كميته فعالين كارگرى - سوسياليستى

Канал
Логотип телеграм канала كميته فعالين كارگرى - سوسياليستى
@kkfsfПродвигать
593
подписчика
همراهیِ شما با کانال کمیته‌ی فعالین کارگری سوسیالیستی نیروی اصلیِ حرکت آن است. @kkfsf :به ما به‌پیوندید https://t.center/kkfsf
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚩🔴⚫️ ایرانیان و چالش #مهاجران_افغان از نگاه سوسیالیستی تا نژاد‌پرستی

مناظره حسام سلامت و سالار سیف‌الدینی


🎙حسام سلامت

دولت، رسانه، آموزش و پروش و... از انسان افغانستانی یک بیگانه ساخته‌اند و مشکلات اقتصادی، امنیتی و.... را به آن‌ها نسبت می‌دهند. این نوع مقصریابی حتما یکی از نشانه‌های نژادپرستی است. با تحلیل‌های شبه‌سوسیالیستی، کارگر ایرانی را در مقابل کارگر افغانستانی قرار می‌دهند. جالب آن‌که فاشیسم هم نوعی ناسیونال‌سوسیالیسم است. آمارهایی را درباره‌ی افغانستانی‌ها ادعا و تفسیر می‌کنند تا مردم عصبانی شوند.

🎙سالار سیف‌الدینی

چپ‌ها با برخی از سرمایه‌داران در یک ائتلاف پنهان بر ضد مردم هستند. با بهره‌کشی از کارگر افغانستانی، طبقه‌ی کارگر ایرانی تقریبا از بین رفته است. با طرح ایدئولوژی «نژادپرستی» می‌خواهند مکانیسم بهره‌کشی را نبینیم. طبق یک آمار ۵ میلیون و طبق آمار دیگر ۱۰ میلیون افغانی در ایران هستند. این یعنی بین ۹ تا ۱۸ میلیارد دلار در سال خرج آن‌ها می‌شود، در حالی که خرج کشور خودشان ۳ میلیارد دلار است.


به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
🏛 سرمایه چگونه تشکیل شد!

🚨تبدیل شدن پول به سرمایه در واقع در پایان نخستین دور تولید که نتیجه‌اش بازتولید و تولید سرمایهٔ اضافی یک است صورت میگیرد. پس سرمایهٔ اضافی یک فقط وقتی که سرمایهٔ اضافی دو را ایجاد میکند عملاً سرمایه است و منطقاً حکم سرمایه را پیدا می‌کند، چرا که در دور دوم، مقدماتی که پدیدآرندهٔ واقعی سرمایه‌اند، و سبب تبدیل پول به سرمایه شده‌اند دیگر زائیدهٔ کارکرد خود سرمایه‌اند نه خارج از آن، یعنی که شرایط تولیدسرمایهٔ دیگر در ذات خود سرمایه و جزئی از سرشت آن است. پس همین که تولید مبتنی بر سرمایه توسعه یافت، آن شرایط مقدم بر تولید سرمایه که در دور اول وجود داشتند و سرمایه‌دار برای به راه‌اندازی تولید سرمایه‌داری مجبور بود از ارزشهای موجود در اختیار خودش، که حاصل کار خود او یا از هر منبع دیگری بود، مایه بگذارد، دیگر از بین میرود. مقدمات موجود در دور اول البته از زمینه‌های تاریخی مقدمند که از لحاظ تاریخی مربوط به گذشته و جزئی از شجرهٔ تاریخی سرمایه به شمار میروند، که در نظام سرمایه‌داری بر همه چیز مسلط است دیگر آن شرایط آغازین دست اندر کار نیستند. [بنابراین] شرایط و مقدمات پیدایش و تکوین سرمایه البته از آغاز به صورت سرمایه وجود ندارند.

📚🖌#مارکس ـ گروندریسه، ص۴۵۳

💢 پس آن دسته از اقتصاددانان بورژوا که وجود سرمایه را واقعیتی ابدی و ازلی و طبیعی یعنی غیرتاریخی تلقی می‌کنند، هدف‌شان این است که شرایط تکوین و پیدایش سرمایه را محملی برای توجیه وجود سرمایه و استثمار سرمایه‌داری به شکل فعلی آن سازند.

