Kandlusnetwork

فرضیات مربوط به هویت #هرمس

https://t.center/kandlusgp
ایامبلیکوس معتقد بود که هرمس نویسنده بیست هزار کتاب است.

ارقامی که آشکار می‌سازد که یک فرد منفرد، حتی اگر تحت الشعاع حق الهی قرار داشته باشد، به سختی می‌توانست چنین کار عظیمی را انجام دهد. از جمله هنرها و علومی که هرمس بر بشر نازل کرده است عبارتند از: پزشکی، شیمی، قانون، قوس، طالع بینی، موسیقی، بلاغت، جادو، فلسفه، جغرافیا، ریاضیات (به ویژه هندسه)، آناتومی و خطابه. اورفئوس به همین ترتیب توسط یونانیان مورد تحسین قرار گرفت.
https://t.center/kandlusgp
فرانسیس بارت در Biographia Antiqua خود درباره هرمس می‌گوید: «اگر خدا در انسان ظاهر شد، در او ظاهر شد، همانطور که هم از کتاب‌های او و هم از Pymander او مشهود است؛ در این آثار او مجموع مغاک را بیان کرده است. و معرفت الهی برای همه آیندگان که به وسیله آن نشان داده است که نه تنها یک الهی الهام گرفته، بلکه فیلسوفی عمیق بوده و حکمت خود را از آن به دست آورده است. خدا و بهشتیان و نه از انسان.»

آموخته های متعالی او باعث شد که هرمس با بسیاری از حکیمان و پیامبران اولیه یکی شود. برایانت در اساطیر باستانی خود می نویسد: «من ذکر کرده ام که کادموس همان توت مصری بوده است؛ و این از هرمس بودن او و از اختراع حروفی که به او نسبت داده شده است آشکار است.» (در فصل نظریه. از ریاضیات فیثاغورث، جدول حروف کادمینی اصلی یافت می شود.) محققین بر این باورند که این هرمس بود که برای یهودیان به نام «خنوخ» شناخته می شد. کنیلی «رسول دوم خدا». هرمس در اساطیر یونانیان پذیرفته شد و بعدها به تیر لاتین ها تبدیل شد. او از طریق شکل سیاره عطارد مورد احترام بود زیرا این بدن به خورشید نزدیکتر است: هرمس از همه مخلوقات نزدیکترین به خدا بود و به رسول خدایان معروف شد.

در نقاشی‌های مصری او، توث لوح تحریری مومی را حمل می‌کند و به عنوان ضبط کننده در هنگام وزن کردن روح مردگان در تالار داوری اوزیریس عمل می‌کند - مراسمی بسیار مهم. هرمس برای علمای فراماسون اهمیت اول را دارد، زیرا او نویسنده تشریفات آغازین فراماسونی بود که از اسرار تأسیس شده توسط هرمس وام گرفته شده بود. تقریباً همه نمادهای ماسونی دارای شخصیت هرمسی هستند. فیثاغورث ریاضیات را نزد مصریان آموخت و از آنها دانش خود را در مورد جامدات هندسی نمادین به دست آورد. هرمس همچنین به دلیل اصلاح سیستم تقویم مورد احترام است. او سال را از 360 روز به 365 روز افزایش داد و به این ترتیب سابقه ای را ایجاد کرد که هنوز هم حاکم است. نام «سه‌بار بزرگ‌تر» به هرمس داده شد زیرا او را بزرگ‌ترین فیلسوف، بزرگ‌ترین کشیش، و بزرگ‌ترین پادشاهان می‌دانستند. شایان ذکر است که آخرین شعر شاعر محبوب آمریکایی، هنری وادسورث لانگ فلو، قصیده ای از هرمس بود.

