#کتاب_ماه_فروردین #کلبهکتابکلیدر📗#بیگانه✅ انتخاب:
#محمد_امین_مرشدلو ، هجده ساله
🔻سلام ...
بهترین کتاب ماه من: "
بیگانه - آلبر کامو"
من در این رمان ، آشکارا به خطر وضوح صراحت برخوردم . به این که اگر انسانی در جامعهی خشکی اگر نخواهد که انعطاف را بپذیرد ، به اتهامی اتفاقی شکسته خواهد شد!
زیرا اجتماع، چنین کنشی را به انتهای ضلع حاشیهها وا می دارد ، چرا که مورسو ( شخصیت اصلی داستان ) برای جامعه تهدیدی است. تهدیدی برای سنتهای متشکل از عادتهای بیهوده.
بیگانه، نگاه مخاطب را از انزوای فردیت به انسجام شخصیت میکشاند.
بیگانه، رویش نگرشی نو بر تن عقاید کهنه است.
کامو در
بیگانه، مورسو را بر فراز جنون صداقت، در قعر چاههای قضاوت، غرق میکند.
مورسو، فردایش را چون امروز و امروزش را همچون دیروز میداند. و زمانی که حقیقت پنهان پوچی را عیان، و سماجت رفتار خویش را عریان میکند. او برای جامعه انسانی، اضافه است. برای همین
بیگانه قلمداد میشود.
مردم، جوابی از مورسو را نمیشنوند. چون به چیزی فراتر؛ به عقایدشان عادت کردهاند.
او متهم میشود زیرا، تنها خودش است!
و آفتاب گرمی میتابد مانند تیغ به پیشانی، و همه جا سیاه میشود چون مرگ به بیگانگی، و همه چیز دلیل میشود برای ویرانگی، و انگشت به دور از تغزل واهی ناگهان میلغزد به روی جاودانگی ... !
کامو خلاصهی رمان
بیگانه را در یک جمله چنین میگوید:
« در جامعهی ما ، هر کسی که در مراسم تدفین مادرش گریه نکند میتواند محکوم به مرگ شود.»
◀️« آن وقت بود که متوجه شدم آدمی که حتی فقط یک روز زندگی کرده باشد می تواند صد سال را راحت در زندان بگذراند. آن قدر یاد و خاطره خواهد داشت که حوصلهاش سر نرود. »
و بخشی دیگر از کتاب:
« آن طور که او میگفت ، عدالت انسانی مهم نبود و عدالت الهی بود که اهمیت داشت. یاد آوری کردم که همان اولی مرا محکوم کرده است. جوابش این بود که این محکومیت گناهم را نَشُسته است. گفتم نمیدانم گناه چیست. تنها چیزی که آنها به من گفته بودند این بود که من مُجرمم. »
🔹بیگانه، نویسنده:
#آلبر_کامو، مترجم:
#خشایار_دیهیمی،
#نشر_ماهیt.center/klidarnews www.klidar.ir instagram.com/instaklidar