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
🚩🔴 #آزادی دقیقا همان «امکان تحقق ولنگاری» است. هیچ حد و مرزی هم در این زمینه وجود ندارد. مشکل آن است که ذهن ما، گاهی در معنای «حق انجام یک عمل» با «مطلوب قلمداد کردن آن» تمایز قائل نمی‌شود.
🚨باید بدانیم، مرزهای آزادی، قرار نیست با آن سبک زندگی که ما «می‌پسندیم» محدود شود. زیستن و رفتار کردن در چهارچوب عرف مورد توافق و هنجارها و سنت‌ها که نیازمند آزادی نیست. آزادی دقیقا در «حق متفاوت بودن» متولد می‌شود، در حق ناپسند بودن و ناپسند زیستن «از چشم دیگران».
🚨نباید فراموش کنیم در ازای هر زندگی متفاوتی که به‌نظر ما مصداق ابتذال یا هرزگی یا ولنگاری‌ست، هزاران زندگی دیگر نیز وجود دارد که خود ما را مصداق همین اتهامات قلمداد می‌کند؛ پس بهتر است قضاوت‌هایمان را برای انتخاب زندگی خودمان نگه داریم و دست از خط‌کشی و مرزکشی برای دیگران برداریم، یا حداقل، با خودمان رو راست‌تر باشیم و دست از سر تعبیر «آزادی» بر داریم.

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
كميته فعالين كارگرى - سوسياليستى
🚩⚙️👊 هراس‌افکنی و اخراج کارگر #ماشین‌سازی _اراک به‌خاطر فعالیت مجازی مطالبه‌گرانه
🚩⚙️👊 هراس‌افکنی و اخراج کارگر #ماشین‌سازی_اراک به‌خاطر فعالیت مجازی مطالبه‌گرانه

این واکنش رژیم چه پیامی به دیگر کارگران می‌دهد؟
کارگران چه باید بکنند؟


یک مثال کنشگرانه وجود دارد که «حمله به یک سازمان‌دهنده، حمله به مطالبات تمام جمع است.»
چنین جمله‌ای به این معنی‌ست که «رمز پیشرفت مطالبات جمع در تشخیص تقدم حمایت از سازمان‌دهندگان است وگرنه مطالبه‌گری جمع آسیب جدی خواهد دید.»

وقتی می‌خواهند با پایمال کردن حقوق یک سازمان‌دهنده کنش‌های مطالبه‌گرانه از او درس عبرت بسازند، گروه باید بتواند به سرعت از حالت تعجب خارج شود و تقدم‌های خود را به سمت پشتیبانی از وی سازمان بدهد و هزینه اجتماعی بزرگی روی دست ناقض حقوق وی بگذارد تا روند مطالبه‌گری متوقف نشود.

در این نمونه موردی، می‌بینیم که شکایت کارفرما علیه این کارگر با اتهاماتی چون «نشر اکاذیب»، «تشکیل جمعیت برای اخلال در صنایع» و «بازداشتن مردم از کسب و کار با هیاهو و جنجال» به دادگاه ارائه شده است. دادگاه، اتهامات به کارگر را بی‌اساس دانست، اما کارفرما با همین اتهامات او را اخراج کرد.

این کارگر اعلام کرده که حراست کارخانه از او خواسته که در صورت معرفی گرداننده‌ی صفحه دیگری در اینستاگرام، امکان بازگشت به کار برای او فراهم شود.

ایلنا نوشت: ایجادِ یک صفحه در اینستاگرام؛ این دلیلِ اخراجِ کارگرِ با سابقه‌ی ۵ ساله‌ی ماشین‌سازیِ اراک است! حدود ۸ ماه پیش، زمانی که در صفحه‌اش در اینستاگرام از کارگران می‌خواهد که برای تحققِ وعده‌ی افزایشِ حقوق مطالبه‌گری کنند، از او شکایت می‌شود.

▫️کارگر می‌گوید: «تصور می‌کردم حالا که دادگاه اتهامات را رد کرده، می‌توانم به کار برگردم اما کارتم را غیرفعال و وسطِ قرارداد بیرونم کردند.» کارگر از نظرِ کارفرما «خرابکار» است، چون صفحه‌ای برای بیانِ مطالباتِ کارگران ترتیب داده!

▫️حالا ۸ ماه از زمانِ اخراج کارگر می‌گذرد، او مسافرکشی می‌کند تا خرجِ خانواده و هزینه‌های کودک یک ساله‌اش را تأمین کند. امیدی برای بازگشت به کار ندارد، اما آن‌طور که خود می‌گوید حراست با او تماس گرفته که اگر ادمینِ یکی از صفحات اینستاگرامی را معرفی کند، می‌تواند به کار برگردد!
ظاهرا کارفرما در فضای مجازی به دنبالِ ساکت کردنِ صدای کارگران حتی در حدِ بیانِ حداقلی‌ترین مطالبات است.