آموزه های هرمس و توث
https://t.center/kandlusgp
رعد غلتید، رعد و برق درخشید، پرده معبد از بالا به پایین پریده بود. آغازگر ارجمند، در لباس‌های آبی و طلایی‌اش، به آرامی عصای جواهر خود را بلند کرد و با آن به تاریکی که با پاره شدن پرده ابریشمی آشکار شد اشاره کرد: "نور مصر را ببینید!" نامزد، در لباس سفید ساده‌اش، به سیاهی مطلق که توسط دو ستون بزرگ با سر نیلوفر آبی که بین آنها پرده آویزان بود، خیره شد. همانطور که او تماشا می کرد، یک مه نورانی در سراسر جو پخش شد تا زمانی که هوا توده ای از ذرات درخشان شد. چهره نوزاد با درخشش ملایمی که او ابر درخشان را برای یافتن شیء ملموس بررسی می کرد، روشن شد. آغازگر دوباره صحبت کرد:

"این نوری که می بینید، درخشندگی پنهان اسرار است. هیچ کس نمی داند از کجا می آید، جز "استاد نور." او را ببین!"

ناگهان، از میان مه درخشان، چهره ای ظاهر شد که با درخششی متمایل به سبز سوسو زن احاطه شده بود. آغازگر عصای خود را پایین آورد و در حالی که سرش را خم کرد، یک دستش را به نشانه سلام فروتنانه روی سینه اش گذاشت. نوافیت با هیبت به عقب رفت و تا حدی از شکوه چهره آشکار شده کور شد. جوانان با به دست آوردن شجاعت دوباره به خدا خیره شدند. شکل قبل از او به طور قابل توجهی بزرگتر از یک انسان فانی بود. بدن تا حدی شفاف به نظر می رسید به طوری که قلب و مغز را می توان در حال تپش و درخشان دید.

همانطور که نامزد تماشا می کرد، قلب به یک ibis و مغز به یک زمرد درخشان تبدیل شد. این موجود اسرارآمیز میله ای بالدار را در دست داشت که با مارها در هم تنیده شده بود. آغازگر سالخورده در حالی که عصای خود را بالا می برد، با صدای بلند فریاد زد:

"درود بر تو، توت هرمس، سه برابر بزرگتر، همه درود بر تو ای شاهزاده مردم، درود بر تو که بر سر تایفون ایستاده ای!"

در همان لحظه یک اژدهای هولناک در حال پیچش ظاهر شد - یک هیولای شنیع، بخشی مار، بخشی کروکودیل و بخشی دیگر گراز. از دهان و سوراخ های بینی اش ورقه های شعله می ریخت و صداهای هولناکی در اتاق های طاق دار طنین انداز می شد. ناگهان هرمس با عصای مار زخمی شده به خزنده در حال پیشروی ضربه زد و با فریاد خرخر اژدها به پهلویش افتاد، در حالی که شعله های آتش در اطراف آن به آرامی خاموش شد. هرمس پایش را روی جمجمه تایفون مغلوب گذاشت. لحظه بعدی، با شعله‌ای از شکوه غیرقابل تحمل که نوافیت را به عقب بر ستونی می‌فرستاد، هرمس جاودانه، به دنبال آن نهرهایی از مه سبز رنگ، از اتاق عبور کرد و به سمت نیستی

کتاب داستانی
@Metaprsian
افسانه Thoth نشان می دهد که این کتاب در ابتدا در پایین رود نیل در نزدیکی Coptos پنهان شده بود، جایی که در یک سری جعبه قفل شده بود که توسط مارهایی محافظت می شد که هیچ کس نمی توانست بکشد.

شاهزاده شجاع مصر باستان Neferkaptah تصمیم گرفت آن را بازیابی کند. او با مارها جنگید و موفق شد آن را پس بگیرد، اما به مجازات دزدی او از توث، خدایان همسرش Ahwere و پسرش Merib را کشتند.

نفرکاپتا در نهایت خودکشی کرد و گفته شد که همراه با کتاب دفن شده است.

چند نسل بعد، قهرمان داستان، ستنه خمواس (شخصیتی بر اساس شاهزاده تاریخی خائم واست)، موفق می شود با وجود مخالفت شدید روح نفرکاپتا، کتاب را از مقبره نفرکاپتا بدزدد.

ستنه در نهایت با زنی زیبا آشنا می شود که او را اغوا می کند تا فرزندانش را بکشد و خود را در مقابل فرعون تحقیر کند.

او متوجه می شود که آنچه دیده بود در واقع توهمی بود که توسط نفرکاپتا ارائه شده بود و ستنه از ترس انتقام بیشتر تصمیم می گیرد کتاب را به آرامگاه نفرکاپتا برگرداند.

