💠 مراسم تجلیل از
#مرتضی_عمادی، هنرمند مازندرانی در فرهنگسرای ابن سینای
#تهران🗓 امروز 18 اسفند ساعت 17
✍🏻 بخشهایی از متنی که آقای
#علی_حسن_نژاد، شاعر، پژوهشگر و سرپرست گروه آیینی زندگی مازندران برای ما ارسال کرده رو می خوانیم:
«از زمین خاکی محله مون فوتبال رو شروع کردم...» این جمله پاسخ مشترک بسیاری از فوتبالیست های قدیمی در قبال پرسش های همیشگی مبنی بر اینکه فوتبال را از کجا شروع کردید، است.
بدون شک آنها که به علاقه مندی شغلی دوران کودکی شان رسیدند, در خانه، محله و شهرشان زمینی خاکی برای پیشرفت داشتند. این زمین خاکی برای بعضی ها همان زمینه است، زمینه ای که خانواده و یا جامعه فراهم می کند.
سید مرتضی عمادی اما از زمین خاکی شروع نکرد، از زمینه ای شاید خاک گرفته شروع کرد. شاید گرد و غبار و یا اصلا از زمینه ای بی خاک شروع کرد.
کارگاه پدر، تلفن، سیم تلفن، ضبط صوت تعمیری، تلویزیون های لامپی سیاه و سفید که گرد و خاک اسب های فیلم های وسترن روی ترانس هایش نشسته بود و یا تیر کابوی پیر از شیشه بیرون زده بود، در گوشه کارگاه پدر، مرتضی را به تلویزیون بازی و میکروفن بازی و صداضبط کردن فرا می خواند.
کارگاه تعمیرات صوتی و تصویری پدر اگرچه مملو از وسایل تعمیری است، مدرن ترین آیینه ای است که مرتضی می تواند خود را ببینید.
در کارگاه پدر تمام تجهیزات برای کشف مرتضی موجود است. ضبط صوت تلویزیون آپارات و بعدها ویدیو. و پسرکی که به جای زمین فوتبال محله نمایش بازی و رادیو بازی می کرد و همکلاسی هایش را به بازی می گرفت تا خاله بازی ها و دکتربازی ها و خلبان بازیها و هفت سنگ کا ها و دنباله کاهایش را خود بنویسد و خود کاردگردانی کند و با ضبط صوت ترانزیستوری آوا و سونی پر کند.
گام به گام صدایش را می شناسد و خوش صدایی اش را. می خواند و می خواند و تقلید و صدا و سازی و اجرا. گروه سرود مدرسه و آواز خوشش و صدایش برای اجرا
وقتی مهارتش را با ویدئوی معروفش در صداگذاریها و صداسازیهای فیلم های سینمایی دیدم ناباوریم گل می کرد که چگونه این همه کار را با ضبط صوت تعمیری و ویدئوی قدیمی و همراهی چند نوجوان تدوین و صدا گذاری می کند، بی هیچ امکانات تدوین حرفه ای رایج.
دیدن آن همه توانایی به هرکس این نتیجه را می داد که این استعداد بازیگر و بازیگردان عرصه های بزرگتر خواهد شد. این تحلیل های ساده در سرزمینی اتفاق می افتد که هنوز هم از کمترین امکانات عمومی برای بال و پر دادن به استعدادی متفاوت برخوردار است.
اگرچه این سالها به یمن موبایل و کامپیوتر و دوربین های مختلف، تصویر و تدوین غیرحرفه ای و حرفه ای به سادگی آب خوردن امکان پذیر است، اما دهه شصت و هفتاد سوادکوه و سوادکوهی ها دهه ی انکار استعداد ها بود.د هه های بی امکانات و هیچ دانش آموزی به یقین در انشایش نمی نوشت که من می خواهم گوینده و فیلم ساز شوم.
تمام آرزوهای درونی پدر و مادرها دکتر و معلم و مهندس شدن بود و دعاها اما بیشتر این بود که معدن ذغال پربار تا بعد از سربازی و دانشگاه کار برقرار باشد.
آن پدران و مادران سخت کوش به یقین پینه دارترین دست ها را داشتند و بیشترین امیدها و آرزوها را. همانها بودند که به سختی و تلاش فرزندان را به مدارج بالا رساندند و بدون شک پدر و مادر مرتضی و مرتضی ها نیز تمام جوانی خود را دادند تا از زمین های خاکی محرومیت سوادکوه و سوادکوهها مرتضی و مرتضی ها سربرآورند.
درودها و سلام ها برای همه ی پدران و مادران.
نزدیک به دو دهه با سید مرتضی عمادی همدل و همراه هستم و به این دوستی افتخار می کنم. اگرچه این سالها پختگی فراوان و تجربه های زیادی در عرصه ی شعر و اجرا و کارگردانی و تهیه کنندگی و مدیریت دارد و جدیت بالا و غرور خاص دوست داشتنی، اما نیک می دانم هنوز سادگی تلویزیون بازی و صدابازی کارگاه پدر را اولین سطر روزمه ی پر صفحه ی کاری نزدیک به 30 سالش می داند.
https://attach.fahares.com/yqTDQVs1VlAYYEUONe4khA==اگرچه مرسوم است آیین تجلیل را برای چندین دهه عمر می گیرند ولی من بر این باورم که مرتضی عمادی قبل تر و بیشتر از آنچه که در رزومه دارد، شروع کرده است و توانایی و برنامه دارد.
🌀به کانال مجله خبری مازندران بپیوندید :
👇 👇@khabaremazandaran