خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

#شهید_ابراهیم_هادی

Канал

@khaterate_namazshab114 Продвигать

2,84 тыс.

подписчиков

447

фото

190

видео

196

ссылок

💠 ارسال خاطرات معنوی👇 @taranehbaran2000 💠 خاطرات حاجتروایی @khaterate_namazshab114 @hajatravai313 💠 نمازشب @namazshab114 💠شفاخانه @darolshafa114 توبه و استغفار @toubeh_esteghfar114 گروه👇 @khaatteraat 💥💥💥کپی برداری مطالب بدون لینک حق الناس💜

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

🦋💞🦋                      🦋💞🦋

               💞🦋💞                          💞🦋💞

🌷پروانه .... قسمت دوم🌷

#خاطرات_حاجتروایی_از_امام_زمان_ع
به امام زمان (عج) توسل میکردم، صداشون که میکردم دلم آروم میگرفت.
من قبلا تو نی نی سایت میرفتم ولی این اواخر هر وقت میرفتم بیشتر تاپیک های مذهبی به چشمم میخورد، و باعث میشد یه سلامی به ائمه بدم یا تو ختم هاشون شرکت کنم، اطلاعاتم در مورد خیلی زمینه ها بالا رفته بود، با اینکه من چادری بودم و تو مجالس مذهبی شرکت میکردم ولی قبلا انقدر رزق معنوی و اطلاعات مذهبی نصیبم نشده بود، انگار خیلی چیزا رو تازه میشنیدم، قبلا هم به مسائل مذهبی خیلی علاقه مند بودم ولی انگار یه مانعی نمیذاشت من ارتباطمو کامل کنم، نماز شب خون شده بودم، با اینکه منظمم ولی اون روزا از پریشونی حالم تو اتاقم جای سوزن انداختن نبود و دور و برم همه بهم ریخته بود، یه جای کوچیک فقط به اندازه جایی برا نماز خوندن باز کرده بودم، یادمه اون روزا گاهی انقدر حالم بد میشد با تب و لرز پتو دورم میکشیدم با گریه نماز شب میخوندم( اوج لحظات معنوی من همون موقع ها بود که من خودم متوجه ش نبودم، با تموم دردا ولی همون حس خوب نگاه خدا یه صفای دیگه داشت، هر وقت یادش میفتم هم دلم پر از نور میشه و هم دلم میسوزه و حسرت اون روزا به دلم می مونه)

نمازامو اول وقت میخوندم، استغفار ساده رو میگفتم ولی یادمه یک ماه و نیم نزدیک دوماه طول کشید تا من تونستم یه ختم ۳۰ هزار تایی استغفار رو تموم کنم
رنگ به روم نمونده بود از شدت گریه های چند ساعته هرروز، بیناییم کم شده و با یه چشمم کلا تار میدیدم، زیر چشام گود و چروک شده بود، به اندازه چند سال پیر شده بودم.. بقیه میگفتن داغون و شکسته شدی.

#خاطرات_زیبایی_صورت
ذکر یا جمیل رو طبق دستور مهندس انجام دادم کم کم بهم میگفتن چقدر نورانی شدی یا چه خوشگل شدی.
اون روزا در عین دردای زیادی که برام داشت ولی یه نور معنویت خاصی به زندگیم تابیده شده بود، نه اینکه بگم من آدم خوبیم، نه! اینطور نبود!
من فقط یه ذره، یه ذرررره از نور خدا شامل حالم شده بود، فقط در حد این بود که خدا بهم نگاه کنه، در برابر خاطراتی که بقیه بچه ها تعریف کردن و ازشون شنیدم واقعا من خیلی حقیرم که بخوام بگم توجه خاصی بهم شده.
عظمت و نور وجودی خدا اونقدر زیاده که فقط اگه به من بنده حقیر یه نگاه کوچیک بشه تموم زندگی منو روشن میکنه.
واقعا هم اون لحظات، به کل زندگی من از اول تا آخر میارزید.

#شهید_ابراهیم_هادی تو درست شدن مسیر زندگی من خیلی کمکم کردن، هر جا کم آوردم ازشون کمک خواستم تا از خدا دور نشم، تو ترک گناه خیلی کمکم کردن.
دو ماه اولی که خیلی مستاصل بودم و همه ذکر و فکرم فقط ارتباط با خدا بود درد ناشی از مریضی که داشتم ناپدید شده بود. در صورتی که قبل از اون دردای من خیلی شدید و عذاب آور بود.