به درخواست نفرکاپتا، ستنه اجساد همسر و پسر نفرکاپتا را پیدا می کند و آنها را در مقبره نفرکاپتا دفن می کند که سپس برای ابدیت مهر و موم می شود.

این داستان منعکس کننده این باور مصر باستان است که دانش خدایان برای انسان های معمولی نیست.

قطعاتی در

برلین

پاریس

وین

فلورانس

کپنهاگ

نیوهیون (کانکتیکات - ایالات متحده)

اعتقاد بر این بود که کسی که مطالب کتاب را می خواند، ابزاری برای رمزگشایی و تسلط بر اسرار مربوط به زمین، دریا، هوا و اجرام آسمانی به دست می آورد.

همچنین هیئت علمی را اعطا کرد

همگون سازی زبان حیوانات

بازگرداندن زندگی به مردگان
پدر کلیسا، کلمنت اسکندریه ، در کتاب ششم اثر خود استروماتا ، از چهل و دو کتاب مورد استفاده کاهنان مصر باستان نام می برد که به گفته وی حاوی این کتاب است:

"کل فلسفه مصریان".

به گفته کلمنت، تمام این کتاب‌ها توسط هرمس (یک خدای یونانی از قبل موجود که یونانی‌ها آن را به توت تشبیه می‌کردند و ادعا می‌کردند که خدای واحدی هستند ، نوشته شده‌اند ، زیرا ویژگی‌های مشابهی دارند، یعنی هر دوی آنها نوشتن را اختراع کرده‌اند). .

#توث در یک داستان مصر باستان مربوط به دوره بطلمیوسی ظاهر می شود که در مورد یک شاهزاده شجاع مصر باستان به نام نفرکاپتا صحبت می کند که تصمیم می گیرد کتاب توث را که در اعماق رود نیل پنهان شده بود، بازیابی کند.
@Metaprsian
گفته می شود این کتاب که توسط توث نوشته شده است شامل دو طلسم است که یکی از آنها به خواننده اجازه می دهد تا گفتار حیوانات را درک کند و دیگری به خواننده اجازه می دهد تا خود خدایان را درک کند.

«کتاب در کوپتوس در وسط رودخانه است.


در وسط رودخانه یک جعبه آهنی است،
در جعبه آهنی یک جعبه برنزی،
در جعبه برنزی یک جعبه چوبی کتی،
در جعبه چوبی کته یک جعبه عاج و آبنوس،
در جعبه عاج است. جعبه و آبنوس یک جعبه نقره است،
در جعبه نقره یک جعبه طلا است،

و در جعبه طلا کتاب توث است.


در اطراف جعبه آهنی بزرگ مارها و عقرب ها قرار دارند

و همه جور چیزهای خزنده و مهمتر از همه

یک مار هست که هیچ کس نمی تواند آن را بکشد.



اینها قرار است از کتاب توث محافظت کنند."

کتاب توث شامل طلسمه

فاصله صورت فلکی آندرومدا از زمین چقدر است؟
در حالی که ستارگان این صورت فلکی همگی از زمین فاصله دارند، کهکشان معروف آندرومدا (M31) تقریباً 2.5 میلیون سال نوری از ما فاصله دارد. این باعث می شود که آن نزدیک ترین کهکشان مارپیچی به کهکشان راه شیری ما باشد. این صورت فلکی خود حدود 722 درجه مربع وسعت دارد و نوزدهمین صورت فلکی بزرگ در آسمان است.

🍀آندرومدا چه شکلی است؟

صورت فلکی آندرومدا شکل بلند و کشیده ای را تشکیل می دهد که تشخیص آن برای مبتدیان دشوار است. این صورت فلکی توسط سه ستاره درخشان که یک خط را تشکیل می دهند، با درخشان ترین ستاره آن، آلفراتز (یا سیره) که سر آندرومدا را مشخص می کند، به بهترین وجه تشخیص داده می شود. دو ستاره دیگر، Mirach و Almach، به ایجاد بدنه صورت فلکی کمک می کنند. اگرچه مانند برخی از صورت های فلکی دیگر شکل واضحی ندارد، ارتباط آندرومدا با اسطوره ها به آن جایگاه ویژه ای در آسمان می دهد.

