کامیشکا

Channel
Logo of the Telegram channel کامیشکا
@kamishka_irPromote
196
subscribers
کامبیز نجفی
                              
                                         🧿                
                          #کامیشکا            
                                   ۱۴۰۳/۹/۲۹
                 

#کامیشکا_روزگار

○پارسال در همین روزها، شورای عالی انقلاب فرهنگ یکی از همانگونه ایده‌های کذایی و ناگهانی را تصویب کرد. بازنشر یادداشت پیرار، هم یادآورد یک نابلدی دیگر و هم تاکیدی‌ست بر بیهودگی این مصوب‌های سلیقه‌ای، دولتی و دستوری:
□شب یلدا و نگرانی برای بیت‌المال
#کامبیز_نجفی

بر اساس تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، آیین شب یلدا به "روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان" و چهارشنبه‌سوری به "روز تکریم همسایگان" تغییر نام یافتند.
هم بخشنامه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی در جستار جابه‌جایی نام یلدا و چهارشنبه‌سوری به چیزی دیگر، کاری نابخردانه و بیهوده است، و هم نگرانی کاربران ایرانی.
یلدا، نوروز، چهارشنبه‌سوری، مهرگان نام‌هایی نیستند که حکومت‌های پیشین برای مناسبت‌ها برگزیده باشند که حکومت‌ها و دولت‌ها و کابینه‌ها با بخشنامه تغییر دهند. این نام‌های تاریخی_فرهنگی، برگزیده‌ی تاریخی ملت ایران در درازنای هزاره‌هاست و این حکومت‌ها بود‌ه‌اند که گزینش تاریخی ملت ایران را اجرا کرده‌اند.
این بخشنامه نشان از آن دارد که اعضای این شورا و رئیس آن آقای ابراهیم رئیسی، دریافتی عینی از فرهنگ اجتماعی و تاریخی ایران و رویکرد ملت ندارند و بر این نکته آگاه نیَند که فرهنگ کلان ملی با بخشنامه‌های دولتی پدید نمی‌آید. این بخشنامه چنان است که دولت بگوید زین‌پس در شب یلدا به جای نماد انار، بادمجان را بر سفره‌ی یلدا بگذارید و خوشباورانه و ساده‌انگارانه چشم‌انتظار باشد که ملت، بادمجان را دانه کنند و بخورند.
از دیگر شیرین‌کاری‌های این شورا، یکی هم این است که آقایان آگاه نیستند که این یک آیین شبانه‌است و پیوند دارد با طولانی‌ترین شب سال، اما این شورا آن را به "روزِ ..." تغییر داده است.
به هرسان، این نام اگر هم به دست کابینه‌ها و شوراهای آینده اصلاح نشود، تنها مشتری آن فقط صدا و سیما خواهد بود، شاید.
یلدای امسال و سال‌های آینده، بیهودگی این ایده را آشکار خواهد کرد.
تنها نگرانی و نکته‌ی آزاردهنده، در کنار اندوه برای نبود شایسته‌سالاری در این شورای فرهنگی، بودجه‌ای‌ست که ملت به عنوان امانت و به‌نام بیت‌المال به دولت رئیسی(رئیس‌جمهور، رئیس این شوراست) و شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده، و شورا آن را برای این گزینش و ابلاغیه هزینه کرده است، وگرنه ملال دیگری نیست.
پی‌نویس:
الف: خوانش شاعرانه‌ی وحشی بافقی از یلدا:
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش، هزاران شبِ "یلدا" ببرد
ب: خوانش همین شعر با پیشنهاد شورای عالی انقلاب فرهنگی:
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش، هزاران شبِ "روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان" ببرد.

@kamishka_ir
                              
                                   🧿                
                               #کامیشکا            
                                 ۱۴۰۳/۹/۲۴
                   

□تنهایی، سرنوشت ابدی خودکامگان، و بشار تنها بود
#کامبیز_نجفی

بیا تا برایت بگویم تنهایی من چه اندازه بزرگ است(سهراب سپهری)

