نشر کرگدن

#نظریه_معرفت_در_پدیدارشناسی
Канал
Логотип телеграм канала نشر کرگدن
@kargadanpubПродвигать
2,12 тыс.
подписчиков
2,62 тыс.
фото
182
видео
973
ссылки
با کرگدن سفر کن ... کانال رسمی نشر کرگدن @kargadanpub ربات فروش نشر کرگدن @kargadanpubBot ادمین کانال و ربات نشر کرگدن @kargadanadmin
نظریۀ معرفت در پدیدارشناسی
هوسرل، هایدگر، مرلوپونتی
هنری پیترزما/ فرزاد جابرالانصار
مجموعۀ «معرفت‌شناسی معاصر»/ دبیر: بابک عباسی
۴۲۴ صفحه/ ۱۰۰۰۰۰ تومان

این پژوهش به‌لحاظ ماهوی هم تاریخی است و هم نظام‌مند. خصلت تاریخی آن را می‌توان از این واقعیت دریافت که سه فصل محوری کتاب تلاشی است برای پنجه‌درپنجه شدن با دیدگاه‌های هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی، سه چهرۀ شاخص از چهره‌های اخیر در تاریخ فلسفه. من در این بخش‌های کتاب، تفسیری تاریخی از آموزۀ معرفت‌شناسانۀ هریک از ایشان به دست خواهم داد. به گمان من، یکپارچگی هریک از فصل‌های کتاب به‌اندازه‌ای است که، چنانچه ضیق وقت و تنگنای شرایط اقتضا کند، می‌توان بدون خواندن فصل‌های دیگر هرکدام را جداگانه مطالعه کرد و از آن بهره برد. نظر به این واقعیت که هایدگر و مرلوپونتی دیدگاه‌های خود را در نقد هوسرل شکل داده‌اند، این سه آموزه را با یکدیگر مقایسه خواهم کرد، اما به حد ضرورت. هنگامی که پای مقایسه درمیان باشد، توجه‌ام را بیشتر به مشابهت‌های این سه فیلسوف معطوف خواهم کرد تا به تفاوت‌ها‌یشان. به نظر من، موضوع وقتی جالب می‌شود که این سه را در کنار هم ببینیم و همچون یک گروه در تاریخِ کلیِ معرفت‌شناسی بیاوریم. با قرار دادن ایشان در این پس‌زمینه بر من روشن شد که معرفت‌شناسی استعلایی کانت چه دیِن سنگینی بر گردن هر سۀ آنها دارد. هریک از این سه فیلسوف کانت (یا بعضی از پیروانش) را از جهاتی بسیار اساسی به باد انتقاد می‌گیرد، اما در پس همۀ اینها خویشاوندی هر سۀ آنها با فلسفۀ استعلایی، خواه فلسفۀ استعلایی خود کانت و خواه ایدئالیسم پساکانتی، به قوت خود پابرجا‌ مانده است. با وجود تمامی انتقادهای آنها، کانت برای آنان جایگاه معیاری اصیل را حفظ کرده است. در کتابم هوسرل را با افلاطون و همین‌طور با کانت مقایسه می‌کنم و هایدگر و مرلوپونتی را هم در برابر افلاطون و ارسطو و هم درمقابل هوسرل و کانت قرار می‌دهم. تازگیِ کتاب من، در درجۀ نخست، در این است که بر دیدگاه‌های معرفت‌شناسانۀ این سه فیلسوف تمرکز دارد و این خود ماجرایی است که هرگز به سبک و سیاقی ملتزم به معرفت‌شناسی روایت نشده است. من رویکرد این هر سه معرفت‌شناسی را پدیدارشناسانه می‌نامم و این اصطلاح را در معنایی وسیع به کار می‌گیرم که در مقدمۀ کتاب در ایضاح آن خواهم کوشید.