🍀فاصله صورت فلکی آندرومدا از زمین چقدر است؟
در حالی که ستارگان این صورت فلکی همگی از زمین فاصله دارند، کهکشان معروف آندرومدا (M31) تقریباً 2.5 میلیون سال نوری از ما فاصله دارد. این باعث می شود که آن نزدیک ترین کهکشان مارپیچی به کهکشان راه شیری ما باشد. این صورت فلکی خود حدود 722 درجه مربع وسعت دارد و نوزدهمین صورت فلکی بزرگ در آسمان است.

#صورت_فلکی_آندرومدا چیست؟


صورت فلکی آندرومدا از شخصیتی در اساطیر یونان نامگذاری شده است - آندرومدا ، دختر پادشاه قیفوس و ملکه #کاسیوپیا . این صورت فلکی خیره کننده در نیمکره شمالی است که از پاییز تا زمستان قابل مشاهده است و به دلیل تاریخ غنی و ارتباط با یکی از برجسته ترین کهکشان ها، کهکشان آندرومدا ، شناخته شده است .

آندرومدا یکی از 88 صورت فلکی مدرن است و توسط ستاره شناس یونانی #بطلمیوس در قرن دوم فهرست بندی شد. این صورت فلکی بخشی از خانواده صورت فلکی پرسئوس است و رابطه نزدیکی با سایر صورت فلکی معروف مانند Cassiopeia و Perseus دارد .

صورت فلکی آندرومدا چه چیزی را نشان می دهد؟
در اساطیر یونان، صورت فلکی نشان دهنده پرنسس آندرومدا است که به عنوان قربانی برای دلجویی از هیولای دریایی فرستاده شده توسط پوزئیدون، به صخره ای زنجیر شده بود. طبق افسانه، او توسط قهرمان Perseus نجات یافت و داستان آنها در آسمان شب جاودانه شد. ستاره های صورت فلکی آندرومدا نماد قدرت، فداکاری و نجات هستند.

مارپیچ ستاره ای

https://t.center/kandlusnetworkk
هر یک از مارپیچ های میدان مرکابا با ابعاد بین ستاره ای به عنوان مارپیچ ستاره ای نامیده می شود.
https://t.center/kandlusnetworkk
مسیر هم ترازی های مارپیچی میدان مرکابا چند بعدی و بین ستاره ای از میدان های با ابعاد بالاتر D-10 Lyra-Andromeda، از طریق:

D-9 Andromeda - Galaxy Core
D-8 Orion - Meta-Galaktic Core
D-7 Arcturus
D-6 Sirius
D-5 Pleiades-Alcyone

و به میدان مارپیچی D-4 Solar Merkaba Field، سپس به D-3/D-2/D-1 Merkaba Fields زمین پایین می آیند.

هر مارپیچ ستاره ای نام منظومه ستاره ای را دارد که از طریق آن جریان دارد و طیف های نوری و باندهای فرکانسی موجود در آن منظومه ستاره ای را در میدان انرژی خود حمل می کند.

زمین اکنون در حال نزدیک شدن به تراز پل مارپیچی ستاره ای (پل فرکانس) است که از D-9 آندرومدا به پایین از طریق مارپیچ خورشیدی D-4 به سمت زمین می رود.

نقطه ای که در آن یک مارپیچ ستاره ای با مارپیچ های میدان مرکابا زمین همسو می شود، یک فعال سازی ستاره ای تبدیلی آغاز می شود.



فرآیند جمع آوری رشته های DNA با کار با چاکراهای بالاتر، فرآیند آوردن فرکانس از مارپیچ های ستاره ای به مهرهای کریستال ستاره است.

آفرینش این مطالعه به بخش عمده ای از متون مسیحیان گنوسی مربوط می شود، که بیشتر آنها در ناگ حمادی در مصر در سال 1945 یافت شد، اما همچنین به متون مختلف دیگری که بیشتر آنها قدیمی هستند.




کلمه "گنوسی" نباید به عنوان مربوط به فلسفه ها و مذاهب دیگر که در اصل مسیحی نیستند ، درک شود ، "درکی" که گاهی برای بی اعتبار کردن مسیحیت گنوسی توسط دشمنان حقیقت مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

جهان به این صورت که اکنون هست یک چندجهانی است به این معنا که چندین بعد بیشتر از سه بعد دارد که تنها ابعادی است که ما می توانیم درک کنیم.