بشار اسد هفته‌ی پیش سرنگون نشد، او روزی که در گزینش #صیدنایا و مردم، روباروی مردمش ایستاد و صیدنایا را برگزید، از قلب سوریان، نگونسر شد و ور افتاد و تنها ماند.
خودکامگان جهان از آنجا که همیشه بیمناکند و به‌جز خویش، به همگان بی‌باورند، همواره تنهای خودشان هستند. بشار در همه‌ی روزگار فرمانروایی نیز تنها بود و هرکسان که گرد او بودند، هیچ نبودند مگر چرب‌زبانانی دروغزن که سودایشان، رسیدن به آلاف و اولوف از کنار او بود، وگرنه آدمی خودکامه، خیالزده، آزمند، جفاپیشه، بی‌وفا و بی‌مرام چرا باید در قلب مردمان بنشیند؟
شاید در این واپسین‌روزان که هراسناک و اندیشناک، در کار نگریستن پیشروی قشون تحریرالشام بود، تنهایی خویش را دریافت، آنگاه که ارتشیانش نیز وی را وانهادند. جمهوری اسلامی نیز افزون بر اینکه در این موقعیت پر بحران نمی‌توانست جبهه‌ی جدیدی باز گشاید، گویا دیگر از وی بریده بود و دیکتاتور چنان بی‌کس شد که حتا برخی دولتمردان جمهوری اسلامی، البته سربسته و اندک، زبان به نقد او گشودند و چیزهایی تاریک‌روشن گفتند، و بشار تنها بود. (بشار آن‌قدر بی‌مرام بود که حتا به پشتیبان بزرگش جمهوری اسلامی نیز وفا نکرد و آنگاه که بوی فروپاشی را شنید، به آمریکا پیام داد حاضر است دل از ایران و خاوریان بر دارد و به‌سوی آمریکا و باختریان غش کند)
دولتمردان باختری هم که هیچ چشم دیدنش را نداشتند، سرنگونی وی را به فال نیک گرفتند و شادمانی خویش را نهان نکردند، و بشار تنها بود. بخت چنان از وی برگشته بود که حتا دولتمردان خود وی، از نخست‌وزیر گرفته تا سفیران و مدیران کلانش، در همان نخستین ساعت‌های گریز وی، او را انکار کردند. حتا هنرمندان و خبرنگاران سوریایی که روزگاری دوستدار رئیس بودند و با وی عکس یادگاری می‌گرفتند، بیزاری خود از وی را آشکاریدند، و بشار تنها بود. حماس و خالد مشعل که دشمن اسرائیل و متحد جمهوری اسلامی‌ بودند، سرنگونی وی را به سوریان تبریک گفتند.
آن‌چنان به همگان بی‌اعتماد و آن‌قدر تنها بود که پیرنگ گریزش را نه تنها به نزدیک‌ترین کسان، حتا به برادر خودش "ماهر اسد" (فرمانده‌ی گارد ریاست‌جمهوری و فرمانده لشکر زرهی) نگفت و آن‌قدر بی‌مرام بود که وی و فرماندهان و کارگزاران ارشد خود را در میانه‌ی نبرد رها کرد و بی‌خبر گریخت و هنگام گریز نیز تنها بود. زن و سه فرزندش در روسیه بودند.
گو اینکه امارات متحده‌ی عربی نیز به او پناهندگی نداد و وی در نزد عرب‌های جهان نیز تنها بود. تنها یک نفر به یاری او رفت و آن، تزار روسیه بود، ولی کیست که تزار مدرن را نشناسد و نداند که پوتین برای رضای خدا موش نمی‌گیرد. بشار نیز همچون هر دیکتاتوری، داراییِ بسیار دزدیده و از کشورش بیرون برده است. هرچند از خرس قرمز روس حتا چندان دور نیست که با نیرنگ و پیرنگ، چنته‌ی بشار را بزند؛ با این‌همه، ثروت بشار در رونق اقتصاد روسیه می‌تواند کارساز شود. انگیزه‌ی دوم تزار شاید حساب بشار و آب‌نمک باشد برای روز احتمالیِ "بشار اسد! روحت شاد". همچنین پیام به خودکامگان جهان که همواره می‌توانند روی روسیه به‌عنوان گریزگاه خود و ذخیره‌گاه یغماهای خود حساب کنند.
بشار از سیاست کنار خواهد کشید. در واقع دیگر، کسی وی را به بازی نخواهد گرفت. شاید در کار اقتصاد شود، ولی به‌هرسان، روزگارِ محکومیت و تنهایی ابدی او آغاز شده است و هیچکس را در پیرامون خود ندارد. فعلن از دادگاه سوریه و مجازات جان به‌در برده و مسکو هم گفت وی را به دمشق نخواهد سپرد. با این‌همه، برای یک دیکتاتور خودبین و وَهمزده که به چاپلوسی و چرب‌زبانی دولتمردان و رسانه‌ها و انبوه نظامیان و کارگزاران خو گرفته است، شاید هیچ مجازاتی رنج‌آورتر از تنهایی نباشد. نه یک انزوای عارفانه، بلکه تنهایی و بی‌کسی از پی یک شکست و گریز خفت‌بار و افتادن از چشم همگان.او مغلوب و محکوم و مجبور است که تا پایان عمر در یک سلول انفرادی نامریی روزگارش را با خودش سپری کند.
رضاشاه نیز در تنهایی جزیره‌ی موریس جان سپرد و محمدرضاشاه نیز چنان تنها شده بود که حتا آمریکا وی را نپذیرفت و اگر انورسادات رسم رفاقت را به‌جا نیاورده بود، احتمالن باید در یک کشتی بر روی آب‌های بین‌المللی زندگی می‌کرد. همه‌ی خودکامگان  همواره تنها هستند، چه در گاهِ سروری و فرمانروایی، چه در هنگامه‌ی ور افتادن و پساسرنگونی‌، و در یک تنهایی بزرگ می‌میرند.

@kamishka_ir
.
                                      🧿                
                            #کامیشکا            
                                 ۱۴۰۳/۹/۲۰
                   


□شگفتا دولتمردانی که شمایید!
خاورمیانه‌، آبستن و سزارین، ایشان و هنوز تار مویی
#کامبیز_نجفی


