✅ فریدون و دیوان مازندران #فریدون#دیوان_مازندران#مازندران✳️ دیوانِ مازن، مزن، مازندر نام دیوانی است که در سرزمینی که به همین نام نامیده می شده می زیسته اند. در بیشتر بخش های کتاب مقدس اوستا( به ویژه در یشت ها) بارها از این
دیوان یاد می شود که در بسیاری از گزارش ها و از آن جمله در گزارش استاد ابراهیم پور داوود به "
دیوان مازندران" برگردانده شده است. در اوستا این نام به ریخت
مازَن به معنی بزرگ، تنومند، قوی هیکل و در پهلوی به ریخت های
"مازَن"،"مَزَن"،"مازَندَر"و"مَزَندر" به کار رفته است.
✳️در نوشته پهلوی "دینکرد"، به نقل از سوتگرنسک چنین آمده:
"
دیوان مازندران موجوداتی شگفت انگیز و سترگ پیکر هستند که در غارها سکونت دارند و از فرط بلند بالایی و تنومندی، آب دریا در قسمتی تا میان ران، در جایی تا ناف و اگر در ژرف ترین جای دریا، بایستند، سطح آب در برابر دهانشان خواهد بود."
❇️ بنا بر نوشته پهلوی بندهش، "ماز" نام نژاد مردم
مازندران است. در اوستا، برای این
دیوان خشمناک و ستیزه جو و ستمگر، صفت "مازی نیه" به کار رفته است.
دیوان"
مازَن ها" یا "
مَزَن ها" دسته ای بوده اند ناخداپرست که به آزار مردم پرداخته و بر خلاف قوانین و رسوم رفتار کرده و مردم را به ستوه می آورده اند.
❇️در اوستا نام این دسته از
دیوان به چشم می خورد و از همان آغاز با شاهان پیشدادی در جنگ و ستیز بوده اند. در اوستا (آبان یشت و رام یشت) هوشنگ پیشدادی از ایزدبانو آناهیتا(فرشته آب) و ایزد وای(فرشته هوا)، با تقدیم قربانی و نیاز درخواست می کند که به او یاری دهند تا بتواند بر دو سوم
دیوان مازندران و دروغ پرستان سرزمین وَرِنَه چیره شود.
❇️آرتور کریستن سن بر این باور است که، در اصل این هوشنگ پیشدادی است که در یشت ها بر
دیوان مازندرانی چیره می شود ولی در افسانه های ثانوی این پیروزی از آن فریدون می گردد که قهرمان عامه پسندتری است. همچنین او بر این باور است که موضوع جنگ کیکاووس با
دیوان مازندرانی در شاهنامه فردوسی، از داستان هوشنگ گرفته شده است که بنا بر نقل یشت ها بیش از همه بر
دیوان مازندرانی چیرگی یافت.
❇️ داستان نبرد
فریدون با
دیوان مازندران در شاهنامه فردوسی نیامده است، ولی در نوشته های دوره پهلوی، این داستان آمده است. در کتاب"مینوی خرد" آمده است:
" از
فریدون این سودها بود، مانند زدن و بستن ضحاک بیوَر اسب که چنان گران گناه بود و بسیار دیو "
مازَندَرِ" دیگر را نیز زد و از کشور خُنیرَس(کشور مرکزی) بیرون کرد."
☸در کتاب نهم "دینکرد"
فریدون دو سوم از
دیوان "
مازندر" را تار و مار می کند و خلاصه داستان آن چنین است:
☸" پس از آنکه
فریدون، ضحاک را به بند کشید،
دیوان مازندر در خُنیرَس (کشور مرکزی) اقامت گزیدند و با حملات بسیار،
فریدون را از آنجا راندند،چون به خونیرَس آمدند به درویشان زیان زیاد رساندند، مردم شکایت به
فریدون بردند و گفتند که ضحاک در مقایسه با
مازندرها حکمران خوبی بود.
فریدون با
مازندرها در دشت پیشانسه برخورد کرد.
مازندرها،
فریدون را دستکم گرفتند و بدو گفتند که، ما تو را به اینجا راه نمی دهیم
☸ آنگاه
فریدون به پیش و بالا تاخت و چون دم بیرون می داد از بینی راست او تگرگ بیرون می ریخت، سرد چون زمستان و از بینی چپ او سنگ می ریخت هر یک به اندازه خانه ای. آنگاه آنان را به پای اسب گُشن برمایون(= برادر فریدون) بست و به بالا راند و آنان را به شکل سنگ در آورد. دو سوم آنان را نابود کرد و یک سوم دیگر آزرده و بیمار بیرون آمدند و دیگر به این کشور خُنیرَس باز نگشتند."
📚بن مایه ها
1⃣ "مینوی خرد؛ دکتر احمد تفضلی؛ انتشارات توس"
2⃣"نهادینه های اساطیری در شاهنامه فردوسی؛ دکتر مهوش واحد دوست؛ انتسارات سروش؛ ۱۳۷۹"
3⃣" اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته های پهلوی؛ دکتر رحیم عفیفی؛ انتشارات توس"
4⃣ " اوستا؛ جلیل دوستخواه"
5⃣" کیانیان؛ آرتور کریستن سن؛ برگردان: دکتر ذبیح الله صفا "
6⃣"نخستین انسان، نخستین شهریار؛ آرتور کریستن سن؛ برگردان: دکتر ذبیح الله صفا "
7⃣" زبان، فرهنگ، اسطوره؛ دکتر ژاله آموزگار؛ انتشارات معین؛ چاپ سوم ۱۳۹۰"
8⃣" بندهش؛ گزارنده دکتر مهرداد بهار؛ انتشارات توس"