#کتاب_امروز:
📗 #زمانی_برای_دویدن#مایکل_ویلیامزکلبهکتابکلیدر/
#هانیه_قدمگاهی:
نشر پرتقال رو با کتابهای نوجوانش میشناسیم اما بعضی داستانهاش برای بزرگسال هم خیلی جالب توجه و تاثیرگذار میتونه باشه و اطلاعات جدیدی بهمون میده. مثل کتابی که میخوام معرفی کنم. از نوشتهی پشت جلدش چیزی نمیشه فهمید. صرفا بخش کوتاهی از متن کتاب رو نوشته. برای همین بدون پیشفرض ذهنی وارد داستانی تلخ از سرنوشت مردمانی از آفریقا میشی که شاید تابهحال هیچ اطلاعی ازشون نداشتی و اسمی هم ازشون به گوشت نخورده باشه. کتاب «زمانی برای دویدن» داستان دئو رو برامون میگه. پسری از اهالی زیمبابوه که همون اوایل کتاب عزیزانش رو از دست میده و با برادرش مجبور به فرار از شهر زادگاهش میشه. بیشتر از این نمیخوام چیزی رو از داستان لو بدم. با هم قسمتی از متن رو میخونیم:
به من گفت: «پشت سرمون چی میبینی دئو؟»
جواب دادم: «چادرهای اردوگاه و ونهای پلیس.»
«رنج و مصیبت دئو، رنج و عذاب مردم. این چیزیه که پشتسر ماست.»
حق با او بود. به قدری در اردوگاه ژوهانسبورگ و همین اردوگاه در کیپتاون بدبختی و مصیبت کشیده بودم که منظورش را از این حرف بفهمم.
دوباره پرسید: «پیش رویت چی میبینی؟»
گفتم: «دریا.»
«نه، دئو! نه. چیزی جلوی روی ما نیست. زندگی ما همینجا تموم میشه. این جا آخر دنیاست. میدونی دئو! خیلی دردناکه که آرزوهای آدم به باد بره؛ اما از اون دردناکتر اینه که سرزمینت، وطنت، جایی رو که توی تموم دنیا فقط به اون جا تعلق داری، از دست بدی...»
📗زمانی برای دویدن، نویسنده: مایکل ویلیامز، مترجم:
#فاطمه_طاهری،
#نشر_پرتقال، چاپ چهارم 1401، قیمت: 69000 تومان
www.klidar.irt.center/klidarNewsinstagram.com/instaklidar