#خاطرات_عریضه_نویسی_به_امام_زمام_عج
از این کانال نامه نوشتن به امام زمان رو یاد گرفتم، قبلا شنیده بودما، یه بار هم تو چاه جمکران نامه انداختم ولی نمیدونستم انقدر صمیمی میشه با امام زمان(عج) صحبت کرد، هر وقت دلم میگرفت باهاشون صحبت میکردم بیشتر وقتا تا میومدم اول نامه شروع کنم به سلام دادن یهو دلم آروم میگرفت دیگه از ناراحتیام نمیگفتم، فقط قربون صدقه شون میرفتم، امام زمان (عج) خیلی مهربونن، کاش لیاقت داشتم زودتر از اینا نوکری امامو میکردم
خیلی حسرت میخورم، روزی چند بار با خودم میگم کاش زودتر میدونستم میشه انقدر راحت با امام زمان (عج) دوست شد، کاش زودتر میدونستم هر گناه به ظاهر کوچیک چه بار سنگینی رو دوشم میندازه، کاش زودتر با استغفار آشنا شده بودم.
دعای عهد ، نماز اول وقت، نماز توبه، نماز شب، نماز جعفر طیار، استغفار امام صادق (ع)، نماز غفیله، نماز وتیره، نماز استغفار، زیارت عاشورا، حدیث کسا، دعای توسل،سوره بقره، سوره یس، نامه نوشتن به امام زمان(عج) رزقم شده، بیشتر روزا مسجد میرم، ۱۰۱ بار فلق هم میخوندم ولی توفیقش ازم گرفته شد بعضی روزا کمتر میخونم. گناهام خیلی کمتر شده، آروم تر شدم، آهنگ های گوشیمو پاک کردم، فقط صوت قرآن و دعا و روضه گوش میدم، من به حاجتام نرسیدم، البته حاجت های کوچیکتر رو گرفتم، حس میکنم موقع گرفتاری به دادم میرسن، به ظاهر همه چی بهم ریخته س، حال روحیمم هنوز کامل خوب نشده. هنوز گاهی بی تاب میشم.
ولی حال درونیم خوبه، میدونم خدا باهامه
امام زمان(عج) باهامن، خیلی حال خوبیه بدونی خدا همراهت هست.

💧@khaterate_namazshab114💧

🦋💞🦋                      🦋💞🦋

               💞🦋💞                          💞🦋💞

1.7K views05:30

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

🦋💞🦋 🦋💞🦋

💞🦋💞 💞

🦋💞

🌷پروانه .. قسمت اول 🌷
#خاطرات_حاجتروایی_از_شهدا

سلام، من سالهای زیادی درگیر یه سری اتفاق هایی بودم که اوجش برمیگرده به همین اواخر، دیگه طاقتم تموم شده بود، قبلا هم به خدا و ائمه توکل میکردم ولی دیگه این سری با موقع های دیگه فرق میکرد، این سری دیگه فقط خدا بود و خدا... دیگه شده بودم یه بینوایی که کاسه گداییش رو دستش گرفته بود، اومده بود در خونه خدا.... خدا من دیگه جایی ندارم، خدا تنها پناه من تویی...
اشک میریختم و تو فضاهای مجازی دنبال راه های ارتباط گرفتن با خدا میگشتم، با #شهید_ابراهیم_هادی هم همین اواخر آشنا شده بودم و ازشون حاجت گرفته بودم. بهشون توسل کردم، شبایی که باهاشون درد و دل میکردم منو برای نماز صبح بیدار میکردن،گاهی میخواستم پاشم نماز صبحمو بخونم ولی نمیتونستم... کم کم ختم های بیشتری برداشتم برای شهدای دیگه.
حاجتم برآورده نمیشد ولی متوجه یه سری تغییرات معنوی میشدم، بهم نشونه میدادن( حتی دقیقا روز تموم شدن چله هام) اما حاجتم برآورده نمیشد، کارم شده بود تو اینترنت و نی نی سایت خاطره حاجت روایی دیگران رو خوندن.
تا اینکه بهم راه نشون دادن که مشکلات ماورالطبیعه خودم رو حل کنم،چند تا راه قرآنی رو شروع کردم،

