#در_بزم_حافظ_خوشخوان#هما_ناطقهما ناطق، تاریخ نگار و پژوهشگر فرهنگ ایران، در کتاب «در بزم حافظ خوشخوان،» با دیوان حافظ نه به عنوان یک اثر ادبی بلکه به عنوان یک سند تاریخی برخورد کرده است. در این کتاب خانم ناطق استدلال می کند که لقب حافظ برای شمس الدین محمد در اصل به معنای سرودگو، سرودخوان و قوال است و نه الزاما حافظ قرآن. وی فهرستی از حافظان خوشخوان فراهم آورده که شاعران خنیاگر بودند. خانم اطق در این کتاب به آداب می و آداب باده نوشی نیز پرداخته است که در شعر تر حافظ شیرین سخن بازتابیده است.
هما ناطق، تاريخنگار و پژوهشگرِ پرآوازه فرهنگِ ايران، مقيم پاريس، ساليانی است در کار تحقيق دربارهی «تاريخ شراب» يا به قول خودش «تاريخچه می» در ايران است. وی طی اين سالها توانسته است اسناد و مدارکِ ارزشمندی را در اين باره، از چهار گوشه جهان گردآوری کند و بر پايه روشهای تاريخی بررسی نمايد. در اين ميان، توجه او به ديوان خواجه حافظ شيرازی جلب شده و آن را چشمهای سرشار برای پژوهشِ آداب و آيينهای بادهگساری در ايران يافته است.
هما ناطق، ييش از آنکه پژوهش خود را درباره شراب به پايان برساند کتابی دو جلدی درباره شعر حافظ تأليف کرده که جلد نخست آن را انتشارات خاوران در پاريس به چاپ رسانده است. مهدی خلجی (رادیوفردا): کارنامه حافظ شناسی در سده گذشته بسی پر بار و بر است و به همين اندازه ديدگاهها درباره جهانِ شعری و ذهنی او گوناگون. برخی حافظ را عارفی تمامعيار و زاهدی ترسخورده پنداشته و گروهی ديگر عوالم رندی او را به شيوههای دگر تفسير کردهاند. اما کار
هما ناطق در کتابِ «در بزم حافظ خوشخوان» تفسير به معنای رايج آن نيست.
هما ناطق کوشيده است معنای واژگانِ ديوانِ حافظ را از راه بررسی تاريخی دريابد. او ديوان خواجه را به گفته خود نه در جلوه اثری ادبی که به مثابه يک دانشنامه و سندی تاريخی پيش رو نهاده است. از همين روست که وی در اين کتاب استدلال میکند لقب حافظ، برای خواجه شمسالدين محمد، در اصل به معنای سرودگو، سرودخوان و قوال است و نه الزاماً آنگونه که گفته میشود حافظ قرآن. وی فهرستی از حافظان خوشخوان فراهم آورده که شاعران خنياگر بودهاند؛ موسيقیدان و نيز پاسدار دانش و هنر زمانه. چنين است که غزلسرايی ناهيد صرفهای نبرد/ در آن مقام که حافظ برآورد آواز. کار
هما ناطق تنها در روشنگری مفهوم و تبار تاريخیِ حافظان و نيز الحاقی نمودن ابياتی که حافظ را از بردارنده قرآن فرامینمايند نيست. او به القاب باده نيز میپردازد و چشم خروس، خون، دريا و شرب اليهود را واژگانی با ارجاع به باده تعريف میکند و حتي گاه شيوه ساختن برخی از میهای حافظ را به دست میدهد. از همين گونه، به آداب می و آيينهای گذشتگان به گاهِ بادهنوشی میپردازد که در شعرِ تر حافظِ شيرين سخن بازتابيده است.
هما ناطق از آوندهای می نيز سخن گفته است از ظرفها و جامهای هزارگون که در آن باده خوشگوار مینوشيدند، از جمله مرغان صراحی مانند بط می، خروس صراحی و آوندهايی از اين دست که تصوير برخی در کتاب آمده است. پيشگفتار اين اثر بديع، نقدی است برنده بر حافظشناسی مرسوم در ايران، به ويژه آن نوع حافظشناسیِ که
هما ناطق تحت تأثير زهدورزیها و رياکاریهای پررونق در ربع قرن اخير میداند. «در بزمِ حافظ خوشخوان» اثری است تاريخی، اما دادِ بادهپرستی حافظ را از تاريخِ پشمينهپوشان تندخو میگيرد؛ و سرانجام کتابی است آکنده از روح شورانگيز شراب.
حضرت
#حافظ#هما ناطق