🧿
#کامیشکا
۱۴۰۳/۹/۲۴
□تنهایی، سرنوشت ابدی خودکامگان، و بشار تنها بود
#کامبیز_نجفی
بیا تا برایت بگویم تنهایی من چه اندازه بزرگ است(سهراب سپهری)
بشار اسد هفتهی پیش سرنگون نشد، او روزی که در گزینش #صیدنایا و مردم، روباروی مردمش ایستاد و صیدنایا را برگزید، از قلب سوریان، نگونسر شد و ور افتاد و تنها ماند.
خودکامگان جهان از آنجا که همیشه بیمناکند و بهجز خویش، به همگان بیباورند، همواره تنهای خودشان هستند. بشار در همهی روزگار فرمانروایی نیز تنها بود و هرکسان که گرد او بودند، هیچ نبودند مگر چربزبانانی دروغزن که سودایشان، رسیدن به آلاف و اولوف از کنار او بود، وگرنه آدمی خودکامه، خیالزده، آزمند، جفاپیشه، بیوفا و بیمرام چرا باید در قلب مردمان بنشیند؟
شاید در این واپسینروزان که هراسناک و اندیشناک، در کار نگریستن پیشروی قشون تحریرالشام بود، تنهایی خویش را دریافت، آنگاه که ارتشیانش نیز وی را وانهادند. جمهوری اسلامی نیز افزون بر اینکه در این موقعیت پر بحران نمیتوانست جبههی جدیدی باز گشاید، گویا دیگر از وی بریده بود و دیکتاتور چنان بیکس شد که حتا برخی دولتمردان جمهوری اسلامی، البته سربسته و اندک، زبان به نقد او گشودند و چیزهایی تاریکروشن گفتند، و بشار تنها بود. (بشار آنقدر بیمرام بود که حتا به پشتیبان بزرگش جمهوری اسلامی نیز وفا نکرد و آنگاه که بوی فروپاشی را شنید، به آمریکا پیام داد حاضر است دل از ایران و خاوریان بر دارد و بهسوی آمریکا و باختریان غش کند)
دولتمردان باختری هم که هیچ چشم دیدنش را نداشتند، سرنگونی وی را به فال نیک گرفتند و شادمانی خویش را نهان نکردند، و بشار تنها بود. بخت چنان از وی برگشته بود که حتا دولتمردان خود وی، از نخستوزیر گرفته تا سفیران و مدیران کلانش، در همان نخستین ساعتهای گریز وی، او را انکار کردند. حتا هنرمندان و خبرنگاران سوریایی که روزگاری دوستدار رئیس بودند و با وی عکس یادگاری میگرفتند، بیزاری خود از وی را آشکاریدند، و بشار تنها بود. حماس و خالد مشعل که دشمن اسرائیل و متحد جمهوری اسلامی بودند، سرنگونی وی را به سوریان تبریک گفتند.
آنچنان به همگان بیاعتماد و آنقدر تنها بود که پیرنگ گریزش را نه تنها به نزدیکترین کسان، حتا به برادر خودش "ماهر اسد" (فرماندهی گارد ریاستجمهوری و فرمانده لشکر زرهی) نگفت و آنقدر بیمرام بود که وی و فرماندهان و کارگزاران ارشد خود را در میانهی نبرد رها کرد و بیخبر گریخت و هنگام گریز نیز تنها بود. زن و سه فرزندش در روسیه بودند.
گو اینکه امارات متحدهی عربی نیز به او پناهندگی نداد و وی در نزد عربهای جهان نیز تنها بود. تنها یک نفر به یاری او رفت و آن، تزار روسیه بود، ولی کیست که تزار مدرن را نشناسد و نداند که پوتین برای رضای خدا موش نمیگیرد. بشار نیز همچون هر دیکتاتوری، داراییِ بسیار دزدیده و از کشورش بیرون برده است. هرچند از خرس قرمز روس حتا چندان دور نیست که با نیرنگ و پیرنگ، چنتهی بشار را بزند؛ با اینهمه، ثروت بشار در رونق اقتصاد روسیه میتواند کارساز شود. انگیزهی دوم تزار شاید حساب بشار و آبنمک باشد برای روز احتمالیِ "بشار اسد! روحت شاد". همچنین پیام به خودکامگان جهان که همواره میتوانند روی روسیه بهعنوان گریزگاه خود و ذخیرهگاه یغماهای خود حساب کنند.
بشار از سیاست کنار خواهد کشید. در واقع دیگر، کسی وی را به بازی نخواهد گرفت. شاید در کار اقتصاد شود، ولی بههرسان، روزگارِ محکومیت و تنهایی ابدی او آغاز شده است و هیچکس را در پیرامون خود ندارد. فعلن از دادگاه سوریه و مجازات جان بهدر برده و مسکو هم گفت وی را به دمشق نخواهد سپرد. با اینهمه، برای یک دیکتاتور خودبین و وَهمزده که به چاپلوسی و چربزبانی دولتمردان و رسانهها و انبوه نظامیان و کارگزاران خو گرفته است، شاید هیچ مجازاتی رنجآورتر از تنهایی نباشد. نه یک انزوای عارفانه، بلکه تنهایی و بیکسی از پی یک شکست و گریز خفتبار و افتادن از چشم همگان.او مغلوب و محکوم و مجبور است که تا پایان عمر در یک سلول انفرادی نامریی روزگارش را با خودش سپری کند.
رضاشاه نیز در تنهایی جزیرهی موریس جان سپرد و محمدرضاشاه نیز چنان تنها شده بود که حتا آمریکا وی را نپذیرفت و اگر انورسادات رسم رفاقت را بهجا نیاورده بود، احتمالن باید در یک کشتی بر روی آبهای بینالمللی زندگی میکرد. همهی خودکامگان همواره تنها هستند، چه در گاهِ سروری و فرمانروایی، چه در هنگامهی ور افتادن و پساسرنگونی، و در یک تنهایی بزرگ میمیرند.
@kamishka_ir