از یک دیندار انتظار میرود که آزاده باشد و اگر آزاده نباشد دیندار نیست.
امام حسین
از جهت تاریخی و تمدنی، یک حرکت «فرافقهی»، «فراقانونی» و «فوق تکلیف» انجام داد و شجاعت و دلیری خود را به ظهور نهاد.
یاران موافقی هم داشت، هر یک
از آنها سمبلهای نمایان شجاعت بودند با ایشان همراهی کردند، و آن حادثه اتفاق افتاد.
این واقعه، جنگ بین «عزت» و «ذلت» بود؛ یک قیام انقلابی نبود، یک مبارزهی سیاسی به معنای امروزین کلمه نبود، دعوت به این نبود که هر روز عاشوراست و هرجا کربلاست و بین حق و باطل هیچ فاصلهای نیست.
ما همیشه سیاه و سفید نداریم، صد و صفر نداریم، راه بلندی داریم. این چنین نیست که فکر کنیم در هر شرایطی باید تفسیرمان این باشد که دست به شمشیر ببریم و جنگ را شروع کنیم. هزار کار دیگر میشود کرد
تا وقتی که به خونریزی نرسیده است.
اما در مورد امام، قدم به قدم، راهها چنان پیش رفت و درها چنان بسته شد که راهی جز مبارزه و دلیری عزتمندانه باقی نماند.
این حرکت امام حسین یک حرکتی بود که در آن سراپا عزت بود و نفی ذلت.
بیشترین چیزی که من در آن میخوانم این است.
به همین دلیل هم سخنان اواخر دوران زندگی ایشان، پر
از این مفاهیم است.
عزت، خود را [در این سخنان] برجسته میکند، در مقابل آن، نفی بردگی، نفی غلامی، نفی عبودیت نسبت به غیرخدا، اسیر زندگی بودن و اسیر علایق بودن.
#عبدالکریم_سروش#از_غدیر_تا_کربلا نوامبر ۲۰۱۳، لندن.