#کتاب_امروز📗 آکادمی شاهزادهخانمها
#شنون_هیل«میری» تو یه دهکدهی کوهستانی کوچیک به اسم مانت اسکل زندگی میکنه. توی این کوهستان آروم که زندگی همهی اهالی با تراش سنگ مرمر میگذره، هیچ اتفاقی مهمتر از اومدن سالیانهی دلالها برای خرید سنگ و تبادل اون با مواد غذایی مایحتاج خانوادههای مانت اسکل وجود نداره. اما امسال که دلالها میان، یه خبر جدید با خودشون دارن و اون اینه که همهی کشیشها با برگزاری یه انجمن و مشاهدهی حرکت ستارهها به این نتیجه رسیدن که همسر آیندهی شاهزاده از اهالی این دهکده هست.
پس باید یه آکادمی برای تربیت همهی دخترهای نوجوون دهکده ایجاد بشه. خب حالا چالش اصلی "میری" و بقیهی دخترها شروع میشه. اونها که حتی سواد ندارن باید کلاسهای سخت ریاضی و اقتصاد و علوم مختلف رو بگذرونن.
از خوندن این مجموعه خیلی لذت بردم. دخترهای آکادمی طی داستان فضای رقابتی ندارن و جو دوستانهای که کتاب داره، مخصوصا همدلی میری با بقیهی بچهها چه توی درسها چه ماجراهایی که بعدا پیش میاد به این کتاب فضایی بالغانه داده.
شنون هیل که کتابهای دیگهای هم برای ردهی سنی نوجوان نوشته، توی این مجموعهی سه جلدی به خوبی شخصیتها رو پردازش کرده و با استفاده از خلاقیت، ماجرای پرهیجان و شادیبخشی رو نوشته.
#چند_سطر_کتاب:
تا همین چند وقت پیش کلمات برای میری غیرقابل تشخیص بودند؛ بیمعنی، ناشناخته و خستهکننده. مثل حرکت غیرقابل پیشبینی یک عنکبوت روی دیوار سنگی. اما اکنون همهی آنها را تشخیص میداد. کلمات، اطراف او همهجا بودند و توجه او را به خود جلب میکردند. روی حاشیهی کتابها، روی بشکههای مواد غذایی که در آشپزخانه و انبار دیده میشدند، روی سنگ مسطحی که روی آن نوشته شده بود: در سیزدهمین سال حکومت شاه جورگان.
📗 آکادمی شاهزاده خانمها، شنون هیل، مترجمان:
#نسرین_وکیلی #پارسا_مهین_پور،
#نشر_افقhttp://www.klidar.irhttp://t.center/klidarnewshttp://instagram.com/instaklidar