هرچند اخراج یک کارگر به دلیل فعالیت‌های سازمان‌دهی در فضای مجازی، خصوصاً در جهت بیان مطالبات صنفی و سپس شکایت کافرما نشان‌دهنده نقض حقوق اساسی کارگران است ولی واکنش کارگران در این شرایط بر کل فضای کنشگرانه یک صنف و حتی شاید دیگر اصناف تاثیرگذار باشد.

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
🚩⚙️👊 هراس‌افکنی و اخراج کارگر #ماشین‌سازی _اراک به‌خاطر فعالیت مجازی مطالبه‌گرانه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴⚫️ خودکشی نــه قتل، #کیانوش_سنجری

بررسی شواهد متناقضِ صحنه

🎤
پارسا قبادی (آسیب‌دیده‌ی چشمی جنبش انقلابی #ژینا)


به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
كميته فعالين كارگرى - سوسياليستى
⚫️⚙️ محیط ناامن کار #محمد_گنجی‌وطن را هنگام تعمیر #معدن_کلات به کام مرگ فرو برد اما هیچ سخنی از حق وی در اخبار دولتی نیست، چرا که کارگران تشکل ندارند
⚫️⚙️ محیط ناامن کار #محمد_گنجی‌وطن را هنگام تعمیر #معدن_کلات به کام مرگ فرو برد
اما هیچ سخنی از حق وی در اخبار دولتی نیست، چرا که کارگران تشکل ندارند


۲۴ آبان‌ماه ۱۴۰۳

یک کشته و دو مجروح در این حادثه معدن زغال‌سنگ #کلات در فقدان نظارت ایمنی تشکل‌ها پس از حادثه معدن طبس

محمد گنجی‌وطن، کارگر معدن، هنگام تعمیر و فعالیت‌های نگهداری راسته تونل شماره (7a) معدن کلات در استان گلستان جان‌باخت و دو همکار دیگرش به نام‌های ابوالقاسم میردار وطن و حسن قزسفلی هم به دلیل مصدومیت به مراکز درمانی منتقل شدند.

ریزش بخشی از معدن زغال سنگ کلات شرق بخش چشمه‌ساران شهرستان آزادشهر که در حین تعمیرات و انجام کار نگهداری معدن بودند مخابره شد ولی هیچ نامی از سه معدنچی حادثه ‌دیده در اولین پوشش‌های رسمی خبری دیده نمی‌شود. هم‌چنین خبر کشته شدن محمد‌ گنجی ‌وطن در سری اول اخبار دیده نمی‌شود و لحظات بیرون آوردن بدن کارگر جان‌سپرده با چند ساعت تاخیر به نسبت خبر اصلی منتشر شد در حالی‌که تاکید اخبار بر روایت فرماندار آزادشهر قرار گرفت:
«از این معدن که ۲۴ کارگر داشت به دلیل تعمیرات، زغال‌سنگ استخراج نمی‌شد.»

هرچندتمام با به دلیل واکنش‌های گسترده به کشته شدن ۵۳ کارگر در معدن طبس و ترس از شدت گرفتن واکنش‌ها، این بار تاکید روایت رسمی بر روی بسته بودن و در حال تعمیر بودن این معدن بوده است، فعالان کارگری تاکید می‌کنند که کارگران تعمیر و نگهداری معدن کلات در شرایط خطرناکی به کار تعمیر واداشته شده‌اند.
آن‌ها تاکید می‌کنند که نظارت ایمنی در حین تعمیر باید در درجه حساس‌تری دنبال شود و پروتکل‌های دیگری هنگام تعمیر مد نظر قرار می‌گیرند که در این باره احتمالا نقض شده‌اند ولی بر خلاف بار پیش، برجسته شدن روایت حساب‌شده‌ی اجتماعی از این حادثه، فشاری برای تحقیق در این باره بر روی دوش کارفرما و نهادهای رسمی نمی‌گذارد.