ـ از مقدمۀ نویسنده ـ

#نشر_کرگدن
#نظریه_معرفت_در_پدیدارشناسی
#هنری_پیترزما
#فرزاد_جابرالانصار
#مجموعه_معرفت‌شناسی_معاصر
#بابک_عباسی
#هوسرل
#هایدگر
#مرلوپونتی
#کتاب_فلسفه

@kargadanpub 🦏
نظریۀ معرفت در پدیدارشناسی
هوسرل، هایدگر، مرلوپونتی
هنری پیترزما/ فرزاد جابرالانصار
مجموعۀ «معرفت‌شناسی معاصر»/ دبیر: بابک عباسی
۴۲۴ صفحه/ ۶۵۰۰۰ تومان

این پژوهش به‌لحاظ ماهوی هم تاریخی است و هم نظام‌مند. خصلت تاریخی آن را می‌توان از این واقعیت دریافت که سه فصل محوری کتاب تلاشی است برای پنجه‌درپنجه شدن با دیدگاه‌های هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی، سه چهرۀ شاخص از چهره‌های اخیر در تاریخ فلسفه. من در این بخش‌های کتاب، تفسیری تاریخی از آموزۀ معرفت‌شناسانۀ هریک از ایشان به دست خواهم داد. به گمان من، یکپارچگی هریک از فصل‌های کتاب به‌اندازه‌ای است که، چنانچه ضیق وقت و تنگنای شرایط اقتضا کند، می‌توان بدون خواندن فصل‌های دیگر هرکدام را جداگانه مطالعه کرد و از آن بهره برد. نظر به این واقعیت که هایدگر و مرلوپونتی دیدگاه‌های خود را در نقد هوسرل شکل داده‌اند، این سه آموزه را با یکدیگر مقایسه خواهم کرد، اما به حد ضرورت. هنگامی که پای مقایسه درمیان باشد، توجه‌ام را بیشتر به مشابهت‌های این سه فیلسوف معطوف خواهم کرد تا به تفاوت‌ها‌یشان. به نظر من، موضوع وقتی جالب می‌شود که این سه را در کنار هم ببینیم و همچون یک گروه در تاریخِ کلیِ معرفت‌شناسی بیاوریم. با قرار دادن ایشان در این پس‌زمینه بر من روشن شد که معرفت‌شناسی استعلایی کانت چه دیِن سنگینی بر گردن هر سۀ آنها دارد. هریک از این سه فیلسوف کانت (یا بعضی از پیروانش) را از جهاتی بسیار اساسی به باد انتقاد می‌گیرد، اما در پس همۀ اینها خویشاوندی هر سۀ آنها با فلسفۀ استعلایی، خواه فلسفۀ استعلایی خود کانت و خواه ایدئالیسم پساکانتی، به قوت خود پابرجا‌ مانده است. با وجود تمامی انتقادهای آنها، کانت برای آنان جایگاه معیاری اصیل را حفظ کرده است. در کتابم هوسرل را با افلاطون و همین‌طور با کانت مقایسه می‌کنم و هایدگر و مرلوپونتی را هم در برابر افلاطون و ارسطو و هم درمقابل هوسرل و کانت قرار می‌دهم. تازگیِ کتاب من، در درجۀ نخست، در این است که بر دیدگاه‌های معرفت‌شناسانۀ این سه فیلسوف تمرکز دارد و این خود ماجرایی است که هرگز به سبک و سیاقی ملتزم به معرفت‌شناسی روایت نشده است. من رویکرد این هر سه معرفت‌شناسی را پدیدارشناسانه می‌نامم و این اصطلاح را در معنایی وسیع به کار می‌گیرم که در مقدمۀ کتاب در ایضاح آن خواهم کوشید.

ـ از مقدمۀ نویسنده ـ

#نشر_کرگدن
#نظریه_معرفت_در_پدیدارشناسی
#هنری_پیترزما
#فرزاد_جابرالانصار
#مجموعه_معرفت‌شناسی_معاصر
#بابک_عباسی
#هوسرل
#هایدگر
#مرلوپونتی
#کتاب_فلسفه


@kargadanpub 🦏
خرید مستقیم از طریق تلگرام، با تخفیف ویژه:
@kargadanpubBot

نظریۀ معرفت در پدیدارشناسی
هوسرل، هایدگر، مرلوپونتی
مجموعۀ «معرفت‌شناسی معاصر»/ دبیر: بابک عباسی
تعداد صفحه: ۴۲۴/ قیمت: ۶۵۰۰۰ تومان

این پژوهش به‌لحاظ ماهوی هم تاریخی است و هم نظام‌مند. خصلت تاریخی آن را می‌توان از این واقعیت دریافت که سه فصل محوری کتاب تلاشی است برای پنجه‌درپنجه شدن با دیدگاه‌های هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی، سه چهرۀ شاخص از چهره‌های اخیر در تاریخ فلسفه. من در این بخش‌های کتاب، تفسیری تاریخی از آموزۀ معرفت‌شناسانۀ هریک از ایشان به دست خواهم داد. به گمان من، یکپارچگی هریک از فصل‌های کتاب به‌اندازه‌ای است که، چنانچه ضیق وقت و تنگنای شرایط اقتضا کند، می‌توان بدون خواندن فصل‌های دیگر هرکدام را جداگانه مطالعه کرد و از آن بهره برد. نظر به این واقعیت که هایدگر و مرلوپونتی دیدگاه‌های خود را در نقد هوسرل شکل داده‌اند، این سه آموزه را با یکدیگر مقایسه خواهم کرد، اما به حد ضرورت. هنگامی که پای مقایسه درمیان باشد، توجه‌ام را بیشتر به مشابهت‌های این سه فیلسوف معطوف خواهم کرد تا به تفاوت‌ها‌یشان. به نظر من، موضوع وقتی جالب می‌شود که این سه را در کنار هم ببینیم و همچون یک گروه در تاریخِ کلیِ معرفت‌شناسی بیاوریم. با قرار دادن ایشان در این پس‌زمینه بر من روشن شد که معرفت‌شناسی استعلایی کانت چه دیِن سنگینی بر گردن هر سۀ آنها دارد. هریک از این سه فیلسوف کانت (یا بعضی از پیروانش) را از جهاتی بسیار اساسی به باد انتقاد می‌گیرد، اما در پس همۀ اینها خویشاوندی هر سۀ آنها با فلسفۀ استعلایی، خواه فلسفۀ استعلایی خود کانت و خواه ایدئالیسم پساکانتی، به قوت خود پابرجا‌ مانده است. با وجود تمامی انتقادهای آنها، کانت برای آنان جایگاه معیاری اصیل را حفظ کرده است. در کتابم هوسرل را با افلاطون و همین‌طور با کانت مقایسه می‌کنم و هایدگر و مرلوپونتی را هم در برابر افلاطون و ارسطو و هم درمقابل هوسرل و کانت قرار می‌دهم. تازگیِ کتاب من، در درجۀ نخست، در این است که بر دیدگاه‌های معرفت‌شناسانۀ این سه فیلسوف تمرکز دارد و این خود ماجرایی است که هرگز به سبک و سیاقی ملتزم به معرفت‌شناسی روایت نشده است. من رویکرد این هر سه معرفت‌شناسی را پدیدارشناسانه می‌نامم و این اصطلاح را در معنایی وسیع به کار می‌گیرم که در مقدمۀ کتاب در ایضاح آن خواهم کوشید.

ـ از مقدمۀ نویسنده ـ

#نشر_کرگدن
#نظریه_معرفت_در_پدیدارشناسی
#هنری_پیترزما
#فرزاد_جابرالانصار
#مجموعه_معرفت‌شناسی_معاصر
#بابک_عباسی
#هوسرل
#هایدگر
#مرلوپونتی
#کتاب_فلسفه

@kargadanpub 🦏
نظریۀ معرفت در پدیدارشناسی
هوسرل، هایدگر، مرلوپونتی
مجموعۀ «معرفت‌شناسی معاصر»/ دبیر: بابک عباسی
چاپ اول: ۱۳۹۸/ چاپ دوم: ۱۳۹۸
تعداد صفحه: ۴۲۴/ قیمت: ۶۵۰۰۰ تومان

این پژوهش به‌لحاظ ماهوی هم تاریخی است و هم نظام‌مند. خصلت تاریخی آن را می‌توان از این واقعیت دریافت که سه فصل محوری کتاب تلاشی است برای پنجه‌درپنجه شدن با دیدگاه‌های هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی، سه چهرۀ شاخص از چهره‌های اخیر در تاریخ فلسفه. من در این بخش‌های کتاب، تفسیری تاریخی از آموزۀ معرفت‌شناسانۀ هریک از ایشان به دست خواهم داد. به گمان من، یکپارچگی هریک از فصل‌های کتاب به‌اندازه‌ای است که، چنانچه ضیق وقت و تنگنای شرایط اقتضا کند، می‌توان بدون خواندن فصل‌های دیگر هرکدام را جداگانه مطالعه کرد و از آن بهره برد. نظر به این واقعیت که هایدگر و مرلوپونتی دیدگاه‌های خود را در نقد هوسرل شکل داده‌اند، این سه آموزه را با یکدیگر مقایسه خواهم کرد، اما به حد ضرورت. هنگامی که پای مقایسه درمیان باشد، توجه‌ام را بیشتر به مشابهت‌های این سه فیلسوف معطوف خواهم کرد تا به تفاوت‌ها‌یشان. به نظر من، موضوع وقتی جالب می‌شود که این سه را در کنار هم ببینیم و همچون یک گروه در تاریخِ کلیِ معرفت‌شناسی بیاوریم. با قرار دادن ایشان در این پس‌زمینه بر من روشن شد که معرفت‌شناسی استعلایی کانت چه دیِن سنگینی بر گردن هر سۀ آنها دارد. هریک از این سه فیلسوف کانت (یا بعضی از پیروانش) را از جهاتی بسیار اساسی به باد انتقاد می‌گیرد، اما در پس همۀ اینها خویشاوندی هر سۀ آنها با فلسفۀ استعلایی، خواه فلسفۀ استعلایی خود کانت و خواه ایدئالیسم پساکانتی، به قوت خود پابرجا‌ مانده است. با وجود تمامی انتقادهای آنها، کانت برای آنان جایگاه معیاری اصیل را حفظ کرده است. در کتابم هوسرل را با افلاطون و همین‌طور با کانت مقایسه می‌کنم و هایدگر و مرلوپونتی را هم در برابر افلاطون و ارسطو و هم درمقابل هوسرل و کانت قرار می‌دهم. تازگیِ کتاب من، در درجۀ نخست، در این است که بر دیدگاه‌های معرفت‌شناسانۀ این سه فیلسوف تمرکز دارد و این خود ماجرایی است که هرگز به سبک و سیاقی ملتزم به معرفت‌شناسی روایت نشده است. من رویکرد این هر سه معرفت‌شناسی را پدیدارشناسانه می‌نامم و این اصطلاح را در معنایی وسیع به کار می‌گیرم که در مقدمۀ کتاب در ایضاح آن خواهم کوشید.

ـ از مقدمۀ نویسنده ـ

#نشر_کرگدن
#نظریه_معرفت_در_پدیدارشناسی
#هنری_پیترزما
#فرزاد_جابرالانصار
#مجموعه_معرفت‌شناسی
#بابک_عباسی
#هوسرل
#هایدگر
#مرلوپونتی
#کتاب_فلسفه