قانون شگفت و تجارت‌مآبانه‌ی حجاب و عفاف چندان خشمناک، آزمند و بیرون از هر دانشوری و فرهنگوَری تنظیم شده‌است که گمان نمی‌رود خردمندان و مصلحان نظام آن را نوشته باشند. این قانون، که گشت ارشاد و برخوردهای خیابانی را کاهیده، گویا فقط بر بنای جریمه‌ی نقدی تدوین شده است. گو اینکه در فرجام دانسته شد که سیاست "وَن و حجاب" چاره‌ساز نیست.
اجرای این قانون، بی‌گمان هیچ دستاوردی برای نظام نخواهد داشت و با آن و جریمه‌های احتمالی، نمی‌توان حتا اندکی از ناترازی‌ها، کمبود بودجه‌، خاصه‌خرجی‌ها و سوءمدیریت‌ها را جبران کرد. شاید تنها دستاورد آن، خرسندی برخی دولتمردان رادیکال و همان اقلیت ثابت پای صندوق‌ها باشد، یعنی همان خطای بزرگِ "هواداران به‌جای مردم".
حتا نخواهند توانست ادعا کنند این‌درسد از مردم ایران، پوشش نظام اسلامی را پذیرفته‌اند، که در واقع گردن نهاده‌اند، چرا که پذیرفتنی نیست به پرنده‌ای فقط خمیر دادن و مدعی شدن که هیچ ارزن نمی‌خورد. در اینکه این پروژه نیز نخواهد توانست حتا یک نفر را به اختیار محجبه کند، هیچ گمانی نیست، چنانکه در چهل سال نکرد، ولی:
یک: نخستین تعبیر از از این قانون، امضای این اعتراف است که جمهوری اسلامی در چهل سال و با چهل نهاد کلان، با هزینه‌های پُر گزاف و آزمودن هر راهی همچون آموزش‌های دینی و اجتماعی و فرهنگ‌کاری، رویکردهای انتظامی و حتا راهکارهای خشونتبار و تنبیه و جریمه و اخراج و چهل سال کار صدا_سیمایی، نیارست مردم مسلمان ایران را به پوشش دلخواه خود رهنمون کند‌.‌ به‌سخن دیگر، همه‌ی ایده‌ها و سیاست‌ها ناکارآمد از آب در آمد و این‌همه رشته، پنبه شده است. نابلدی تا به‌آنجا که این سیاست نادرست به جنبش مهسا انجامید و آن همه هزینه را بر نظام بار کرد. و اینک پس از آن‌همه آزمون و خطا، باز رفتنِ دوباره از همان بیراهه‌ی کژ، که امروز در یک کنش تمامیت‌خواه و لجوجانه، قانون شگفت و چرتکه‌نگر حجاب و عفاف را تصویب کرده‌اند.
دو: اجرای این قانون، نظام را روباروی درسد پرشماری از مردم خواهد کرد. مسئولین همیشه از زبان "مردم" و "شهدا و خانواده‌ی شهدا" سخن می‌گویند و همچنین هم‌اینک در جستار حجاب، و این به یک رویه‌ی معمول تبدیل شده است، ولی رای و نگر مردم را باید در جای دیگر نیز جستجو کرد. هر جریمه‌ی نقدی، کمینه یک خانواده و شاید یک خاندان را از نظام دور خواهد کرد. این را هر بخردی(به‌جز مشاوران مقام‌های ارشد نظام) می‌داند که از خاندانی که برای یک روسری، باید چندده ملیون بپردازد، دیگر نباید چشمِ وفاداری و پایمردی و سکوت داشته باشد.
اکنون بنگر چه‌کسانی مردم را به آن‌سو می‌رانند؟ شبکه‌های رسانه‌ای باختریان یا نابخردان داخلی؟
سه: ارج و کارسازی انتخابات در نگرگاه ایرانیان بسیار فرو کاسته است. نینجامیدنِ پیمان پزشکیان در جستار آزادی پوشش(و دیگر پیمان‌هایش) باور مردم به گفتمان انتخابات را این بار یک‌سره خواهد کرد.
چهار: این قانون، جمهوری اسلامی را در نگرگاه جهانیان، حتا در سنجش با سرزمین‌های اسلامی(ترکیه، عربستان، امارات، مالزی، لبنان، فلسطین، مصر، عراق، سوریه) حکومتی واپسگرا، زن‌‌ستیز، غیر دموکراتیک و پیشامدرن،‌ و در تراز طالبان خواهد شناسانید.
پنج: در این هنگامه‌ی پر تنش، عزم نتانیاهو برای یک‌سره کردن کار حزب‌الله و ترور سران مقاومت و یورش‌های نظامی به ایران، بر آمدن ترامپ و وعده‌ی جهنم کردن خاورمیانه، احتمال جابه‌جایی مرزها در چند کشور خاورمیانه، پیوند نه‌چندان بسامان جمهوری اسلامی با همسایگان، و اینک با آب‌شدن یک‌شبه‌ی آدم‌برفی بشار اسد، و البته تحریم‌ها و دشواری‌های کلان اقتصادی؛ هر خردمند بینایی(به‌جز کارشناسان صدا_سیما) می‌داند که فارغ از شعار، کار بر جمهوری اسلامی پر دشوار شده است. ضمنن کوتاه آمدن دست ایران از سوریه و چالش دالان زنگه‌زور و جزیره‌های ایرانی را نیز به‌گوش و به‌چشم باش؛ ولی بیا و بنگر که ایشانند و تار مویی، و شگفتا دولتمردانی که شمایید.
_ هر خِرَد درست‌بینی(به‌جز کارشناسان و رایزنان آقایان) نیک می‌داند که آدم گرسنه اعصاب ندارد و خشماگین است و انفجارش به انگیزه‌ای کوچک بند است. مردم ایران پُر گرسنه و عصبی‌اند و حکومت خردورز برای تار مویی با دُم آدم گرسنه بازی نمی‌کند.
پی‌نویس: ضمنن فاتحان دمشق که به بنیادگرایی اسلامی و سَلَفیگری نامدارند، گفته‌اند تحمیل هرگونه حجاب بر زنان و حتا درخواست حیا از آنان ممنوع است.


@kambiz_najafi
                              
                                      🧿                
                            #کامیشکا          
                                 ۱۴۰۳/۹/۱۹ 
                   
#تلگراف_شبانگاهی
#برسد_به_دست_دوست

شبانگه به سر فکر تاراج داشت
سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت
به‌ یک گردش چرخ نیلوفری
نه تاجی به‌جا ماند و نه نادری
#محمد_علی_فردوسی

*نادرشاه افشار شامگاهان، آهنگ آن داشت که فردا سر تنی چند از سرداران را بردارد. آنان پیشدستی کردند و همان شبانگاه سر از او گرفتند. 
بشار اسد نیز بماند یادگار تاریخ و پند روزگار


@kambiz_najafi
جنوبی همچنان و همچون داغی امیدسوز با این مردمان بماند.
@kambiz_najafi
                                       🧿                
                               #کامیشکا          
                                   ۱۴۰۳/۹/۱                 


