دەنگورەنگی کۆمەڵە،کوردستان، بزوتنەوەی سوسیالیستی دنیا، ڕووداوەکانی ڕۆژی دنیا بڵاودەکاتەوە.
تاریخ کومەلە، زندگی مبارزاتی و سوسیالیستی این جنبش، مسائل تاریخی و روز جامعە جهان منعکس میشود.
پەیوەندی:
@Aresz2017https://t.me/joinchat/AAAAAEniatdoYc2N24tv0g
از روزی که این ماراتن مرگ را آغاز کردید، مبارزه و مقاومت شما را در بند دنبال کردهایم. این را درک میکنیم که وقتی همه راههای مبارزه و مقاومت را بر آدمی بستند و او جز جان و هستی خود چیز دیگری نداشته باشد، ناگزیر است با همین وسیلهای که در اختیار دارد، به مقاومت ادامه دهد. اما راه مبارزه برای آزادی و برابری راهی بس طولانیست و در پیچ و خم این راههای طولانی شما باید مشعلها را حمل کنید. شما که به ضرورت دگرگونی این جهان پی بردهاید، و ایمان به آینده، ایمان به قدرت انسان برای ساختن این آینده را در قلب انسانها زنده نگاه میدارید و در میان بسیارانی که نسبت به رنج دیگران، نسبت به رنج انسان بی توجه شدهاند، پرومتهوار این "بار امانت " را به دوش میکشید، باید زنده بمانید، زیرا جانهای عزیز شما پشتوانه تداوم این مبارزه است. از این رو من به نام زندگی، از جانب خود و همه همرزمان، دوستان و رفقای شما، مصرانه از شما و سروناز عزیز که از شما جدا مانده درخواست میکنم که با پایان دادن به اعتصاب غذای خود، برای مراحل بعدی مبارزه خود آماده شوید.
پیش از این روز و روزگاری دیگر بود و پس از این نیز روز و روزگاری دیگر خواهد بود.
یکی از صحنه های زیبایی که دیروز انقلاب با شکوه ما رقم زد. حمله به فروشگاه کوروش وابسته به سپاه پاسداران در بوکان بود. مردم به فروشگاه حمله کردند. درب آنرا شکستند، همه فروشگاه و اجناسشو ویران کردند، ولی هیچ کس هیچ چیزی با خودش بیرون نبرد. گویی اجناس آنجا را مثل خود جمهوری اسلامی فاسد و کثیف می دیدند. برنج هایی که سپاه برای حفظ تسلطش روی سود آن مردم را می کشد. این انقلاب این چنین پر افتخاره. و انقدر باشکوه. یکی در توئیتر نوشته بود حالا باید بفهمیم که چرا کُردها حاضرند کولبری کنند و روزی صد کیلو بار رو بالا ببرند اما نان مفت نخورند و دستشون رو جلوی کسی دراز نکنند. در یکی از خاطرات نبرد ویتنام نوشته شده: یک جاسوس آمریکایی در حال سرکشی در یکی از شهرهای ویتنام بود، بمبی کنار یک مغازه منفجر می شود و چند دقیقه بعد بچه ای همراه مادر در آن زمانی که قحطی بوده، از کنار مغازه گذر می کنند. بچه شکلاتی را بر زمین می بیند و برمی دارد. مادر شکلات را از دست او می گیرد و داخل مغازه پرتاب می کند، جاسوسی که شاهد صحنه بوده اینگونه گزارش میکند: هیچ کس نمیتواند بر مردمی که در عین گرسنگی هم دزدی نمی کنند و با هم همبستگی دارند، پیروز شود. در حالیکه این اجناس غنیمت جنگی محسوب میشود. مردم کردستان دو ماه است که در اعتصاب بسر می برند و با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. اما میدانند که دشمن مترصد آن است که بگوید مردم غارت کردند و اجناس را بردند و مشکل اینها اقتصادی است. آنها آنها به اجناسی که بخون مردم آغشته است دست نزدند. تا نشان دهند، برای عدالت و برای زن زندگی آزادی بپا خاسته اند و نه برای گونی های برنج!