هرچند شمار مرگ به نسبت بار پیش ممکن است از حساسیت‌ها نسبت به این خبر مرگ کم کند ولی فعالان بر این باورند که کارفرما موظف است نه تنها هنگام فعالیت‌های عادی بلکه هنگام تعمیر و نگهداری و در حال نیمه‌تعطیل نیز ایمنی کارگران را رعایت کند و چنین نظارتی با کمبود بازرس، نقض آیین‌نامه‌های داخلی و حتی غفلت از تامین وسایل معمول ایمنی کارگران بدون دخالت تشکل‌ها امکان‌پذیر نیست.

▫️وزیر کار در نشست بررسی حادثه معدن طبس:
۶۲ معدن فاقد استانداردهای ایمنی
است

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚫️⚙️ محیط ناامن کار #محمد_گنجی‌وطن را هنگام تعمیر #معدن_کلات به کام مرگ فرو برد
اما هیچ سخنی از حق وی در اخبار دولتی نیست، چرا که کارگران تشکل ندارند
🚩📕 نیروی نفی و مرگ

"من" چیزی جز کانونی تهی از نیروهایی نیست که در مقطعی خاص، بروزی خاص یافته‌اند. من تجلی‌ای جزئی و مقطعی از کل است. اما "کل" نیز چیزی نیست جز نظامی درهم‌تنیده از نیروها و من‌ها. "منی که ماست و مایی که من است". منِ مستقل از کل، مستقل از دیگران، مستقل از دیگر من‌ها، توهمی بیش نیست. اما کل نیز مستقل از اجزاء برسازنده‌اش، مستقل از من‌ها توهم است. هم من فی‌نفسه توهم است هم کل فی‌نفسه. هر فی‌نفسه‌ای توهم است. حقیقت از نفیِ همین فی‌نفسگیِ متقابل است که آشکار و محقق می‌شود. من در واقع همان توهم مقطعیِ چندساله‌ای است که از خودم در مقام موجودی مستقل دارم. مرگِ من، پایان این توهم است، اما نه به نفع ایجابیت و جاودانگیِ وجودی بلعنده، ماورایی و مستقل از تمام من‌ها، چراکه خودِ کل از همین مرگ‌ها حیات می‌گیرد. کل خود هیچ نیست، جز رافع و جامع من‌ها. من‌ها باید بمیرند تا کل بماند تا حرکت و حیات یابد. این کل چیزی نیست جز مجموعه درهم‌تنیده‌ای از من‌ها که می‌آیند و رفع توهم می‌شوند و می‌روند. اما نه تنها مرگ رفع توهم است، بلکه زندگی هم رفع توهم است. مرگ رفعِ توهمِ جاودانگی است و زندگی رفعِ توهم ثبات است. ثبات و سکون به ساحت مردگان تعلق دارد، حیات قلمرو حرکت است. اما حرکت در خود نفی را دارد و نفی لاجرم به مرگ منتهی می‌شود. پس مرگ شرط زندگی است و زندگی شرط مرگ است. کل تنها در این معنا جاودانه است. به بیان دیگر، کل به این دلیل که ثابت و نامیراست جاودانه نیست، بلکه جاودانه است چون دائما و بالضروره می‌میرد و می‌میراند و از مرگ تغذیه می‌کند و از نفی نیرو می‌گیرد. و چه نیرویی قوی‌تر از نیروی نفی و مرگ؟

♦️#ایده: تنها مرگ است که زنده است، چون خود نمی‌میرد. حقیقت، اگر حقیقت است باید زنده باشد و اگر جاودان است باید مرگ باشد. اگر حقیقت، شرطِ حیات ماست، مرگِ ما، مرگِ تک‌تک ما، نیز، شرط حیاتِ حقیقت است. مرگ، در این معنا، نامِ دیگر حقیقت است، نام دیگرِ وجود ...

***
«حیات روح، حیاتی نیست که خود را از مرگ پس کشد و از دسترس ویرانی مصون نگاه دارد، بلکه حیاتی است که مرگ را تاب می‌آورد و خود را در آن تداوم می‌بخشد. روح تنها زمانی به حقیقتش دست می‌یابد که خود را در اوج تجزیه‌شدگی و شقاق بیابد.»
(هگل، پدیدارشناسی روح، بند ۳۲)

https://t.center/kkfsf/36231

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
📕۱۹۳ سال بدون هگل

در ۱۴ نوامبر ۱۸۳۱، گئورگ ویلهلم فردریش هگل در برلین درگذشت.