#کامیشکا_روزگار
□خودکامگان و ابتذال جمهوریت
#کامبیز_نجفی

بشار و اسدها تمام شدند،‌ همچون همه‌ی دیکتاتورهای تاریخ که شمعشان را یا یورش بیرونیان، یا شورش درونیان خاموش می‌کند.
بشار با مدیریت پدرش، و از پی کودتا و انتخاباتی با یک نامزد، به ریاست جمهوری رسید‌. کار سرکوب مخالفان، به جنگ داخلی انجامید و نیم‌ملیون کشته بر جای گذاشت.
او نیز انتخابات بر گزار می‌کرد و هر بار ستاد انتخابات اعلام می‌کرد نود درسد مردم سوریه وی را برای ریاست‌جمهوری رسیده برگزیده‌اند. او نیز همسان همه‌ی خودکامگان دچار توهم بود و کارگزارانش نیز همچون خدم_حشم همه‌ی دیکتاتورها دروغ می‌گفتند؛ وگرنه در این یازده روز و هنگامه‌ی آخر، ۱٪ از آن ۹۵٪ برای نگاهبانی از بشار و پایبندی به وی، به خیابان می‌آمدند؛ و نیامدند تا ابتذال انتخابات فرمایشی و جمهوری‌های جعلی در سوریه نیز چهره‌ی خودش را آشکار کند.
از مردم سوریه، هیچ‌کس در پشتیبانی وی دهانی نگشود و آنچه هم بر آمد، غریو شادی و هلهله‌ی نیکبختی یا گمان نیکبختی و بهروزی بود. ارتش سوریه نیز همچون ارتش همه‌ی دیکتاتورها، پیش از پایان هیچ پایداری نکرد و سلطنت پنجاه‌‌ساله‌ی اسدها که پیش از این در نزد مردم سوریه راه زوال را رفته بود، در فقط یازده روز از هم پاشید. و بشار خیلی تنها بود، همچون همه‌ی فرمانروایان خودرای در روزهای پایان. او نیز(اگر خبر سقوط هواپیمایش درست نباشد) بی‌گمان همچون مردم جهان ویدیوی پایکوبی و شادی سوریان و یغمای خانه‌اش در دمشق را می‌بیند و او نیز همچون همه‌ی خودکامگان متوهم، مایه‌ی این نگونبختی را یا ناسپاسی مردم یا نیرنگ بیگانگان می‌داند.
مردمسالاری(جمهوریت) اگر به‌راستی و شایستگی به انجام رسد،  برآیند والای مدرنیسم سیاسی و دستاورد ارجمند تمدن بشری در روزگار ماست، و جانشینی شایسته برای فرمانروایی‌های خودکامه(شاه، سلطان، خاقان، تزار، شیخ و ...).
از مهم‌ترین قواعد جمهوریت و برای پیشگیری از انباشت قدرت و جلوگیری از کاهیدن رای و نیروی مردم، دوره‌ای بودن و محدودیت ریاست‌جمهوری‌ست. ولی حافظ اسد ۲۹ سال و پس از وی، پسرش بشار ۲۴ سال، و در مجموع ۵۳ سال(به اندازه‌ی سلسله‌ی پهلوی) بر مردم سوریه فرمان راندند، و مضحکِ غمبار آنکه، پدر و پسر به نام "جمهوری عربی سوریه" بر مردم فرمانروایی می‌کردند.
خودکامگان همیشه واژگان را مصادره و منحرف می‌کنند و به گند می‌آلایند، چنانکه
صفر مراد نیاز اف ۱۶ سال بر ترکمنستان و  سوکارنو ۲۲ سال بر اندونزی به نام رئیس‌جمهور، ولی همچون هر سلطان خودکامه فرمان راندند.  علی‌اف‌ها (حیدرعلی‌اف یازده سال و  پسرش الهام علی‌اف بیست‌ویک‌سال)
بیست‌ودوسال است که در آذربایجان به نام رئیس‌جمهور  بر تخت پادشاهی آذربایجان نشسته‌اند. اردوغان نیز از رؤسای جمهورِ پیوسته است که از سال ۲۰۱۴ فرمانروای ترکیه است و با پایان این دوره، یک حکمرانی دوازده‌ساله‌ی پیوسته را به نام خود ثبت کرده است؛ و یا کیست که نداند پوتین نه رئیس‌جمهور، بلکه تزار مدرن روسیه است.
از دیگر آسیب‌های ویرانگر فرمانروایی سلطنتی، موروثی بودن آن است، که فقط تخم‌وترکه‌ی سلطان بودن، شایستگی حکمرانی را بسنده می‌کند، چه شاه عباس کبیر باشد، چه شاه‌سلطانحسین صغیر. با همه‌ی خرده‌گیری‌های اندیشه‌ی سیاسی مدرن بر فرماروایی سنتی خودکامه و آسیب‌های آشکار و تجربه‌ شده‌ی حکومت موروثی، ولی در سرزمینان خاوری و جنوبی، از مضحکه‌ها و ضد غرض‌های جمهوریت،  موروثی بودن ریاست‌جمهوری‌ست. در این گونه، ریاست‌جمهوری همچون یک ماتَرَک خانوادگیِ اشرافی از پدر_سلطان_رئیس‌جمهور به پسر_سلطان_رئیس‌جمهور می‌رسد، مانند کیم جونگ ایل و پسرش کیم جونگ اون در جمهوری خلق کره‌ی شمالی، حیدر علی‌اف و پسرش الهام در آذربایجان، و همین بشار و پدرش حافظ اسد در سوریه.
به‌هرسان، بشار که باید پیش از این‌ها می‌رفت، رفت، ولی آیا غریو شادی سوریان  دیری خواهد پایید یا نیکبختی آنان نیز توهمی دیگر از گونه‌ی توهم‌ انقلاب‌های آسیایی_آفریقایی‌‌ است که از پی هر شورشی، امید دموکراسی و بختیاری سر بر  می‌آورد، ولی پس از چندی فرو می‌کاهد و دوباره همان؟ زمانه‌ی اسد، زمانه‌ی آزادی‌های سیاسی نبود، ولی سوریان در پاره‌ای امور اجتماعی همچون حجاب، آزاد بودند و نوشگاه‌ها برپا بود و کناره‌های دریا هیچ همانند با سواحل حکومت‌های رادیکال همچون طالبان و القاعده و حتا جمهوری اسلامی نبود؛ ولی سرنوشت سوریه با بودن گروه های معارض و چالش خاورمیانه چه خواهد بود و حکومت جدید با آن قرائت رادیکال از اسلام، با آزادی‌های سیاسی و اجتماعی چه خواهد کرد و آیا حکایت مکرر چاله و چاه خواهد بود، تا نومیدی از جمهوریت و دموکراسی راستین در سرزمینان خاوری و
                              
                                     🧿               
                               #کامیشکا          
                                ۱۴۰۳/۹/۱۳ 
                   
#تلگراف_شبانگاهی
#برسد_به_دست_دوست

نیست آیینِ تواضع در بزرگان جهان
سخت نا رامَند و سرکش این خران بی‌فِسار
#ناصرعلی_سرهندی


@kambiz_najafi
                                                                       
                                 🧿          
                                    #کامیشکا            
                              ۱۴۰۳/۹/۱۲
      