بالاترین بعد انرژی نور خالص است و سپس خلقت از آن به سمت پایین پیش رفت و سطوح پایین‌تری تولید کرد یا نور اصلی را به بخش‌هایی تقسیم کرد.



خالق بالاتر از همه خواهد بود و از این رو او بالاترین بعد است و نور است و از نور خود می آفریند زیرا در آغاز نور دیگری وجود نداشته است.

متون عرفانی خالق را چنین توصیف می کنند:

"این اوست که به عنوان خدا و پدر همه چیز وجود دارد، کسی نامرئی که بالاتر از همه چیز است، که به عنوان فساد وجود دارد، که در نور خالصی است که هیچ چشمی نمی تواند به آن نگاه کند." …



"او غیرقابل جستجو است، زیرا کسی پیش از او وجود ندارد که او را بررسی کند. او غیرقابل اندازه گیری است، زیرا کسی پیش از او نبود که او را اندازه بگیرد. او نامرئی است، زیرا کسی او را ندیده است. او ابدی است، زیرا وجود دارد. او تا ابد وصف ناپذیر است، زیرا هیچ کس نتوانست او را درک کند تا درباره او صحبت کند، زیرا کسی پیش از او نیست که نامی برای او بگذارد. …



«او نوری بی اندازه است که پاک و مقدس (و) بی آلایش است».

او اولین و ابدی است، خدای متعال (ال الیون) که نور است و نور اوست.



از آنجایی که خودش نور بود همه جا خود را نور می دید. او سپس می خواست نوری را که هست و هست متمایز کند و شکل ها، ساختارها و کارکردهایی داشته باشد.



او کار دیگری انجام نداد جز اینکه می خواست آن اتفاق بیفتد، و به این ترتیب این اتفاق افتاد. این تجلی یک فکر اصیل (protennoia) بود.



از این آرزو و اندیشه باربلو (Βαρβηλώ) نشأت می‌گیرد، قدرت خلاق او برای «تولد» آفرینش، از این رو مسیحیان گنوسی او را زن می‌دانند.



اولین موجود خلق شده Autogenes بود ، کسی که از طریق باربلو و آرزوی خالق از خود بیرون آمد، کسی که ما او را مسیح می نامیم .



بنابراین سه گانه یا تثلیث اولیه تشکیل شد:

پروتنویای تری مورفیک

از یک متن عرفانی درباره باربلو:

«و فكر او عمل كرد و او بيرون آمد، يعنى آن زنى كه در تابش نور او بر او ظاهر شده بود.



این اولین نیرویی است که قبل از همه آنها بود (و) که از ذهن او بیرون آمد، او پیش اندیشی (پرونویا) همه است - نور او مانند نور او می درخشد - قدرت کامل که تصویر نادیدنی است. روح باکره که کامل است.



اولین قدرت، جلال باربلو، جلال کامل در اعصار، جلال مکاشفه، او روح باکره را تجلیل کرد و این او بود که او را ستایش کرد، زیرا به لطف او بیرون آمده بود.»

آپوکریفون جان

در این فرآیند، نور به طرق مختلف خارج از اشکال فکری متراکم شد، مانند امواج و الگوها و تراکم نور به عنوان موجوداتی که فرشتگان نامیده می‌شوند، به‌ویژه تعدادی از فرشتگان و سپس فرشتگان «کوچک‌تر» که از نظر گروهی مرتبط هستند، تقسیم‌بندی و فردی می‌شوند. با آنها

عصرها آشکار شدند، مجموعه‌ای از سطوح (یا شاید لایه‌های) وجود (هیپوستازها) که ممکن است در یک مفهوم فیزیکی‌تر با ابعاد جهان چند بعدی مقایسه شوند.



در سطح اولیه، سوفیا (خرد، زن) قرار دارد، که میل به درک همه خلقت و میل شخصی‌شده‌اش را در عصری پایین‌تر به‌عنوان آخاموت نشان می‌دهد (Ἀχαμώθ، سوفیا آخاموت، عبری: chokhmah).



سپس این میل به گونه‌ای آشکار شد که از او بیرون آمد و به این ترتیب عملاً و ناخواسته به عنوان یک موجود، بدون رضایت همسرش ایجاد شد.



این موجود صورت شیر ​​و بدن مار داشت و او را یلدابوث (یا یالتاباوث، احتمالاً از آرامی یلدا باهو، «پسر آشوب») نامید. او با دیدن این ظاهر مبهوت شد و او را در ابری پنهان کرد و متوجه شد که مرتکب اشتباه شده و احساس شرم کرده است و از آنجا به مناطق تاریکتر فرار کرد.

آشوب چیست؟



این کلمه اغلب به اشتباه با اختلال همراه می شود، اما معنای اصلی آن خلأ کامل است ، توهو وا-بوهو که در آن چیزی وجود ندارد (هنوز) و از این رو فضایی برای ایجاد و تجلی چیزی و هر چیزی، از
χάος (kháos، "شکاف وسیع،

آن‌ها موجودات نور واقعی را تحقیر می‌کنند و به شدت نسبت به انسان‌هایی احساس برتری می‌کنند که آنها را تنها به‌عنوان منبع غذایی، ظرف پرورش دهنده و نیروی برده می‌بینند. نفرتی که آنها احساس می کنند قابل لمس است.


وقتی خشمگین می شوند، به طور غیرارادی تغییر شکل می دهند. این ممکن است به‌عنوان یک درخشش لحظه‌ای از پوست سبز رنگ یا پوسته‌ها یا پنجه‌ها تجربه شود که اغلب بیننده را به چیزی که می‌دید ناباور می‌کند.

آنها دوگانه هستند، و صرف نظر از همه تلاش ها برای اشاره به تناقضات آنها، بدون مرحله به نظر می رسند.



آن‌ها می‌دانند که اکثریت مردم تحت کنترل ذهنی هستند و بنابراین بدون هیچ نگرانی برای ناسازگاری‌های آشکار خود به جناح‌های دارای منافع قطبی متوسل می‌شوند

در زیر لیستی از ویژگی هایی است که به طور منظم توسط خزنده ها یا هیبرید خزندگان (آنهایی که مقادیر مساوی DNA انسان و خزنده را به اشتراک می گذارند ) آشکار می شوند.



این «مردم» کمیاب نیستند و در واقع، انسان‌هایی با DNA خزنده بسیار کمیاب هستند. (سریالی که اخیراً در کانال History منتشر شد، به خوبی در توضیح آمیزش نژادی با انسان ها که بیگانگان برای هزاران سال انجام داده اند، عمل کرد.)

به این "مردم"، مردم مار و دانه مار نیز می گویند.


اگر از آنها سؤال شود، آنها فقط به چیزی پاسخ می دهند که ترجیح می دهند به آن پاسخ دهند یا اصلاً پاسخ نمی دهند. این در ارتباطات ایمیلی به راحتی قابل تشخیص است.


آنها دستکاری های متخصص هستند. آنها اغلب به جای دروغ گویی، اطلاعات مهم را کنار می گذارند، زیرا در این صورت ممکن است برگردند و بعداً بی تقصیر به نظر برسند.


آنها بسیار جنسی هستند، زیرا آنها خون آشام های انرژی هستند و رابطه جنسی یکی از ساده ترین راه ها برای برداشت میدان انرژی انسان است.


آنها تقسیم بندی شده اند. آنها نمی خواهند افرادی را که می شناسند ملاقات کنند. آنها افراد و گروه ها را از هم جدا می کنند تا بتوانند به گونه ای متفاوت به افراد مختلف ارائه دهند.


آنها مبتنی بر طمع هستند. آنها برای پول بالاتر از همه چیز ارزش قائل هستند.


آنها در فرافکنی متخصص هستند. هر چه هستند، دیگران را به بودن/انجام متهم می کنند. یعنی اگر آنها با هم رابطه داشته باشند، شریک زندگی خود را متهم به داشتن رابطه جنسی می کنند. افرادی که با خزنده ها در ارتباط هستند اغلب احساس دیوانگی می کنند.


آنها بی احساس هستند، حتی روباتیک. حالات صورت آنها پلاستیکی و اغلب سرد است.



با این حال، آن‌ها استاد تقلید هستند، بنابراین می‌دانند که قرار است چه احساسی داشته باشند یا انسان‌ها چه احساسی دارند، بنابراین به این باور می‌رسند که احساسات واقعی، از جمله گریه ساختگی را احساس می‌کنند.



آنها با ایجاد ناراحتی/عصبانیت/ترس/غمگین کردن اطرافیان خود، میدان انرژی انسان را برداشت می کنند. آنها تقریباً در این موقعیت‌ها بالا به نظر می‌رسند، زیرا به جای اینکه فقط حالت بی‌حسی طبیعی خود را تجربه کنند، احساس ناامیدی می‌کنند.


آنها از کنترل ذهن برای رسیدن به آنچه می خواهند و برای کنترل همه موقعیت ها استفاده می کنند. مردم از آنها اطاعت می کنند و به شدت مغناطیسی هستند. آنها طوری برنامه ریزی شده اند که کسانی که می توانند آنها را تشخیص دهند باید نابود شوند، بنابراین کسانی که حقیقت را می دانند و در خطر جدی هستند.


هنگامی که آنها گوشت مصرف می کنند، بوی بدی از بدن متصاعد می کنند (این امر با تسخیر کامل خزندگان شروع می شود).


آنها ظالم هستند و به هیچ کس جز رسیدن به راه خود اهمیت نمی دهند.


در حالی که در تمام جنبه‌های زندگی یافت می‌شوند، در موقعیت‌های قدرت و کنترل بیشترین شیوع را دارند:

افسران پلیس

مدیران

بانکداران

وکلا / قضات

مدیران مدارس و اغلب معلمان

روحانیت (جایی که سلسله مراتب وجود دارد)

سیاستمداران

آنها همچنین در هر کجا که کودکان هستند یافت می شوند، زیرا کودکان منبع غذایی خالص (انرژی) را برای آنها فراهم می کنند و می توانند به عنوان طعمه برای فریب دادن و از بین بردن نور والدین استفاده شوند.



به دنبال شیاطین/خزنده‌های کاملاً گنجانده شده به عنوان ارزیاب‌های حضانت، معلمان، مربیان، مدیران، رهبران باشگاه، رهبران گروه‌های جوانان کلیسا، کشیش‌ها، و غیره باشید.



گزارش های سوء استفاده رد و پوشش داده می شود. افشای اخیر پدوفیل در ایالت پن، نمونه ای از میلیون ها فرد اشغال شده است که با کودکان در سراسر کره زمین ارتباط برقرار می کنند.


هم مردان و هم زنان به شدت زن ستیز هستند.


اگر کنترل نشود، آنها پدوفیل هستند، مانند خزندگان در گونه خود.


آنها فوق العاده خطرناک هستند. روان‌شناسی با استفاده از برچسب‌های خودشیفتگی، روان‌پریشی و روان‌پریشی سعی در درک این پدیده داشته است .


آنها آفتاب را دوست ندارند و اتاق های سرد و تاریک را ترجیح می دهند. آنها به راحتی بیش از حد گرم می شوند و در داخل خانه از عینک آفتابی استفاده می کنند و در سایه می نشینند.


آنها سلسله مراتبی هستند و به دنبال موقعیت هایی در سلسله مراتب هستند که در آن قدرت و کنترل می تواند به طور فزاینده ای با ارتقاء آنها اعمال شود. آنها مطیع اقتدار فاسد هستند و از نظر مکانیکی نسبت به افراد بالاتر از خود در سلسله مراتب بی چون و چرا هستند.


مربوط به شماره 16 بالا، آنها "ذهنیت کندو" دارند. آنها نمی توانند به تنهایی کار کنند. آنها تنظیمات کاری را در جایی که در شبکه هایی مانند:

سازمان های دولتی

ارتش

سیستم های حقوقی

آنها همیشه از قربانیان خود بیشتر خواهند بود.

📹کتاب مردی که به تبت دعوت شد رمزگشایی از تناسخ و روشنگری ماورایی
#emz
#porn

اول شعور زمینیتو پاس کن بد کیهانی و ریکی
😏

از این چی میگیری؟

یه راهنمایی
آیا رو سیاه چاله نشستن ؟
😏😏