#تفکر💡نقیِ معمولی و ما
کاراکترِ نقیِ معمولی در سریال محبوبِ پایتخت، چقدر برای ما آشنا است:
🔴 فردی که مدام در حال رقابت کردن با اطرافیانِ خود است، از هر فرصتی استفاده میکند تا خود را مطرح کند و برتر از اقوام و همشهریهایش نشان دهد. او اعتبار را دوست دارد؛ حتی اعتبارِ توخالی را. مشکلِ او مثل برخی از ما آن است که میخواهد آدمِ
#مهمی باشد؛ نه اینکه تلاش کند آدمِ
#مفیدی باشد.
🔴 برای نشان دادن برتری خود دیگران را تخریب میکند، زحمات اطرافیان (ارسطو) را معمولاً بیاهمیت نشان میدهد، اما کارهای کوچکِ خود را مهم و حیاتی میپندارد و تا مدتها آن را به حالت سرکوفت بر سر افراد دیگر میکوبد (مانند زمانی که سوار بر بالن بود و مدام از اینکه چه لطف بزرگی در حق بقیه روا داشته است حرف میزد).
🔴 عاشق نمایش دادن و مطرح کردن خود است و حسادت دیگران را نسبت به خود تحریک میکند؛ مثلاً به این فکر میکند که عکسهای سفر را برای گروه علیآبادیها بفرستد تا همهی شهر حسرت او را بخورند. و البته چون تهیمایه است؛ بلوفزنی و ادعاهای توخالی یکی دیگر از ویژگیهایش میشود.
🔴 خودشیفتهوارانه خود را بیشتر از تواناییهایش تخمین میزند؛ به نظرش گرفتن مدرک مربیگری کشتی آنقدر بزرگ است که هر جای دنیا برود باید به او احترام بگذارند.
🔴 با کوچکترین پیشرفت جوگیر میشود، و احساس میکند تفاوت مهمی با بقیه دارد، و با غرور دیگران را از بالا به پایین نگاه میکند.
🔴 از سویِ دیگر، شخصیتی
#پدرسالارانه و دلسوز دارد، که این مهربانی و دلسوزیِ پدرسالارانه با صفتِ دیگرش (یعنی دانایِ کُل بودن) مقرون شده است و خود را توجیه میکند که حقِ هرگونه دخالت را در زندگی اطرافیان دارد.
🔴 در قضاوتهای خود عجول و هیجانزده و بیتدبیر است. بعد از قضاوت سریع پشیمان میشود؛ اما خود را توجیه میکند، عذرخواهی نمیکند، از این رفتار درس عبرت نمیگیرد و باز همان رفتار را به شیوهای دیگر تکرار میکند. او تغییر را چیزی معادلِ بیناموسی میداند؛ حتی اگر اشتباهاتش اثبات شود، چون هویتش را با برخی رفتارهای خاص گره زده است، تغییر را با بیهویت شدن یکی میداند و حتی از فکرِ تغییر هم دچار اضطراب میشود.
🔴 شخصیتی تکانشی دارد؛ یعنی به صورت لحظهای جوش میآورد، داد و فریاد راه میاندازد، بدون بررسی عمل میکند و نهایتاً پشیمان میشود.
🔴 مفاهیم اخلاقی متغییری دارد. ارزشهای اخلاقی او بر اساس منافع یا سلیقهاش تغییر میکند. برای مثال علیه موضوعی جبهه میگیرد و هنگامی که میفهمد آن موضوع نفعی به او نیز میرساند عقیدهاش عوض میشود (برای مثال به ارسطو نسبت قاچاقچی لباس می دهد، اما به خاطر سفر رایگان همراه او به ترکیه میرود).
🔴 پرتوقع است؛ و انتظار دارد دیگران مدام به او خدمترسانی کنند. در عوض برای خودش مسئولیت خاصی قایل نیست. او خود را «هِد» میداند که باقی اعضا باید در خدمت و اطاعت او باشند. این پرتوقعی، او را به پرحرفی و سخنرانیهای مکرّر میکشاند.
🔴 خود را دانایِ کل میداند. به نصیحت کردن و ادای انسانهای همه چیز فهم را درآوردن گرایش دارد. در همهچیز اظهار نظر میکند، و تمام این اظهار نظرها بدون پشتوانهی دانشی است. از ویژگی های دیگر او لجاجت و یکدندگی و پافشاری کردن بر روی موضوعاتی است که اطلاع زیادی از آنها ندارد.
🔴 هرگاه دیگران دچار شکست یا مشکل میشوند فرصت را غنیمت میشمارد و بادی به غب غب میاندازد و آنها را سرزنش میکند، و سرکوفت میزند و میگوید که من قبلا به شما گفته بودم و اگر به حرف من گوش داده بودید دچار مشکل نمیشدید.
🔴 شخصیتی خودمحور، نمایشی و هیجانی، و در عینحال، مهربان و دوست داشتنی دارد. چنین ویژگیهایی بهطور موقت بسیار جذاب هستند؛ اما در زندگیِ درازمدت تحملشان بسیار سخت میشود.
🔴 او مخلوطی از یک شخصیت ِ زشت و زیبا است که در فرهنگ و تاریخ ما محبوبیت و نمایندگانِ بسیاری دارد؛ شخصیتی سایهوار، که هم تاریکی دارد و هم روشنایی؛ هم ویژگیهای مثبت و هم منفی. این شخصیتِ معمولی را اگر افقی نگاه کنیم (یعنی در قالبِ شخصی و افرادِ محدودِ دور و برش) مشکل خاصی پیش نمیآید؛ اما اگر عمودی نگاه کنیم (یعنی در قالب فرهنگ و اجتماع و تاریخ)، یک تیپ شخصیتیِ فرهنگسوز و جامعه خرابکُن است
(با اقتباس از ناصر سبزیانپور؛ رواندرمانگر).