             
□هوش مصنوعی، کاهش اقتدار و انحصار حاکمیت‌ها
#کامبیز_نجفی



در این سال‌ها، آنچه از گفتمان سینمای دولتی و صدا و سیما غائب بود و بودش و نمودی نداشت، اساطیر وحماسه‌های ملی ایران و تاریخ ایران باستان بود.
چالش بزرگ اسلام و ایران باستان از پی حمله‌ی عرب‌ها، بر آمدن نظام اسلامی از پی شورش بر حکومتی که بر بنیان ناسیونالیسم باستانگرای ایرانی بنا شده بود، رویکرد امت‌گرایانه در نزد برخی از سران نظام و عدم دریافت درست از گفتمان ملیگرایی مدنی را می‌توان از مایه‌های این رویکرد دانست. یک فقدان کلان فرهنگی که چند نسل از ایرانیان را از شناخت بخش مهمی از تاریخ و ادبیات ایران باز داشت.
وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، صدا و سیما و دیگر نهادهای سینمایی دولتی که ساخت هر اثر سینمایی در انحصار آنان بود، هیچگاه به این نیاز کلان ملی روی نشان ندادند.
ولی هوش مصنوعی ناگهان سر بر آورد تا به انحصار و سانسور پایان دهد. ویدیوی پیوست، نمونه‌ی کوچک و خیلی کوتاهی از کار هوش مصنوعی‌در جستار هفت‌خان رستم است( البته به یاد داشته باشیم این پدیده، روزهای نخستین پس از زایش را می‌گذراند و شاید آینده‌ی جادویی آن در خیال هم نگنجد)
روز به روز از حاکمیت دولت‌ها و انحصار رسانه‌ها و پیشه‌ها کاسته می‌شود. برای ساختن آثار سینمایی با جستار اساطیر و حماسه‌های ملی و باستان و یا آثار اقوام ایرانی، دیگر نیازی به لابه و خواهش از صدا و سیما و وزارت ارشاد نیست و هرکس می‌تواند مستقل از نهادهای رسمی و بی‌نیاز از امکانات سینمایی، دست به تولید این‌گونه محتواها بزند.
آموزش‌های همگانی از انحصار دولت‌ها در خواهد آمد و با بودن امکان آموزش‌های اینترنتی، حتا درخواست‌هایی همچون آموزش زبان مادری اهمیت خود را از دست خواهند داد و آنگاه که هوش مصنوعی مردم را از پزشک و وکیل و مشاورهای تخصصی گوناگون  و هنرمندان حوزه‌های چندگانه بی‌نیاز کرده، چه نیاز به دست‌به‌دامن دولت‌ها شدن برای تدریس شاهنامه یا زبان ترکی، یا ساختن فیلم به زبان بومی.
در این فقدان و انحصار بزرگ، آثار سینمایی قوم‌نگر نیز نمودی روشن‌تر از سوژه‌های ملی نداشتند و گاهی اگر کاری در آمده،آثاری عامه‌پسند و باسمه‌ای بوده است، ولی برای نمونه، یک قشقایی امروز می‌تواند بدون نیاز به مجوز و امکانات فنی چندان، فقط با هوش مصنوعی همه‌ی تاریخ قشقایی را سینما کند، زبان ترکی را بیاموزاند، موسیقی قشقایی را تدریس کند،  کتاب بنویسد و منتشر کند و بی‌نیاز به پروانه‌ و جواز، در هرجای جهان منتشر کند.
جهان در آستانه‌ی بزرگ‌ترین دگرگونی تاریخ بشر تا کنون است و کلان‌ترین انفجار اطلاعات در تاریخ تمدن روی داده است و کسی را یارای بستن راه بر کهکشان بی‌کرانه‌ی اینترنت و هوش مصنوعی نیست.  
در این میان، حکومت‌های توتالیتر خواهند کوشید با بهره‌گیری از هوش مصنوعی همچنان کنترل‌ تمامیت‌خواهانه و خودمحوری را پی بگیرند، ولی بی‌گمان نخواهند توانست از انتشار آزاد و  دسترسی آسان به اطلاعات جلوگیری کنند؛ مگر اینکه زندانی بزرگ به اندازه‌ی کره‌‌ی شمالی بنا کنند.

@kambiz_najafi
                                                                       
                                    🧿            
                               #کامیشکا        
                                ۱۴۰۳/۹/۱۱
                   

#کامیشکا_روزگار

□فیلترینگ و فیلترشکن، ریا، تقیه، تجارت، بگو من طاقتشو دارم و خیلی چیزهای دیگر
#کامبیز_نجفی 

روزهایی که پزشکیان در کارزار تبلیغات،‌ نوید فیلتربرداری از اینترنت را می‌داد، روزان خوشایندی برای میهن نبود و نشان از پریشانی احوال و بدروزگاری مردمان بود؛ زیرا آنگاه که دولت‌های جهان پُر می‌کوشند تا اینترنت را با ارزان‌ترین، پیشروترین و پسندیده‌ترین شکل ممکن به شهروندان نیکبخت خود برسانند، حتا مدیران و مالکان را موظف به ارائه‌ی اینترنت چالاک و رایگان می‌کنند؛ مایه‌ی شرمساری‌ و خواری این سرزمین و مردمان ارجمندش است که نامزد ریاست‌جمهوری‌ با مژده‌هایی همچون رفع فیلترینگ از اینترنت، حلال کردن قند و آب لوله‌کشی، حق رای زنان، آزاد کردن شطرنج و ویدیو و ماهواره از مردمان دلبری کند و مژدگانی رای بگیرد.
اینک چهارماه از نشستن همای ریاست بر شانه‌ی دکتر گذشته است و پس از آن‌همه دلربایی و کرشمه‌ی انتخاباتی و این همه گپ و گفت در  زیانکاری‌های فیلترینگ، خبر در آمده است که فیلتر در سه مرحله‌ی سه_چهار ماهه از اکنون تا نوروز برداشته خواهد شد؛ که به‌گمان هشته‌اند مشتلق نوروزی و ارمغان رئیسانه باشد به ملت در سخن نوروزی مسعودخان پزشکیان.
در یک نشست و تصمیم چند ساعته، آب اینترنت را بر مردم می‌بندند، ولی بازگشودنش هفت ماه زمان می‌خواهد. گو اینکه هراسانند  از ذوقمرگی خلایق پس از  شنیدن این خبر بزرگ و ناگهان، که بحران سکته‌ی ذوق، مملکت را فرا بگیرد، پس کم‌کم مردم را آماده می‌کنند، غافل از اینکه ما خیلی وقت است که طاقت هر خبری را داریم.
در پهنه‌ی این کُره‌ی بزرگ، کجا می‌توان یافت کشوری را که هشتاد درسد مردمان تنگدستش باید ماهی دویست‌هزارتومان پول فیلترشکن بدهند؟ در کدام ناکجاآباد جهان اینترنت را فیلتر می‌کنند و فیلترشکن می‌فروشند به مردم بی‌نوا به قیمت خونبهای جن و انس.
هرگز در جهان نتوان یافت دولتمردانی را که اینترنت را فیلتر می‌کنند و کفرش می‌دانند، ولی خودشان با فیلترشکن در شبکه‌های همگانی ممنوع، با فیلتربردای از اینترنت اینچنین مخالف‌خوانی کنند، و کیست این هیولا و مافیای فیلترشکن؟‌ و شگفت کسانی هستند دولتمردان ولایت ما. آنان‌که با فیلترشکن تقیه و ریا می‌کنند، چرا با محرمات و منکرات نکنند؟
شاید به خیال پزشکیان هم نوزد، ولی باید این را به نیکی بداند که با آن پیمان‌‌هایی که با این مردم بست و پای صندوق بردشان و هم‌اینک این بدپیمانی‌ها و کارهای قول داده اما انجام نداده‌ای همچون گره‌گشایی از حجاب و برجام و اف‌‌ای‌تی‌اف و روابط با باختریان و نبرد با مافیای خودرو و "به مردم دروغ نخواهم گفت و اگر نگذارند کار کنم می‌گویم و کنار می‌کشم"  و چه و چه، و کارِ قول نداده اما انجام داده‌ای همچون چاه وِیل "وفاق ملی"؛ فروکاهیدن از پزشکیان به احمدی‌نژاد و فروتر از او، راه چندان دوری نیست.
پزشکیان! دوراندیش و بیمناک باش از روزی که مردم رای خود را از تو پس بگیرند و بشوی خاسِر عندالملّه و عندالدّوله والحکّام.
پی‌نویس: این روزها به مردمان آن‌سوی و این‌سوی خلیج فارس می‌نگرم و من مرغی اندوه‌خوارم.

