"مرگ قوها در بیکرانه های آبی"
به یاد زنده یاد استاد
#دکتر_حسن_ذوالفقاری:
الذین اذا اصابتهم مصبیه قالوا انالله و انا الیه راجعون( بقره /۱۵۶)
روی بنما و مرا گو که زجان دل برگیر
پیش شمع آتش پروانه، به جان گو در گیر
میل رفتن مکن ای دوست تا دمی با ما باش
بر لب جوی طرب جوی و به کف ساغر گیر
استاد فرهیخته
دکتر حسن ذوالفقاری از میان ما رفت و " مرگ چنان خواجه نه کاری است خرد"
بیش از بیست سال بود که با استاد
ذوالفقاری از هنگامی که در " دفتر برنامه ریزی و تالیف کتب درسی" مشغول به کار بود آشنا شدم و این رابطه ی استادی و شاگردی تا اواخر عمر شریفشان ادامه یافت و بارها دعوتم را برای سخنرانی در گروه مجازی ادبیات دانشگاه چالوس با فروتنی و خوشرویی پذیرفت.
این پژوهشگر برجسته در حوزه ی ادبیات و فرهنگ عامه و ویراستاری که آثار ارزشمند و ماندگاری در این زمینه از خود به یادگار گذاشت عنایت ویژه ی آن روانشاد مانند زنده یادان استاد
دکتر وحیدیان کامیار و استاد
دکتر علی محمد حق شناس زمانی که مولفان کتاب های درسی متوسطه " دوم" از دهه ی هفتاد بودند شامل حال این حقیر شد با این که دانشجوی ایشان نبودم و به خصوص برای پایان نامه ی دکترا با عنوان " نمادها در اشعار سپهری " از راهنمایی ارزشمندشان بهره مند گشتم و حتی از به امانت دادن کتاب هایش در این زمینه به من دریغ نکرد و زمانی که استاد مدعو دانشگاه پکن و شانگهای چین بود هر موقعی که تماس می گرفتم با خوشرویی پاسخ می دادند و هیچگاه از پاسخگویی به سوالاتم احساس خستگی نمی کردند و همچنین نقد و تحلیلی بر مجموعه شعر دوم من " در کوچه باغ های اصفهان " نوشت و این بزرگان ، گفتار و عملشان مصداق این بیت است:
از شمار دو چشم یک تن کم
و از شمار خرد هزاران بیش
و افسوس که دست تقدیر آنها را از ما دور نمود و افسوس در این بیست سال هیچگاه فرصت دیدار با آن یار سفرکرده برایم میسر نشد و دیدار ما به قیامت افتاد اما چه می توان کرد:
لهف نفسی علی رفات شباب
طحنتهم طحن الرحی النائبات
نمی دانم چه حکمتی در ندیدن استاد
ذوالفقاری بود و قرار بود سال گذشته به دیدار ایشان در دانشگاه تربیت مدرس بروم که برای تدریس به چین رفت و اردیبهشت ۹۹ برنامه ی سخنرانی ایشان در انجمن حافظ آمل هم به علت کرونا لغو شد و به گفته ی استاد شروان خاقانی بزرگ آرزوی دیدارم نشد:
ور به بسطام شدن نیز ز بی سر و سامانی است
پس سرای بی سرو سامان شدنم نگذارند
اما مرگ این فرزانگان اگرچه سخت و ناگوار است اما همواره در دل های عاشقان فرهنگ و ادب فارسی ماندگار هستند:
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
بر سر تربت ما چو گذری همت خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود
و مرگ این سرفرازان و پاسداران ادب و فرهنگ این مرز پر گهر، زیباترین شکل زندگی است:
مرگ قوها در بیکرانه های آبی
زیباترین شکل زندگی است
در قالب مرگ
و خواجه رندان چه دل انگیز در این باره فرمود:
به روز واقعه تابوت ما ز سرو کنید
که می رویم به داغ بلند بالایی
و چه زیباست از این بزرگان فرهنگی و ادبی یاد شود چرا تاریخ از فردوسی ها ، سعدی ها ، حافظا ها ، معین ها ، خانلری ها دهخداها و... به نیکی یاد خواهد کرد نه از چنگیزها ، تیمورها و...
به نوبت اند ملوک اندرین سپنج سرای
کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای
مال از همه ماند و از تو هم خواهد ماند
آن به که به جای مال نیکی ماند
سخن گفتن از زبان و ادب فارسی و بزرگان آن هیچگاه کسی را خسته و دلزده نمی کند زیرا هنوز در جهان تاثیر و نفوذ را در عرصه های گوناگون فکر و اندیشه خود را حفظ کرده است و نام نیک آن در جهان تا ابد ماندگار است:
جهان یادگار است و ما رفتنی
به گیتی نماند به جز مردمی
و تا وقتی که اخلاق ، ادب ، انسانیت ، عشق و دوستی در جهان عده ای را مجذوب خود می نماید زبان و ادب فارسی هم زنده است و به حیات خود ادامه می دهد و نام بزرگان آن همیشه جاری است و یاد و خاطره ی آنان را گرامی می داریم اگرچه افسوس نبودن آنها در دل هایمان باقی می ماند:
دکتر نادر ابراهیمیان