kheradgan ☀️📍🕊

#شعر
Канал
Логотип телеграм канала kheradgan ☀️📍🕊
@kheradgaanПродвигать
71
подписчик
109
фото
11
видео
48
ссылок
ناشر تخصصی در زمینه آثار آسیای میانه، فارسی‌زبانان غیر ایرانی، و ایرانیان خارج از کشور 📩✏ @Yosefi529 #kheradganpub اینستاگرام: kheradgan.pub
#فردوس_اعظم
#شعر_امروز_تاجیکستان


در این زمانه که هر گوشه سنگ می‌روید
که سنگ جور و جفا رنگ‌رنگ می‌روید

از آسمان نم باران نمی رسد اما
به روی شانه آدم تفنگ می‌روید

درون مزرعه سبز صلح و آزادی
وجب وجب همه جا دیو جنگ می‌روید

در این کرانه جغرافیای بی فردا
تعصب است که از ذهن تنگ می‌روید

به نام مذهب و آیین میان انسان ها
نه پل، نه راه، که دیوار و سنگ می‌روید

از عشق، آینه، ایمان، امید خواهم گفت
اگرچه در همه جا خار ننگ می‌روید


@kheradgaan
🔴: #شعر_شب
🖋: #هادی_سعیدی_کیاسری
🇮🇷: #ایران


در شهر شما گم است تنهایی من
بازیچه مردم است تنهایی من
من خود او را نمی‌شناسم، شاید
اشک است،
تبسم است،
تنهایی من!


@kheradgaan
🌹: #شعر_شب
🖋: #ه_الف_سایه


می‌بینم آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را
آن جشن بزرگ روز آزادی را

کیوان خندان به سایه می‌گوید: دیدی؟!
به تو می‌گفتم
آری، تو همیشه راست می‌گفتی

می‌بینم
می‌بینم


@kheradgaan
🌞🕊

📍🏷: #شعر_شب
🖋: ._الف_سایه


هنوز دیر نیست
هنوز صبر من به قامت بلند آرزوست
عزیز هم‌زبان
تو در کدام کهکشان نشسته‌ای؟


@kheradgaan
🌞🕊
📍:#مفاخر_آسیای_میانه
📚: #شعر "دریا می‌داند"
🖋: #خالد_حسینی
🇦🇫: #افغانستان

گزیده‌ای از شعر دریا می‌داند

عزیز دلم، مروان
آن‌ وقت‌ها که بچه بودم، در آن تابستان‌های بلند که زمان در آن‌ها بی‌شتاب می‌گذشت،
همان وقت‌ها که هم‌سن تو بودم،
با عمویت در مزرعه پدربزرگ، بیرون شهر حمص، روی پشت بام
می‌خوابیدیم.

صبح‌ها با صدای وزش نیسم در میان برگ‌ها درختان زیتون
با صدای بزغاله‌ مادربزرگ
با تلق و تولوق دیگ و قابلمه‌هایش در آشپزخانه
بیدار می‌شدیم

هوا خنک بود و خورشید خرمالوی لخت رنگ پریده‌ای در افق،
تازه که راه افتاده بودی، تو را به آنجا برده بودم
هنوز مادر را به روشنی می‌بینم، که تو را میان علفزارهای پر از گل‌‌های وحشی می‌برد تا گاو‌ها را ببینی.

ای کاش آن‌قدر کوچک نبودی،
ای کاش مزرعه پدربزرگ را به خاطر می‌آوردی
آن دیوارهای سنگی را که بوی دود می‌داد
آن نهر را که من و عمویت هزاران سد در بازی‌های پسربچگی بر آن می‌بستیم

ای کاش تو هم، حمص را چون من به خاطر می‌آوردی.

اما، آن روزگار، آن زندگی،
دیگر متعلق به رویاهاست،
حتی برای من،
مثل شایعه‌ای است که شنیده‌ام و هرگز نمی‌فهمم که حقیقت بوده یا که دروغ....


@kheradgaan
☀️ #شعر_پارسی
#صائب_تبریزی


🌸عمر زاهد به سر آمد "به تمنای بهشت "
نشد آگاه که در "ترک تمناست" بهشت

🌸این چه حرف است که در "عالم بالاست بهشت"
هر کجا وقت خوشی رو دهد آن‌جاست بهشت....

🌸از درون سیه توست جهان چون دوزخ
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت


‌‌‌@kheradgaan
🎺📌
🗓 #یادداشت_روز
☀️#شعر_نو

هزار معنیِ دیگر،
به غیر از آنچه تو دانی
درونِ عشق نهفته‌ست
کجاست آنکه تواند، یک از هزار شمارد؟
یکی همین نزدیک
قناریی که به آوازِ گرمِ خود کوشد
جدارِ سردِ قفس را ندیده انگارد.

#محمدرضا_شفیعی_کدکنی

@kheradgaan