دانشِ پزشکی در ایرانِ دورهی ساسانیان(شماره ۱۰)
گذشته از اهمیّتِ جُندیشاپور در دورهی ساسانیان و روزگارِ اسلامی، در لابهلای گزارشهای تاریخی اشارههای ارزشمندی به وجودِ دیگر بُنیادهای علمیِ دورهی ساسانیان همچون《حصنالجص》یا《قلعهی الجص》دیده میشود. ابواسحاق ابراهیم بن محمّدِ اصطخری(مرگ: ۳۴۶ ه.ق)و ابوالقاسم محمّد بن حوقلِ بغدادی(مرگ: ۳۶۷ ه.ق)دو جغرافیادانِ بزرگ ایرانی و عربِ مسلمان، دربارهی قلعهای در ناحیهی ارَّجان به نام حصنالجص یا قلعهی الجص یک گزارشِ کوتاه_اما از دیدگاهِ فرهنگِ ایرانی بسیار مهمّ_به دست میدهند. این گزارش در توصیفِ دژها و قلعههای استوارِ ارَّجان میگوید که همهی ساکنانِ قلعهی جص در ناحیهی ارّجان، که قلعهای بلند و استوار بوده، از زردشتیاناند و دانشمندانِ آنها در آنجا کتابهای ایرانی را آموزش میدهند.¹
همچنین اصطخری در توصیفِ ناحیهی شاپورِ فارس، میگوید که در یک کوهِ ناحیهی شاپور، نگارههای پادشاهان و مرزبانانِ ایرانی، و موبدانِ بزرگِ آتشکدهها و دانشمندان و خردمندانِ بزرگِ ایرانی دیده میشود، و سرگذشتها و داستانهای آنها، در کتابهایی نوشته شده، و به دستِ گروهی که در ناحیهی ارَّجان در جایی به نامِ حصنالجص نشیمن دارند، نگهداری میشوند.² نتیجه اینکه، در یکی از قلعههای مرزیِ فارس و خوزستان، که مردمانِ آن زردشتی بودهاند، دستنوشتههایی به زبانِ پهلوی وجود داشته است، و این قلعهی استوار و مستحکم که احتمالاً مسلمانان چندان دسترسی به آن نداشتهاند، پناهگاه و نشیمنگاهِ موبدان، دانشمندان و دیگر مردمانی بوده که به گذشتهی میهنِ خود علاقهمند بوده و در نگاهداشتِ میراثِ تمدنّی و فرهنگیِ باستانیِ خود میکوشیدهاند.³ منطقهی ارّجان همواره رنگ و بوی ایرانیِ خود را نگاه داشته بود، و چندان چهرهی عربی و اسلامی به خود نگرفت، چنانکه المُتنبّی(مرگ: ۳۵۴ ه.ق)شاعرِ بزرگِ عرب، هنگامِ گذر از ارّجان خود و زبانِ عرب را بیگانه دید.⁴ پیش از این اشاره شد که یاقوتِ حَمَوی، در یک گزارشِ مهمّ و خواندنی میگوید که در دورهی ساسانیان، در منطقهی ریشهر/ریو_اردشیر، که ناحیّهای از ارّجان بوده است، شُماری از دانشوران به نامِ《گشتک دبیران》زندگی میکردهاند و با استفاده از خطِ《جستق(=گشته)، به تألیف، ترجمه، و نسخهبرداری از متنهای پزشکی، فلسفه و نجوم به زبانِ پهلوی میپرداختهاند.⁵
یادداشتها:
۱. اصطخری.ابواسحاق ابراهیم(۱۳۷۳)، ممالک و مسالک، ترجمهی محمد بن اسعد عبدالله تُستری، به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، ص ۱۰۴؛ ابنحوقل.محمد(۱۳۶۶)، سفرنامهی ابنحوقل(ایران در صورهالارض)، ترجمهی جعفر شعار، تهران: مؤسسهی انتشاراتی امیرکبیر، ص ۴۲_۴۳.
۲. اصطخری، ۱۳۷۳: ص ۱۴۱؛ بسنجید با: محمدیملایری.محمد(۱۳۷۴)، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، تهران: انتشارات توس، ص ۵۴؛ اینوسترانتسف.کنستانتین(۱۳۵۱)، تحقیقاتی دربارهی ساسانیان، ترجمهی کاظم کاظمزاده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص ۱۵_۱۶.
۳. اینوسترانتسف.کنستانتین(۱۳۵۱)، تحقیقاتی دربارهی ساسانیان، ترجمهی کاظم کاظمزاده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص ۱۶_۱۷.
۴. محمدیملایری.محمد(۱۳۷۴)، فرهنگ ایرانی پیش از اسلام و آثار آن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، تهران: انتشارات توس، ص ۵۵.
۵. یاقوت حموی.شهابالدین یاقوت بن عبدالله(۱۳۸۳)، مُعجَم البُلدان، ۳ ج، ترجمهی علینقی منزوی، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور(پژوهشگاه)، ج ۲، ص ۵۹۴؛ بسنجید با: کریستنسن.آرتور امانوئل(۱۳۷۴)، ایران در زمان ساسانیان، ترجمهی رشید یاسمی، تهران: انتشارات دنیای کتاب، ص ۵۴۹؛ صفا.ذبیحالله(۱۳۷۱)، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی تا اواسطِ قرن پنجم، ج ۱، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ص ۲۱؛ نخستین.مهدی(۱۳۷۶)، تاریخ سرچشمههای اسلامی آموزش و پرورش غرب، ترجمهی عبدالله توکل، مشهد: مؤسسهی چاپ و انتشارات آستان قدّس رضوی، ص ۳۵.
بنمایه: جلیلیان.شهرام، تاریخ جُندیشاپور، اهواز، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، چاپ دوم ۱۳۹۴، رویهی ۶۴ و ۶۵
#ساسانیان
#دانش_پزشکی_ایران_باستان
#دانش_ایران_باستان
#نهضت_ترجمه
#جندی_شاپور
https://t.center/ketabkhaFFRF