کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

#سعید_سلطانپور
Канал
Новости и СМИ
Бизнес
Политика
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_hПродвигать
1,05 тыс.
подписчиков
17 тыс.
фото
7,07 тыс.
видео
6,22 тыс.
ссылок
خبر ها و گزارش های كارگری ،تصاوير، كليپ و مطالب و نظرات خود را از اين طريق برای ما ارسال كنيد. @h_komitte
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
متن سرود «پاییز آمد» سروده‌ی #سعید_سلطانپور


پاییز آمد
در میان درختان
لانه کرده کبوتر
از تراوش باران می‌گریزد
خورشید از غم
با تمام غرورش پشت ابر سیاهی
عاشقانه به گریه می‌نشیند
من با قلبی به سپیدی صبح
با امید بهاران
می‌روم به گلستان
همچو عطر اقاقی
لابلای درختان می‌نشینم
باشد روزی به امید بهاران
روی دامن صحرا لاله روید
شعر هستی بر لبانم جاری
پر توانم آری
می‌روم در کوه و دشت و صحرا
ره‌پیمای قله‌ها هستم من
راه خود در توفان
در کنار یاران می‌نوردم
دارم امید که دهد روزی سختی کوهستان
بر روان و جانم
پاکی این کوه و دشت و صحرا
باشد روزی برسد به جهان شعر هستی بر لب
جان نهاده بر کف
راه انسان‌ها را در نوردم
ره‌پیمای قله‌ها هستم من
راه خود در توفان
در کنار یاران می‌نوردم
در کوهستان یا کویر تشنه
یا که در جنگل‌ها
رهنوردی شاد و پر امیدم
شعر هستی
بودن و کوشیدن
رفتن و پیوستن
از کژی بگسستن
جان فدا کردن در راه حق (خلق) است.


#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#پیش_بسوی_ایجاد_تشکل_های_مستقل_کارگری
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h
🚩🚩🚩

"در چهل و دومین سالگرد تیرباران #سعید_سلطان‌پور ذهنم درگیر این پرسش است که سال ۸۸ چند نفر در آن شور و هیجان و تلاش، با زمزمه‌ی چندبارۀ شعر «آفتابکاران جنگل» به این فکر می‌کردند که شاعرش، سعید سلطان‌پور ۲۸ سال قبل به دست مسئولان حکومت جمهوری اسلامی تیرباران شده است؟ چرا خودم به این فکر نمی‌کردم؟ چرا نسل ما این میزان ناآگاه نگه داشته شده بود؟ چرا ما نمی‌دانستیم برای رای آوری و موفقیت کسی فریاد می‌زدیم و فعالیت می‌کردیم که در روز تیرباران سعید سلطان‌پور سمت و مسئولیت مهمی چون سردبیری روزنامه «جمهوری اسلامی» ارگان رسمی حزب جمهوری اسلامی را برعهده داشت؟ حزبی که عامل اصلی آن خونریزی‌های وحشیانه بود. برای مردم آن روز این واقعیت‌ها مهم نبود؟ یا این واقعیت‌ها از آنها پنهان مانده بود؟ نسل قبل چرا به ما این واقعیت‌ها را نگفت؟ ابتذال جاری در فضای آن روزها به گونه‌ای بود که حتی در کلیپ برگرفته از این شعر تصاویری از روح‌الله خمینی و محمد بهشتی به چشم می‌خورد. (شدت شرم‌آوریِ نوشتن این واقعیت به دردناکی دیدن تصاویر این افراد است. گویی قاتل بر جنازه مقتول می‌رقصد.) جز شرم نمی‌توانم واژه‌ای در توصیف نااگاهی خودم پیدا کنم..."

#بابک_آذر


#مهسا_ژینا_امینی
#نه_به_شکنجه_نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومتی
#زن_زندگی_آزادی
#فقط_کف_خیابون_بدست_میاد_حقمون
#پیش_بسوی_ایجاد_تشکل_های_مستقل_کارگری
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_پوشش_اختیاری
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
@komite_h

https://t.me/komite_h/26086
#سعید_سلطان‌پور: با کشورم چه رفته است، که گل‌ها هنوز، سوگوارند، با شور گردباد...