#خاطرات_حاجتروایی_ازنمازشب
تا اینکه تصمیم گرفتم نمازشب بخونم، تو نی نی سایت خاطرات نماز شب بچه ها رو میخوندم که اتفاقی این کانال رو پیدا کردم، وضعیتم از قبل بدتر شد، حاجتم برآورده نشد هیچ که به طرز کاملا عجیب و غیرمنتظره ای حاجتم برای همیشه از بین رفت، من موندم و با یه دنیا حال بد و خراب تا حدی که نمیتونستم نفس بکشم، میرفتم لب پنجره که خفه نشم، با مشت میکوبیدم به پام... از اون ور مسائل ماورا بهم فشار میاورد و اذیتم میکردن( کبودی های بدنم، مریضی و دردای زیاد، کابوس ها ،تهدیدها ، مشاجره و دعوا ، خسارت و ....) از اون ور با ناامیدی که داشتم دیگه توان ادامه دادن مسیر رو نداشتم، هرروز صدقه میدادم و خون دادم، دلم میخواست به زندگیم خاتمه بدم ولی‌ شرمنده بودم از خدا که تو چه بنده ضعیفی هستی، اصلا با چه توشه باری میخوای بری پیش خدا،میخوای با یه گناه بزرگ پاشی بری اونور چی بگی؟
تازه شروع کرده بودم به بقره خوندن، واقعا سختم بود، انرژی نداشتم،خواب نداشتم، یا اگه میخوابیدم ۴ ساعت بیشتر نمیتونستم بخوابم، نماز حضرت فاطمه رو هم شبا میخوندم
با اینکه توان ادامه دادن نداشتم ولی چون خیلیا بهم گفته بودن اگه شروع کردی باید تا آخرش بری با نذر و نیاز و توکل به خدا و توسل به ائمه و شهدا سعی کردم پرقدرت تر ادامه بدم، من قبلا چیزی از استغفار نمیدونستم، شبا با گریه مطالب کانال، خاطرات نماز شب و استغفار بچه ها رو میخوندم، ویس های مهندس رو گوش میدادم و با حرفاشون آروم تر میشدم، خدا خیر دنیا و آخرت رو به آقا محمد و فاطمه خانم و بقیه دوستان بده، من اصلا نمیدونستم چه راهی باید برم، مدتی بود که از ناامیدی،مریضی، سرزنش های دیگران و موجه کردن و عادی سازی گناه ها و اینکه خدا که منتظر عبادت منو تو نیست، یا خدا که انقدر مهربونه که به گناه های سطحی من و تو کاری نداره، اعتقاداتم ضعیف شده بود ، دلسرد شده بودم پس فرق اونی که سختی به خودش میده با اونی که هر کار دوس داره میکنه و آخرشم همه چی خوب پیش میره چیه؟! خدا چرا من دارم بد میارم، ولی بقیه هرروز شادتر میشن؟!(اون موقع ها اونقدر که باید ماهیت واقعی گناه ها و ماهیت واقعی عبادت رو درک نکرده بودم) ولی ته دلم همش میگفتم خدا راه درست رو نشونم بده، خدا دوس دارم دوباره برگردم به اون روزایی که با عشق نماز میخوندم، خدا اینا دارن چی میگن،خدا چرا همه دارن از دین بد میگن، خدا چرا من دارم هرروز ازت دورتر میشم، خدا اگه این مسیری که اینا میگن اشتباهه خودت دوباره منو برگردون..

💧 @khaterate_namazshab114 💧

🦋💞🦋 🦋💞🦋

💞🦋💞 💞🦋💞

1.8K viewsedited 05:30

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

4.7K viewsedited 07:19

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

💜🌸💜🌸💕💕✨
🌸💕✨🕊
💜✨🕊
🌸🕊
💕
✨
#خاطرات_حاجتروایی_از_شهدا

سلام بچه ها،روزتون‌بخیر،دیروز یکی از بچه ها فیلم یک شهیدو که اسمش سجاد مرادی بود گذاشت تو گروه که شهید گفته بود برام نماز بخونید،من برای شهید به نیابتش برای امام حسین صلوات فرستادم،و به خواهرمم و مادرممم گفتم ،اونام صلوات صدتا فرستادن،خواهرم بارداری پرخطر داشت،پنجمین سزارینش بود که با خطر مرگ همراه بود و هر روز سه تا سوزن تو شکمش میزد و گاها غش میکرد و خونش روی شش بود ،طوری که هرماه باید یکی خونش بود و ازش لحظه لحظه مواظبت میکرد،تا دیروز که خواست بره جواب آزمایشش بگیره قبلش صدتا صلوات برای شهید سجاد مرادی فرستاد که وقتی رفت پیش دکترش جواب ازمایشو نشون داده بودگفته بودن تعجب میکنیم،شماره خونت بالا اومده،قندت خوبه،دیگه سوزن و بجای سه تا روزی یکی بزن تا برسه ماهی یکی،و کلی سرحال شده بود،کسی که برای یه سرویس بهداشتی رفتن بیهوش میشد دیروز خونرو جارو کشیده بود و همه اینا نتیجه توسل به همون شهید سجاد مرادی بود،راسته شهدا زندن،و راستی شهید سجاد مرادی یکی از اون شهیداست که توی کتاب سه دقیقه در قیامت اسمش اومده بود و اصفهانی بوده،جالب اینجاست خواهرمم تو اصفهان بوده خونش،خلاصه به همشهریش کمک کرده،روحشون شاد،گفتم به شماهم بگم که باهاش اشنا بشید،تندرست باشید🙏🌹

#شهیدسجادمرادی

🌷خودشون وصیت کردن یک روز کامل
ولی دوستم نماز شب خود را هدیه کرده به شهید سجاد مرادی می گفت دو روز بعدش تو خواب دیدمش

#شهید_ابراهیم_هادی

🌷سلام .خدارو شکر .من هم مشکل جسمی داشتم که چند ماه اذیتم میکرد .نیت کردم که اگر حالم خوب شد یک جلد قرآن به نیت شهید هادی هدیه کنم به حرم حضرت عبدالعظیم و خداروشکر طی چند روز بهبود پیدا کردم و به قولم عمل کردم🌺

✨
💕
🌸 💖 @khaterate_namazshab114 💖
💜✨🕊
🌸💕✨🕊
💜🌸💜🌸💕💕✨

1.0K views01:08

خاطرات حاجت روایی از نمازشب ،استغفار،توبه ، رزق و روزی ،شهدا ....

1.4K viewsedited 05:44