از دیدگاه اردوگاه چپ و لیبرال و ناسیونالیست، هگل مرتجع بود، چون (در دعوای ۱۸۱۵-۱۸۱۹ بر سر قانون اساسی مبتنی بر نمایندگی) موافق کدیفای کردن قانون مدنی (بر اساس حق مالکیّت و آزادی انسان بما هو انسان) بود. اما مخالف «حاکمیّت ملّت» و این‌که قانون از ارادهٔ جمعی یا عمومی ملّت برخیزد. هگل بر همین اساس مخالف «حق رأی همگانی» و «حکومت نمایندگی ملّی» و قانونگذاریِ «مصنوعی» بود و تجربهٔ فرانسه را به‌عنوان مثالی در ردّ قانونگذاری مصنوعی می‌آورد. مخالفت با حق‌ رأی همگانی را البته نباید به معنی مخالفت با حق رأی فهمید چرا که بر اساس میراثی که از امپراتوری رم برجا مانده بود، حق رأی می‌بایست به صورت وزنی و بر اساس میزان مالکیت شخص باشد. هگل در برابر موضع انتقادی و منفی نسبت به قانون‌گذاری مصنوعی به شیوهٔ فرانسوی، در موضع ایجابی از
۱) حق طبیعیِ منبعث از حق عقلی (یعنی پیش‌شرط قرار دادن «آزادی» انسان به‌عنوان فصل ممیّزهٔ او از بقیهٔ جانداران و به‌عنوان پتانسیل انسان برای محقّق ساختن ارادهٔ آزاد خویش) و ۲) تحوّل خودبخودیِ تاریخی و عُرفی نظام‌های حقوقی بدون دستکاری صُنعی و روشن‌فکرانه دفاع می‌کرد.

#هگل

https://t.center/kkfsf/36230

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
✡️فوتبال صهیونیستی خارج از کنترل

تمام عناوین رسمی اخبار در مورد «حملات یهودستیزانه» به هواداران فوتبال اسرائیل در خیابان‌های آمستردام در ۷ نوامبر فریاد می‌زنند: «اوباش شعارهای ضداسرائیلی سر دادند و ویدیوهایی از لگد زدن، ضرب و شتم و زیر گرفتن شهروندان اسرائیلی را به اشتراک گذاشتند.»

این مطلقا قابل توجیه نیست که هر بار در برابر محکومیت وحشی‌گری اوباش (نظامی/غیرنظامی) اسرائیلی، داستان «کریستال‌ناخت» یهودستیزانه‌ی نازیسم آلمان را به وسط معرکه کشید. [در هولوکاست از ۱۴۲۰۰۰ یهودی هلندی که به اردوگاه‌های کار اجباری هیتلر فرستاده شدند، تنها ۵۲۰۰ نفر (۴ درصد) زنده ماندند و به خانه بازگشتند.] هولوکاست تاریخاً محکوم است و هیچ جای توجیه و اما اگر ندارد.

🚨با این‌حال، بر اساس گزارشات، رسانه‌ها حتی در اشاره به آن‌چه منجر به این حملات شده بود، کند بودند. تظاهرات به رهبری طرفداران فلسطینی، (و با حضور سنگین پلیس که معترضان را از اسرائیلی‌ها جدا کرد.) مانند بسیاری از بازی‌های فوتبال در شهرهای اروپای غربی، علیه جنگ با غزه برنامه‌ریزی شده بود و این حق آن‌هاست که در برابر کشتار بی‌مهابای زنان و کودکان (۷۲% مرگ و میر) و کسانی که مطلقا دخالتی در عملیات تروریستی حماس ندارند، شب و روز در معرض بمباران‌های جنایتکاران اسرائیلی قرار بگیرند.

تحریکات اوباش اسرائیلی

چند روز قبل از مسابقه اوباش یک تاکسی را تخریب کرده و راننده را تهدید کرده بودند. گزارش‌های اولیه حاکی از آن بود که پیش‌تر اوباش اسرائیلی شعارهای ضدعربی سر داده و پرچم فلسطین را به آتش کشیدند. این واقعه سه روز طول کشید تا گزارش دهند که بی‌رحمی شعارهای اوباش هیچ مرزی نداشت، آن‌ها یک واقعیت عینی را فریاد می‌زدند: "چرا در غزه مدرسه‌ای وجود ندارد؟ چون هیچ کودکی باقی نمانده است.»

نتانیاهو به هواداران هشدار داد که از خیابان‌ها دوری کنند و سه هواپیمای العال را که معمولا در روز شنبه پرواز نمی‌کنند، برای بازگرداندن آنها به خانه فرستاد. نخست‌وزیر اولتراراست و شهردار آمستردام هلند از نتانیاهو عذرخواهی کرده، قول تحقیق و مجازات شورشیان را دادند و اعتراضات را هم در آخر هفته آینده ممنوع اعلام کردند.