⬛️◼️◾️▪️

در سرزمین من!
هر چیزی بهانه‌ایست
برای نبودن و
نداشتن ...

زلزله می‌آید
ملتی بدبخت
بدبخت‌تر می‌شوند...

سیل می‌آید
خانه‌های کاغذی ِ
بچه‌های کار را
مچاله می‌کند.....

فقر و فلاکت
بهانه نمی‌خواهد...

در سرزمین من !
قفل بر لبانت می‌زنند
و زنجیر بر پاهایت ...
سکوت می‌کنی
و جنایات را می‌بینی ...

دَم برآوری
نفست را می‌بُرند ...
آهی بکشی
خانه‌ات را ویران می‌کنند...

سکوت می‌کنی
سکوتی پر از
فریاد .....

کتایون خزعلی

https://t.center/khamahangy
🔴 یاد #سعید_سلطانپور

۳۱ خرداد امسال سی‌وهفتمین سالگرد اعدام سعید سلطانپور است. او نویسنده، شاعر، هنرمند، فعال سیاسی و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران بود.

سلطان‌پور فروردین ۱۳۶۰ در جشن عروسی‌اش دستگیر شد و دو ماه بعد در زندان اوین جسم شکنجه شده‌ی نیمه‌جانش را مقابل جوخه‌ی اعدام قرار دادند. یادش گرامی باد!
مطلب زیر از کتاب توقیف شده‌ی "پنجاه سال کانون نویسندگان ایران" نقل شده است:

سعید سلطانپور (۱۳۱۹ سبزوار، ۱۳۶۰ تهران)
شاعر، نمایش نامه نویس، کارگردان تئاتر.
سلطانپور در انتخابات سال ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ به عنوان عضو اصلی انتخاب شد. نامزد شدن سلطانپور در سال ۱۳۶۰ در غیاب او و اقدامی‌ نمادین از سوی اهل قلم و نویسندگان ایران در اعتراض به بازداشت او بود. سلطانپور با دو سوم آرای حاضران به عنوان عضو اصلی هیئت دبیران انتخاب شد.
با تأسیس هنرکده‌‏ی آناهیتا به آن پیوست و از سال ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۴ هم‌گام با آموزش، به فعالیت هنری پرداخت. دفتر شعرهای میرا را منتشر کرد که در همان سال ممنوع الانتشار شد. سال ۱۳۴۹ در بحبوحه‌‏ی جنبش مسلحانه در جنگل‌های سیاهکل نمایش‌نامه آموزگاران از محسن یلفانی را روی صحنه برد که با هجوم ساواک به سالن کارگردان و نویسنده و بازیگران، هم‌زمان دستگیر شدند. در سال ۱۳۵۱ به جرم پخش دوباره کتاب ممنوعه‌‏ی نوعی از هنر، نوعی از اندیشه بازداشت شد و ۴۵ روز در زندان بود. در سال ۱۳۵۳ به جرم انتشار "آوازهای بند" دوباره دستگیر شد و تا ۱۳۵۶ در زندان ماند. به اتهام فعالیت سیاسی، در ۲۷ فروردین ۱۳۶۰ در شبِ عروسی‌اش بازداشت و نزدیک به دو ماه بعد در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در زندان اوین، اعدام شد.

کتاب‏ها:
شعر: صدای میرا (۱۳۴۷)، آوازهای بند (۱۳۵۱)، از کشتارگاه (۱۳۵۶)
نقد: نوعی از هنر نوعی از اندیشه (۱۳۴۹)
نمایش‌نامه: ایستگاه (۱۳۵۲)، حسنک (۱۳۵۷)، عباس آقا کارگر ایران ناسیونال (۱۳۵۸)
(برگرفته از جلد دوم کتاب توقیف شده‌ی "پنجاه سال کانون نویسندگان ایران")

#کانون_نویسندگان_ایران

@khamahangy
تماس با ما @hkomite