@kambiz_najafi
                                                                       
                                    🧿            
                                   #کامیشکا        
                                ۱۴۰۳/۹/۴
                   

#کامیشکا_تلخند 🎭

□پوشاک اقوام جنوب، یک گفتگوی قومی درون‌وطنی، و یک راهکار کیهانی


ایران وایر: ثبت ملی پوشاک عشایر باعث اختلاف شد.
قشقایی‌ها: لباس قشقایی با شماره‌ی ۹۲۳ ثبت ملی شده است.
لرها: لباس لرها با شماره‌ی ۳۵۶ ثبت ملی شده است.
پانترک‌ها و پانلُرها: جنگ جهانی سوم در کوه‌های زاگرس.
حسین شریعتمداری: تنگه‌‌ی هرمز را ببندید.


@kambiz_najafi
رادیو کامیشکا
یه کارد سلاخ به دلم
                                                                       
                       🧿           
                     #کامیشکا          
                    ۱۴۰۳/۸/۳۰
                   

#کامیشکا_داستان
□یه کارد سلاخ به دلم
نویسنده: #کامبیز_نجفی
تدوین صدا: سجاد عزیزی
ضبط: ۱۳۹۶


@kambiz_najafi
                              
                                    🧿              
                               #کامیشکا          
                                ۱۴۰۳/۸/۲۳ 
                   

#کامیشکا_روزگار
□کلینیک ترک بی‌حجابی، بی‌هودگی و دور تسلسل
#کامبیز_نجفی

مهری طالبی دارستانی(که به عنوان بانوی فعال و مددکار اجتماعی، کارشناس حوزه زنان و دانشجوی دکترای مطالعات زنان، یکی از بانوان فعال جهادی و همچنین از فعالان حوزه فضای مجازی و از حامیان سعید جلیلی شناخته می‌شود)  فرموده است: "برای نخستین‌بار در کشور به همت اداره‌ی زنان و خانواده‌ی ستاد امر به معروف، کلینیک ترک بی‌حجابی در تهران با هدف درمان علمی و روانشناختی بی‌حجابی ویژه‌ی نسل نوجوان، جوان و بانوان جویای هویت اجتماعی و اسلامی افتتاح می‌شود."

یک: واژه‌نامه‌های عمید، دهخدا و معین، واژه‌ی کلینیک را "درمانگاه، محلی دارای تجهیزات در یک رشته‌ی خاص برای درمان بیماران،‌ بیمارستانی که در آن دانشجویان پزشکی تحت آموزش پزشکی قرار می‌گیرند، درمانگاه بالینی، ساختمان یا بخشی در بیمارستان و مطب" معنا کرده‌اند.
مگر اینکه، معنای کلینیک نیز همچون واژگان دیگر، دگرگون شده باشد. .(۱:زیرنویس)

دو: بانو دارستانی و هم‌اندیشانشان بی‌حجابی را گونه‌ای بیماری می‌انگارند که باید درمان بشود، منتها به‌قول خودشان علمی و روانشناختی، گو اینکه در این چهل سال چنین نبوده است، وگرنه به انجام و فرجامی رسیده بود غیر از این، و گو اینکه دیگر راهی نیازموده نمانده است، مگر کلینیک ترک بی‌حجابی.

سه: بیمارِ تن، بیمارِ حجاب: اکنون حتا اگر گمان بریم که بی‌حجابی، گونه‌ای بیماری‌ست، ولی:
۱. بیمار، با اراده‌ی خویش، و خودش با پای خودش به کلینیک می‌آید، نه با دستبند و پابند،‌ مگر بیمار روانی خطرناک.
۲. اگر بیمار نیاز به همراه داشته باشد، یکی از بستگان، وی را همراهی می‌کند، نه نیروهای انتظامی.
۳. بیمار اورژانسی را با آمبولانس می‌آورند، نه با ونِ گشت ارشاد.
۴. در بیمارستان، پزشک با بیمار سخن می‌گوید، نه بازجو.
۵.کادر بیمارستان سفیدپوش است، نه سیاه‌پوش.
۶. بیمار را در صورت نیاز به درمانگاه‌های مجهز منتقل می‌کنند، نه دادگاه.
۷. بیمار را به‌خاطر بیماری جریمه‌ی نقدی و زندان نمی‌کنند.
٨. از بیمار تعهد و امضا نمی‌گیرند که دیگر بیمار نشود.
۹. پزشکان بیماران را فریب‌خورده‌ی شبکه‌های دشمن و برانداز و در پرتو داروهای روانگردان نمی‌پندارند.