آیا نتانیاهو به اوباش اسرائیلی هم هشدار داد که آن‌ها در کشور دیگری مهمان هستند؟ آیا او آن‌ها را به خاطر رفتار بربرمنشانه، تحریک‌آمیز و بی‌رحمانه تنبیه کرد؟ آیا او به آن‌ها دستور داد که از شهروندان آمستردام عذرخواهی کنند، شهری متنوع که مردم سراسر جهان در آن با هم مخلوط شده و در یک فضای مشترک کار و زندگی می‌کنند؟
در مورد دستور دادن به آن‌ها برای جبران خسارت راننده تاکسی چطور؟ احتمالا نه، زیرا جنگ نسل‌کشی او در غزه به آن‌ها الگو، جسارت و چراغ سبز داد تا جهان کوچکی از امپریالیسم اسرائیل با بودجه‌ی ایالات متحده باشند.
مانند بسیاری از کشورهای جهان، انتخابات اخیر هلند نیز، حزب راست افراطی خیرت ویلدرز را با بیشترین تعداد نمایندگان در پارلمان هلند در صدر نشاند.
اکنون بر هلندی‌های متمدن است که برای جلوگیری از تسلیم شدن در برابر یک جامعه راست افراطی، همه بایستی یهودستیزی، عرب‌ستیزی و اسلام‌هراسی را افشا کرده و در برابر آن مقاومت کنند و علیه سرکوب آزادی بیان و جو پلیسی/امنیتی اعتراض مبارزه کنند.

#ورزش_غیرایدئولوژیک

https://t.center/kkfsf/36228

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✡️فوتبال صهیونیستی خارج از کنترل

تصویر؛
گروهی از اوباش “مکابی تل‌آویو” که چهارشنبه شب در خیابان‌های آمستردام به خشونت‌ها دامن زدند و بنا بر گزارش‌ها پرچم‌های فلسطین را از خانه‌ها دزدیدند و پرچم‌های فلسطینی را با شعار
«لعنت به تو فلسطین» به آتش کشیدند. بنا بر گزارشات، آن‌ها از جمله به خودروی یک راننده تاکسی آسیب رساندند و خود راننده را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
🚩🚨🫵 رژیم جاسلامی کیانوش سنجری را به قتل رساند، او خودکشی نکرد،
همان‌طور که نیکا شاکرمی و کیومرث پوراحمد خودکشی نکرده بودند
وبسیارانی که در زندان خودکشی شدند!

★دستگاه امنیت کیانوش را دستگیر کرده و اکانت او را در اختیار گرفته و چند توییت زده برای عادی جلوه دادن سناریوی خودکشی. جسدش کیانوش را از بالای پل به پایین پرت کرده‌اند. همان‌طور که جسد نیکا را به پایین پرت کردند. همان‌طور که جسم بی‌جان کیومرث پوراحمد را در وضعیتی بسیار ناشیانه حلق آویز کرده بودند!

★واقعیت این است استبداد از محو بدن و ذهن ما لذت می‌برد و بودن ما در یک گفتمان همبستگی، برای رژیم مستبد آزاردهنده است؛ پس در روزگاری که افق‌ها تیره شده و فضای امنیتی/جنگی، چشم‌انداز آینده را تیره‌تر می‌کند، اندیشیدن به «تاب‌آوری در بحران‌های چند لایه» خود مهم‌ترین کنش سیاسی است. پیش‌شرط آن نه دادن امید واهی، که پذیرش واقعیت سخت است.

★بدون سازمان‌یافتگی اجتماعی/طبقاتی جنبش انقلابی «زن، زندگی آزادی» به غایت فتح آزادی نمی‌رسید. اما سرنگونی طلبان بی‌ماهیت آنچنان بر طبلِ «سقوط زودهنگام» می‌زدند که گویی قرار است پاسگاه فلان روستایی سقوط کند، نه یک نظام سیاسی مجهز به پول نفت و سیستم حامی‌پروری، که بخشی از جامعه را ابزار سرکوب کرده، به جای این‌که شهروند آزاد شوند.

