نشریه آلمانی زبان «کارگر» در امریکا نوشت؛ «اگر ما هر چه زودتر خود را برای انقلاب خونینی آماده نکنیم، میراثی جز فقر و بردگی برای فرزندان مان بر جای نخواهیم گذاشت، بنابراین خود را برای انجام انقلاب مجهز کنید. »

درست یک شب قبل از واقعه اول ماه مه، روزنامه «کارگر» نوشت؛ کارگران، شعار ما باید چنین باشد؛ سازش موقوف. ماه مه فرارسیده است. ۲۰ سال است سرمایه داران وعده هشت ساعت کار می دهند ولی همیشه این خواست را زیر پا می گذارند.

اول ماه مه ۱۸۸۶، یکی از روزنامه های #شیکاگو چنین گزارش داد؛ «هیچ دودی از دودکش کارخانه ها بیرون نمی آید. همه چیز، رنگ یک روز تعطیل به خود گرفته است.» روزنامه فیلادلفیاتریبون نوشت؛ «عناصر کارگر را گویی رتیل بین المللی نیش زده است. آنها را رقص مرگ فرا گرفته است.»

۱۱۰۰ کارگر در دیترویت به مدت هشت ساعت راهپیمایی کردند. در نیوپارک ۲۵ هزار نفر از برادوی به طرف میدان اتحاد راهپیمایی کردند. در عین حال ۴۰ هزار کارگر نیوپارکی در حال اعتصاب بودند. در سین سیناتی یک کارگر شروع راهپیمایی را چنین تصویر می کرد؛ «تظاهر کنندگان فقط #پرچم_سرخ حمل می کردند و تنها سرودی که می خواندند سرود آربایتر (کارگران) و مارسه یز بود. در لویی ویل کنتاکی بیش از شش هزار کارگر سیاه و سفید از وسط پارک ملی عبور کردند و به این ترتیب ممنوعیت ورود غیرسفیدان به پارک را عامدانه شکستند. در شیکاگو نیز نزدیک به ۳۰ هزار نفر به جاده ها ریختند. تمام قطارها از کار ایستاده و بنادر را تعطیل کرده بودند.

نقطه انفجار اول ماه مه در کارگاه مک گورمیک بود. اینجا از اواسط زمستان در اعتصاب به سر می برد. در دوم ماه مه، #اسپایز، رهبر کارگران قرار بود دوباره برایشان سخنرانی کند. هنگامی که حدود شش هزار کارگر به سخنرانی او گوش می دادند، چند صد نفر به پیشواز اعتصاب شکنانی که تازه داشتند از سر کار برمی گشتند، رفتند تا تعدادی از کارگرانی که حاضر به اعتصاب نشده بودند توسط خود کارگران اعتصاب کننده دستگیر شده و مورد بازجویی قرار بگیرند.

روزنامه «کارگر» در دوم ماه مه نوشت؛ «ناگهان صدای گلوله از نزدیک کارخانه به گوش رسید. حدود ۷۵ قاتل قوی هیکل که توسط یک فرمانده چاق پلیس رهبری می شدند بدان سمت حرکت کردند. سه ارابه موتوری پر از وحشی های حامی نظم و قانون نیز آنان را همراهی می کردند.» در نبرد میان کارگرانی که سلاح آنها چوب و سنگ و کلوخ بود علیه پلیسی که با سلاح گرم مسلح شده بود، صف کارگران ناگهان به هم خورد. بمب دستی پشت سر کارگران منفجر شد. دست کم دو کارگر کشته شدند. بسیاری از جمله چند کودک مجروح شدند.

روز بعد یعنی سوم ماه مه، گسترش اعتصاب پرمعنا بود. در سطح کشور نزدیک به ۳۴۰ هزار کارگر به جنبش پیوسته بودند و ۱۹۰ هزار نفر از آنها در اعتصاب به سر می بردند. در شیکاگو ۸۰ هزار کارگر تظاهرات کردند. هنگامی که چند صد زن خیاط قصد داشتند به تظاهرات بپیوندند، روزنامه شیکاگوتریبون نوشت «زنان وحشی هلهله کش». در محلات فقیرنشین، زنان و بچه ها برای شوهران و پدران شان گریه سر دادند.

دادگاه هفت نفر را محکوم به مرگ کرد و به تاریخ ۱۱ نوامبر ۱۸۸۶ که به نام جمعه سیاه نام گرفته است، اعدام شدند.

سه سال بعد در کنگره بین المللی کارگران در پاریس، روز اول ماه مه به خاطر کشتار کارگران و رهبران کارگری شیکاگو، #روز_جهانی_کارگر نامگذاری شد.

https://t.center/khamahangy