وقتی از رویکرد پذیرش و پایبندی سخن میگوییم، یکی از مرتبطترین و الهامبخشترین فیلسوفان نیچه است. چه وقتی که برای کشف ارزشهای برزمینمانده از آزمایش فکریِ قبرنوشته کمک میگیرند (
اینجا و
اینجا)، و چه هنگامی که صحبت از پذیرش و درآغوش کشیدن درد و رنجهای اجتنابناپذیراست (
اینجا). (این دو تعلیم را راس هریس در این شعار خلاصه کرده است: شیاطین ذهنت را در آغوش بگیر و از قلبت پیروی کن.)
متن دو قسمتیِ زیر که بخشی از کتاب در دست آمادهسازی «فلسفۀ غرب» از مجموعۀ «هنر خوب زیستن» (
#نشرکرگدن) است، مروری است بر ایدههای نیچه دربارۀ «پذیرش بنیادین».
🌀🌀🌀نیچه؛ افسوس، و عشق به سرنوشت (۱/۲)
ترجمهٔ
#میثم_محمدامینی🔹یکی از عجیبترین و در عین حال پیچیدهترین جنبههای اندیشههای فریدریش نیچه علاقۀ مکرر او به مفهومی است که amor fati میخوانْد(این اصطلاح را از لاتین به صورت «عشق انسان به سرنوشتش» ترجمه میکنند، یا میتوانیم بگوییم پذیرش قاطعانه و مشتاقانۀ هرچه در زندگیمان پیش میآید). شخصِ عاشقِ سرنوشت به دنبال پاک کردن هیچ بخشی از گذشتهاش نیست، بلکه آنچه را رخ داده است، چه خوب باشد چه بد، چه خطا باشد چه عاقلانه، با قدرت و حقشناسیای همهجانبه که به نوعی علاقۀ عاطفی پهلو میزند میپذیرد.
🔹در آثار نیچه، این تن زدن از افسوس خوردن بر گذشته بهکرات نوعی فضیلت خوانده شده است. نیچه در کتابش به نام «حکمت شادان»، که هنگام نگارش آن دچار مشکلات شخصی عمدهای بود، نوشته است:
میخواهم بیشتر و بیشتر بیاموزم تا جنبههای ضروریِ چیزها را زیبا ببینم؛ آنگاه از جمله کسانی خواهم بود که چیزها را زیبا میکنند. amor fati: از این پس عشقم همین باد! نمیخواهم علیه آنچه زشت است جنگ به راه اندازم. نمیخواهم متهم کنم؛ حتی نمیخواهم متهمکنندگان را متهم کنم. روی گرداندن باید تنها شکل مخالفتم باشد. و رویهمرفته و به طور کلی: آرزو دارم روزی فقط یک بلهگو باشم.
🔹نیچه چند سال بعد در «اینک انسان» مینویسد:
قاعدۀ من برای بزرگی انسان amor fati است: اینکه شخص نخواهد در تمام عالم، هیچچیزی متفاوت، پیش، یا پس باشد. نهفقط باید آنچه را که ضروری است تاب آورَد، از این هم آشکارتر... باید به آن عشق بورزد.
🔹ما در بیشتر زمینههای زندگی و در بیشتر مواقع، دقیقاً برعکس عمل میکنیم. با رویدادهای منفی برخورد سختی داریم -و نقششان را در زندگی خود نمیپذیریم. جریان رویدادها را دوست نداریم و نمیپذیریم. وقت بسیار زیادی را برای تلنبار کردن خطاهایمان و تأسف خوردن بر چرخشهای ناگوار سرنوشت صرف میکنیم -و در دل حسرت میخوریم که ای کاش چیزها میتوانست طور دیگری باشد. ما معمولاً مخالف سرسخت هر چیزی هستیم که بوی تسلیم یا جبرباوری از آن به مشام برسد. میخواهیم چیزها را -خودمان و سیاست و اقتصاد و مسیر تاریخ را- تغییر و بهبود دهیم، و بخشی از معنای این امر خودداری از منفعل بودن در برابر خطاها و بیعدالتیها و زشتیهای خودمان و گذشتۀ مشترکمان است.
🔹خود نیچه، در بعضی از حالاتش، با این نوع مبارزهطلبی بهخوبی آشنا بود. در کار او بر کنش و ابتکار عمل و ابراز وجود تأکید بسیار میشود. مفهوم Wille zur Macht یا ارادۀ معطوف به قدرت، دقیقاً تبلور همین سرزندگی و میل به غلبه بر موانع است.
🔹اما یکی از زیباترین جنبههای اندیشۀ نیچه آگاهی او است از اینکه برای داشتن یک زندگی خوب، لازم است در ذهنمان تعداد فراوانی اندیشۀ متضاد داشته باشیم و هرگاه موقعیت اقتضا میکرد آنها را به کار بگیریم. از دید نیچه، لازم نیست مجموعۀ اندیشههای ما سازگار و خالی از تناقض باشد، بلکه باید افکاری داشته باشیم و به کار بگیریم که بتوانند مرهمی بر زخمهایمان باشند. بنابراین نیچه از ما نمیخواهد میان نوعی جبرباوری افتخارآمیز یا باور به ارادۀ قوی یکی را انتخاب کنیم. او به ما اجازه میدهد بسته به موقعیت، به هریک از این دو حرکت فکری متوسل شویم. آرزوی او این است که در جعبهابزار ذهنی ما بیش از فقط یک مجموعه اندیشه وجود داشته باشد؛ یعنی مثلاً هم تیشه داشته باشیم هم ارّه.
🔹در برخی موقعیتها، عقل و بصیرت یک فیلسوف ارادهباور خیلی به کار میآید، در بعضی شرایط دیگر، لازم است بدانیم چگونه باید امر اجتنابناپذیر را قبول کنیم و بپذیریم و از مبارزه با آن دست برداریم.
#کتاب_زندگیدبیر مجموعه و ویراستار:
#بابک_عباسی#نیچه #پذیرش_و_پایبندی #اکت@eudemonia