با این حساب، اگر کسی را با مانور و مامور و وَن ببرند و اُلدُرُم بُلدُرُم، یا جریمه کنند و تعهد بگیرند، دیگر معنای کلینیک در میان نباشد. راه دیگر این است که جار زده شود "هرکس خواستار ترک بی‌حجابی‌ست، به ما مراجعه کند و ما با روش‌های علمی و روانشناختی وی را ترک می‌دهیم."
باید نشست و مشتریان را شمرد.

چهار:
به گمانِ خردمندی، اگر حقوق پاره‌ای از مسئولین را چند برابر پرداخت کنند، ولی بگویند لطفن توی خانه بنشینید و هیچ نگویید و هیچ نکنید، زیان و پیامدهای فاجعه‌بار ایده‌های فله‌ای بسیار کم‌تر خواهد بود.
و به گفتِ شاعر:
"آنچه از لشکر تاتار نديدست كسى
من به یک تار از آن زلف پريشان ديدم"
(كليم كاشانى)


○زیرنویس
۱. البته اکنون هرکس هر اسمی روی هرچیزی می‌گذارد، شاید دیده باشید مثلن کلینیک مصالح ساختمانی، کلینیک املاک و معاملات، کلینیک فرش دستباف، و اینک کلینیک ترک بی‌حجابی.


@kambiz_najafi
                              
                                    🧿              
                               #کامیشکا          
                                ۱۴۰۳/۸/۲۳ 
                   
#تلگراف_شبانگاهی
#برسد_به_دست_دوست

در بحرِ پُرآشوبِ جهان تجربه کردیم
جایی نَبُوَد امن‌تر از کامِ نهنگش
#سالک_قزوینی


@kambiz_najafi
بی‌گمان تحریم‌ها را سفت‌تر و جمهوری اسلامی را محدودتر خواهد کرد، پس همچون پیشتر و شاید بیشتر، معاش مردم ایران دشوارتر خواهد بود.
از گزینه‌های خردمندانه‌ی پیش روی جمهوری اسلامی گفتگو و رواداری با باختریان است، ولی دوگانگی و چندگانی موضع دولتمردان در جستار غرب و تحریم و اف.ای.تی.اف، کارشکنی امپراتورهای خاوری روسیه و چین، خرسندی کشورهای خاورمیانه از چالش‌ها وتنش‌های بسیار ایران و البته نیرنگ و پیرنگ و لابی اسرائیل نخواهد گذاشت که ایران با دولت‌های باختری به گفتگو و تفاهم برسد.
در این میان، همسایگان شمال و جنوب ایران از چالش‌ها، انزوا و اشتغال ایران به جبهه‌ی مقاومت و تنش با اسرائیل و در سایه‌ی تحریم‌های ایران، نهایت بهره‌‌ی خود را خواهند برد و برای گسترش اقتصاد، آبادانی و پیوند خود با خاوریان و باختریان خواهند کوشید؛ مگر اینکه در ایران، کشتیبان را سیاست دیگر آمده باشد و در معادلات و معاملات بازنگری شود.
و اما، بر خلاف هلهله‌ و پیشواز برخی از اوپوزوسیون، ترامپ حامل آزادی و رامش برای ما نخواهد بود، که هیچگاه نبوده‌اند، همچنانکه آمریکایی‌ها با کودتای ۲۸ مرداد، آزادی و دموکراسی را به ایران نیاوردند. هیچگاه این‌کاره نبوده‌اند، وگرنه پس از خروج از اشغال افغانستان و عراق، تلّی از ویرانی به‌جای نمی‌نهادند، چه رسد به آزادی و دموکراسی.


@kambiz_najafi
                   
                                                            
                                       🧿               
                              #کامیشکا           
                                  ۱۴۰۳/۸/۱۷
                   

#کامیشکا_روزگار
□سرخ‌رویِ زردموی، دوباره در کاخ سفید
#کامبیز_نجفی


الف: یک کاوبوی ناسیونالیست در کاخ سفید:
مردی با رویِ سرخ و مویِ زرد که اگر پیروز انتخابات نمی‌شد،‌ یحتمل دوباره کاوبوی‌های خود را برای تسخیر کاخ سفید گسیل می‌کرد، اینک ولی با زبان خوش و خیلی دیپلماتیک، ستاره‌ی پریزدنتیِ ایالات متحده را بر سینه خواهد زد و در حالی‌که وینچسترش را از شانه  آویخته، مهمیز زنان بر پهلوی اسبش، با سُمضربه‌های ترق و ترق، پله‌‌های کاخ سفید را بالا خواهد رفت.
حالا این درست که گویا از قبیله‌ی جنّیان است و از جنون بهره دارد، ولی کمینه همچون بایدن نیاز به پمپرز ندارد و چپ و راستش را گم نمی‌کند، با اینکه از او پیرتر است. مردی که هم بنا به خوی نارسیستی خود، هم به‌خاطر ناسیونالیسم آمریکایی، به همه‌ی دنیا از فراز به  فرود می‌نگرد، و دولتمردی عامه‌پسند(پوپولیست) با رفتارهای  هنجارشکن و شگفتی‌ساز، سودا پیشه و بی‌تعارف.
(ما خود نیز یک ورژن از دونالد داشتیم، منتها ترامپ مناطق محروم بود، همو که هاله‌ی نور بر سر خویش می‌دید. گو اینکه فروکاهش دولتمردان از مردان کلان به خرده‌مردان، یک چیز فقط شرقی نیست، بلکه یک شیوع جهانی‌ست)