★در این دوران تیرگی، با وضعیت جنگی خاورمیانه، تشدید احتمالی تحریم و متصلب شدن ساختار سیاسی در برابر هر تغییر معنادار، فضا مستعد «خودکشی‌های بیشتری» خواهد شد و راه‌حل مقابله با آن، همبستگی بیشتر شهروندان است؛ چرا که مقابله با افسردگی یا ناامیدی، فقط راهکار فردی ندارد؛ بخش مهمی از آن در با‌هم‌بودن‌های جمعی سازمان‌یافته است.

★در این تیرگی افق هر جمعی ولو کوچک، حتی با اهداف ساده و کوتاه‌مدت، خود تداوم امید به زندگی است. زندگی را حتی می‌شود در آوار جنگ جست، نه این‌که پس زد. یک لحظه از زندگی هم غنیمت است و استفاده از آن، سیلی به صورت استبدادیون است؛ مبارزه با افسردگی، خود مقابله با تمامیت‌خواهی است، چراکه نظام‌های تمامیت‌خواه طبق خوانش آرنتی، می‌خواهند ما بی‌جا، بی‌شور، در انزوا و قطعه‌ای از ماشین سرکوب باشیم، پس در این شرایط نفس‌گیر، از تهدید و تحریم، تا حبس و اعدام، باز هم باید بر مهم‌ترین ضلع جنبش اخیر تاکید کرد: زندگی. تلاش برای آزادی، وجهی از زندگی است؛ زنده‌باد زندگی!

کیانوش را فریاد بزنید

https://t.center/kkfsf/36225

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
🚩🚨🫵 رژیم جاسلامی کیانوش سنجری را به قتل رساند، او خودکشی نکرد،
همان‌طور که نیکا شاکرمی و کیومرث پوراحمد خودکشی نکرده بودند
وبسیارانی که در زندان خودکشی شدند!
🚩📕ماهیت کارِ از خودبیگانه

هر چه کارگر ثروت بیشتری تولید می‌کند و محصولاتش از لحاظ قدرت و مقدار بیشتر می‌شود، فقیرتر می‌گردد.
هرچه کارگر کالای بیشتری می‌آفریند، خود به کالای ارزان‌تری تبدیل می‌شود. افزایش ارزش جهان اشیا نسبتی مستقیم با کاستن از ارزش جهان انسان‌ها دارد. کارگر فقط کالا تولید نمی‌کند بلکه خود و کارگر را نیز به عنوان کالا تولید می‌کند و این با همان نسبتی است که به‌طور کلی کالا تولید می‌کند.
واقعیت فوق صرفاً به این معناست که شیئی [ابژه] که کار تولید می‌کند یعنی محصول کار، در مقابل کار به عنوان چیزی بیگانه و قدرتی مستقل از تولیدکننده قد علم می‌کند. محصول کار، کاری است که در شیئی تجسم یافته، یعنی به ماده‌ایی تبدیل شده است. این محصول عینیت یافتن کار است. واقعیت‌یافتگی کار، عینیت یافتن آن است. واقعیت‌یافتگی کار در قلمرو اقتصاد سیاسی برای کارگران به صورت از دست دادن واقعیت، عینیت‌یافتن به شکل از دست دادن شيء و بندگی در برابر آن، تملک [محصول] به شکل جدایـی یـا بیگانگی [با محصول] پدیدار می‌گردد.

🖌کـارل مـارکس
دست‌نوشته‌های اقتصادی‌وفلسفی ۱۸۴۸
ترجمه:ح‌.مرتضوی

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
♦️پروژهی مردهزاد «بنسلمانسازی»، استارت خورده

زنگ پروژه‌ی رونمایی از « مجتبی» به‌عنوان منجی “امت” شهیدپرور نواخته شد. مصاحبه‌ی پالیزدار مقهور که روزگاری با افشای فساد سیستمی بازداشت شد و اینک بر درستی حرف‌هایش تاکید می‌کند خود نشانه‌ای دیگر از سیاستی است که در پی معرفی « بن‌سلمان » ایرانی است: مبارزه با مفسدان، تامین آزادی‌های اجتماعی، تامین حداقلی از آزادی‌های سیاسی.

اینها محورهای اصلی طرفداران ایده بن‌سلمان‌سازی مجتبی هستند. به عبارتی طرفداران این ایده پسر را برای پاک کردن چهره پدر علم کرده و در دورانی که « جانشینی» بحث تعیین‌کننده‌ی مناسبات داخلی ایران شده در فکر  معرفی آقازاده به عنوان اصلاحگری منجی در شرایط ویژه هستند.
به‌ویژه این‌که در داخل اپوزیسیون منسجمی نیست و در خارج، بسیاری از گروه‌های اپوزیسیونی با فاند و رانت آلوده شده یا ملتمسانه از ترامپ و نتانیاهو گدایی توجه می‌کنند. از این‌رو طرفداران ایده بن‌سلمان‌سازی، فرصت را مغتنم شمرده‌اند برای جانشینی فرزند رهبر فرتوت، پیر ابله و لجوج، مجتبای جوان را علم کنند.

تصویرسازی پالیزدار از مجتبی تازگی ندارد، حکومتی غرق در فساد و بحران مستعد ویران‌سازی جامعه است. این پیش‌بینی سال‌ها پیش مطرح شد که این فساد مرگ‌زا، مرگ جامعه است. و اکنون پدر ‌و پسر مصمم برای جمع کردن فاجعه، پدر را به بیرون ارائه می‌دهد، برای همین پالیزدار در مصاحبه‌اش مدام به آقا مجتبی رجوع می‌کرد و از او به عنوان تنها روزنه امید برای حل بحران یاد می‌کرد.

در سال‌های اخیر بخش مغلوب نیروهای امنیتی برای مبارزه با فساد فراگیر به افشای اسناد از طریق تیپ‌هایی مانند پالیزدار روی آورده اند، همان نکته‌ای که پالیزدار بر آن مهر تایید زد. فساد و بحران چیزی نیست که با افشاگری از سرعت فراگیر آن کاسته و یا با مرگ یا بازنشستگی پیرمرد ابله، هوایی تازه در ساختار پوسیده رژیم او دمیده شود‌. اما مسأله واقعا پیچیده است. مجتبی خود بخشی از تناقض و مسأله بوده و حالا مضحک‌تر این‌که؛ او چگونه می‌تواند راه‌حل مسأله شود؟

نخستین بار نام او در تقلب در انتخابات ۸۸ با هدایت مجتبی خامنه‌ای و حصر موسوی برای استمرار سفره غارتی بود که رسانه‌ای شد. سپس به سرعت مجتبی از سوژه‌های اصلی معترضان در خیزش سبز شد «مجتبی بمیری رهبری را رو نبینی».
افشاگری پالیزدار اهمیت پیشنهاد سه‌مرحله‌ای موسوی برای تغییرات بنیادین را نشان می‌دهد. فساد ساختاری صرفا با تغییر افراد اصلاح نمی‌شود.
یکی از منظورهای میرحسین موسوی در جمله معروف‌اش «تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نمی‌شوم» آگاهی اطلاعاتی درون‌حکومتی او از جریان پروژه و ممانعت از موروثی کردن قدرت بود.
بنابراین، مجتبی و سپاه از گردانندگان اصلی کودتای تقلبی ۸۸ بودند و حالا بخشی از مسأله دیروز خود را در قامت راه‌حل امروز، تصویرسازی می‌کند.
اما غافل از این‌که، مجتبی برای منجی شدن، مشکلات ساختاری دارد: نه ایران، عربستان است، نه او بن‌سلمان، نه مردم ایران، “امت” عربستان. با چنین قیاسی، مسأله‌ی پیچیده‌ی جامعه‌ی ایران به ساده فروکاسته نمی‌شود. بسا که هرچه بیش‌تر فرزندش در هدف تیر خشم مردم تحقیرشده قرار گیرد. “کودتای سفید” با پروژه‌سازی رهبری، هیچ سنخیتی میان میراث سیاه پدر و ملت تشنه‌ی ثبات، نان، آزادی، آشتی برقرار نخواهد شد و خود را جاودانه می‌کند.
هر چه هست تحقق این ایده‌ی انتزاعی در ورود به دنیای واقعی “مرده‌زاد” خواهد بود. کشوری است که بازنمای انواع و اقسام خیزش‌ها، جنبش‌ها و انقلاباتی بوده که گرچه به غایت نرسیده‌اند. اما همواره در برابر تحمیل الگوهای از بالا به پایین، با مقاومت مقابل بوده است. ایران را شهروندان خوداندیش و صاحب رای و اختیار اداره خواهند کرد، با تاریخ کره‌ی شمالی به‌شدت متفاوت است و دوران فرزند “پاپا” بودن قرنی است که به منزله‌ی سند مشروعیت گذشته؛ مختومه شده است.

#مرگ_ماورائیت

به ما به‌پیوندید: https://t.center/kkfsf
Telegram Center
Telegram Center
Канал