@kargadanpub 🦏
این پژوهش به‌لحاظ ماهوی هم تاریخی است و هم نظام‌مند. خصلت تاریخی آن را می‌توان از این واقعیت دریافت که سه فصل محوری کتاب تلاشی است برای پنجه‌درپنجه شدن با دیدگاه‌های هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی، سه چهرۀ شاخص از چهره‌های اخیر در تاریخ فلسفه. من در این بخش‌های کتاب، تفسیری تاریخی از آموزۀ معرفت‌شناسانۀ هریک از ایشان به دست خواهم داد. به گمان من، یکپارچگی هریک از فصل‌های کتاب به‌اندازه‌ای است که، چنانچه ضیق وقت و تنگنای شرایط اقتضا کند، می‌توان بدون خواندن فصل‌های دیگر هرکدام را جداگانه مطالعه کرد و از آن بهره برد. نظر به این واقعیت که هایدگر و مرلوپونتی دیدگاه‌های خود را در نقد هوسرل شکل داده‌اند، این سه آموزه را با یکدیگر مقایسه خواهم کرد، اما به حد ضرورت. هنگامی که پای مقایسه درمیان باشد، توجه‌ام را بیشتر به مشابهت‌های این سه فیلسوف معطوف خواهم کرد تا به تفاوت‌ها‌یشان. به نظر من، موضوع وقتی جالب می‌شود که این سه را در کنار هم ببینیم و همچون یک گروه در تاریخِ کلیِ معرفت‌شناسی بیاوریم. با قرار دادن ایشان در این پس‌زمینه بر من روشن شد که معرفت‌شناسی استعلایی کانت چه دیِن سنگینی بر گردن هر سۀ آنها دارد. هریک از این سه فیلسوف کانت (یا بعضی از پیروانش) را از جهاتی بسیار اساسی به باد انتقاد می‌گیرد، اما در پس همۀ اینها خویشاوندی هر سۀ آنها با فلسفۀ استعلایی، خواه فلسفۀ استعلایی خود کانت و خواه ایدئالیسم پساکانتی، به قوت خود پابرجا‌ مانده است. با وجود تمامی انتقادهای آنها، کانت برای آنان جایگاه معیاری اصیل را حفظ کرده است. در کتابم هوسرل را با افلاطون و همین‌طور با کانت مقایسه می‌کنم و هایدگر و مرلوپونتی را هم در برابر افلاطون و ارسطو و هم درمقابل هوسرل و کانت قرار می‌دهم. تازگیِ کتاب من، در درجۀ نخست، در این است که بر دیدگاه‌های معرفت‌شناسانۀ این سه فیلسوف تمرکز دارد و این خود ماجرایی است که هرگز به سبک و سیاقی ملتزم به معرفت‌شناسی روایت نشده است. من رویکرد این هر سه معرفت‌شناسی را پدیدارشناسانه می‌نامم و این اصطلاح را در معنایی وسیع به کار می‌گیرم که در مقدمۀ کتاب در ایضاح آن خواهم کوشید.

ـ از مقدمۀ نویسنده ـ

#نظریه_معرفت_در_پدیدارشناسی
#هنری_پیترزما
#فرزاد_جابرالانصار
#مجموعه_معرفت‌شناسی

@kargadanpub 🦏
معرفت‌شناسی، در کنار متافیزیک و نظریۀ ارزش، یکی از سه قلمرو کهن فلسفه است. اهمیت این‌گونه از تأمل فلسفی ناشی از اهمیت باورهای ما، و اهمیت تماس شناختی درست با جهان (محیط و انسان‌های دیگر) است. اگرچه قدمت معرفت‌شناسی به قدمت خود فلسفه است، این شاخه از فلسفه در نیمۀ دوم قرن بیستم وارد مرحلۀ جدید و پرباری از حیات خود شد، به‌نحوی که شاید بتوان از تأسیس مجدد معرفت‌شناسی در این عصر سخن گفت. از آن زمان شتاب تحولات در این قلمرو نسبتاً سریع بوده است، و در دهه‌های اخیر نیز تحت‌تأثیر تحولاتی در عرصۀ علوم زیستی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، و خودِ فلسفه، افق‌های جدیدی پیش روی این نوع فلسفه‌ورزی گشوده شده است.
در این مجموعه می‌کوشیم دست‌کم برخی از این افق‌های جدید را که سابقۀ چندانی در زبان فارسی نداشته است، معرفی کنیم. معرفت‌شناسی فضیلت، معرفت‌شناسی پدیدارشناسانه، معرفت‌شناسی تکاملی و معرفت‌شناسی اجتماعی برخی از قلمروهای جدیدی است که این مجموعه سعی در معرفی آنها دارد.

#مجموعه_معرفت‌شناسی_معاصر
#هراس_از_معرفت
#فضایل_ذهن
#نظریه_معرفت_در_پدیدارشناسی
#معرفت‌شناسی‌_طبیعی‌شده
#بابک_عباسی

@kargadanpub 🦏