ب: سرخ‌رویِ زردموی و خاورمیانه:
بی‌آنکه در چرخه‌ی ایدئولوژیک غرب‌ستیزی و غرب‌گریزی در افتیم، ولی در یک چیز گمانی نمی‌رود و آن، بی‌مایه شدن و از معنا افتادن حقوق بشر و اخلاق سیاسی در دولت‌های باختری‌ و خاوری‌ست، فرقی ندارد کاخ سفید واشنگتن باشد یا سبز الیزه یا سرخ مسکو یا باکینگهام لندن. اسرائیل یک سال است که بی‌پروا و بی‌درنگ در کار کشتار غیر نظامیان و ویرانی آخرالزمانی یک سرزمین و آواره‌سازی یک ملت است. دولتمردان کلان جهان و نهایت یکی_دو تذکر به نتانیاهو و ابراز تاسف و شاید فرستادن کمی نان و نمک برای گرسنگان غزه؛ وگرنه نه تنها دست قصاب را برای کشتار و نسل‌کشی باز گذاشتند، بلکه باختریان به روشنی گفتند پشتیبانی و نگاهبانی از اسرائیل،‌ تکلیف بی‌بروبرگرد آنان است؛ همچنانکه تا تقی به توقی می‌خورد، ناوهای هواپیمابر و بمب‌افکن‌های ب۵۲ را برای پاسبانی از اسرائیل به کرانه‌های خاورمیانه گسیل می‌کنند.
به‌هرسان، کمینه در خاورمیانه "بوی بهبود ز اوضاع جهان" شنیده نمی‌شود. جبهه‌ی مقاومت یا مختل شده، یا سال و ماه بسیار بباید که خود را باز بسازد. اسرائیل همچنان غیرنظامیان را خواهد کشت و پایداری فلسطینیان فرو خواهد کاهید. دولت‌های عربی از فلسطین دور خواهند شد و با اسرائیل کنار خواهند آمد و سیاست دو دولت را پی خواهند  گرفت. دولت‌های باختری همچنان از جنایت‌ها ابراز تاسف خواهند کرد، ولی یا خیلی رفیق، غیرت اسرائیل را خواهند کشید و به‌خاطرش دست‌به‌چاقو خواهند شد، یا کمینه چاقو از دست او نخواهند گرفت.
منتقدین و معترضین و روزنامه‌نگاران و نگاهبانان حقوق بشر در همه‌ی کرانه‌های جهان  دستگیر، شکنجه، زندانی و اعدام خواهند شد، حقوق زنان و گیسوانشان همچنان بر باد خواهد شد،  کودکان کار و حقوق بشری‌شان همچنان فقط چند عکس هنری خواهند شد؛ و کاخ‌های سران جهان همچنان به ابراز تاسف‌های دیپلماتیک خود ادامه خواهند داد، ولی پیمان‌های بازرگانی آبدارِ دلارپسند را با دیکتاتورهای جهان امضا خواهند کرد.

پ: سرخ‌روی زردموی و ایران:
ترامپ تاجری‌ست که سیاستمدار شده‌است، یک سیاستمدار سودگرا(مرکانتیلیستی) که تجارتخانه‌ی خارجی آمریکا را گسترش خواهد داد. خاورمیانه، جای پُر بَر و باری‌ست برای یک سیاستمدار تاجر؛ ولی داستان در اینجاست که ایران در خاورمیانه جای دارد و هم موی دماغ، هم رقیب دولت‌های عرب، هم از کارگردانان جبهه‌ی مقاومت و دشمن آشتی‌ناپذیر اسرائیل، هم هم‌پیمان خاوریان(چین و روسیه) در عین‌حال بی‌بهره از پشتیبانی مبهم و نااطمینان آنان. این‌همه بهانه بسنده می‌کند که ایران برای ترامپ یک چالش باشد و برایش حساب ویژه باز کند. او در دور پیشین، یکجانبه از برجام خارج شد و برخلاف بایدن به دیپلماسی و گفتگو با ایران هیچ نگاهی ندارد و به فشار حداکثری باورمند است. گفته بود برنامه‌‌ای برای تغییر رژیم ایران ندارد، ولی سلاح هسته‌ای برای او یک خط قرمز است و برای اسرائیل قرمزتر.
وی پشتیبانی بی‌دریغ خود از اسرائیل را ادامه خواهد داد و در این داستان، چشم از جمهوری اسلامی برنخواهد داشت و او را آسوده نخواهد گذاشت و برای انزوای بیشتر ایران خواهد کوشید. پیوندهای سیاسی_بازرگانی خود با عرب‌های خلیج فارس را بیشتر خواهد کرد.
                   
                                                            
                                       🧿             
                            #کامیشکا           
                                 ۱۴۰۳/۸/۱۳
                   
#کامیشکا_تلخند🎭
□اسب پرنده

: آقای قلیخان! چه شد که شما رای ندادید به آنکه می‌گفت "ما اسب‌های امید را به سوی قله‌های پیروزی و بهروزی به پرواز در می‌آوریم؟"
قلیخان: می‌دانستم اسب نمی‌تواند پرواز کند.

@kambiz_najafi
                              
                                          🧿            
                            #کامیشکا           
                                      ۱۴۰۳/۸/۹
                   
#کامیشکا_ترجمه
□استانبول را می‌شنوم
شاعر: اورهان ولی(ترکیه)
برگردان فارسی: #کامبیز_نجفی


استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته
ابتدا بادِ مستعجل می‌وزد
و برگ‌ها نرم نرمک
تکان می‌خورند روی درخت‌ها
در دورها
دوردست‌ها
آب‌فروش‌های دوره‌گرد با صدای زنگوله‌هایشان مدام
استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته

استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته
پرندگان فوج فوج
پُرهیاهو
فراز آسمان‌ها را می‌گذرند
و هم در همین دم
ماهیگیرها
تورهای خود را از صیدگاه بیرون می‌کشند
پاهای یک زن به آب بر می‌خورد
استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته
 
استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته
خنکای بازار چارسوق
شادمانی و تپش در بازار "محمود پاشا"

حیاط خانه‌ها سر ریز از کبوترانِ انبوه
و صدای چکش‌ها از باراندازها
بوی عرق تن‌ها و نسیم بهارِ چشم نواز
استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته

 استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته
هوای روزگارانِ دور در سر من
و خانه‌ای در ساحل، اتراقگاه
قایق‌ها با ناله‌ی نسیم بهاری در نیمه‌های تاریکشان
استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته

استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته
زنی رعنا پیاده رو را می‌گذرد
در ناسزاها، ترانه‌ها، خنیاها، گپ‌ها
از دستش چیزی بر زمین  می‌افتد
گلی سرخ شاید
استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته

استانبول را می‌شنوم
با چشم.هایم بسته
در دامان تو پرنده‌ای می‌جنبد
می‌دانم که پیشانی‌ات داغ است
و لب‌هایت خیس

ماه سفید دارد در می‌آید از پسِ درخت‌های پسته
این را از تپیدن قلبت می‌دانم
استانبول را می‌شنوم
با چشم‌هایم بسته

@kambiz_najafi
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily