کانال فرهنگیان البرز

#مشهد
Канал
Новости и СМИ
Образование
Политика
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала کانال فرهنگیان البرز
@k_F_ALBORZПродвигать
360
подписчиков
1,12 тыс.
фото
321
видео
2,88 тыс.
ссылок
کانال فعالان صنفی استان البرز برای پوشش اخبار صنفی فرهنگیان ومجمع عمومی پیش رو برای انتخابات هیئت مدیره کانون صنفی معلمان البرز
🔴 نامه‌ی سرگشاده‌ی #هاشم_خواستار، معلم محبوس در زندان وکیل‌آباد #مشهد

🔸#هاشم_خواستار، با انتشار نامه‌ای سرگشاده ضمن تشریح روند پرونده‌سازی و برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات خود نوشت:
ملت قهرمان ایران
فرهنگیان و معلمان آزاده،
همچنان که می‌دانید، آخرین بار نظام حاکم در ۲۰ مرداد ماه ۹۸ مرا بدون هیچ دلیلی همراه با چند نفر دیگر دستگیر کرد. در این مدت مرا آنقدر تحت فشار قرار دادند که حتی ماهها امکان تلفن را هم از من گرفتند و اگر می‌خواستم تماسی بگیرم، یک نفر بالاسرم مرا کنترل می‌کرد.

🔸 همچنین بارها مرا به بازجویی بردند و برخوردهای توهین‌آمیزی داشتند. از آنجایی که من هیچ جرمی نداشته‌ام، بارها از طرف قضائیه رژیم هیأت‌هایی مختلفی می‌آمدند و از من می‌خواستند که از مواضعم کوتاه بیایم تا به من مرخصی بدهند. اما تنها حرف من با آنها این بود که من از حق و حقوق و آزادی مردمم کوتاه نخواهم آمد و همواره منافع مردم را بر منافع شخصی‌ خودم ترجیح داده‌ام.

🔸 در چنین شرایطی که تهدیدها و موعظه‌های هیأت‌های قضائیه رژیم هیچ کارآیی ندارد، آنها مجدد چهرهٔ واقعی خودشان را نشان دادند و مرا علاوه بر تلفن از حق مکاتبات هم منع کردند و آن را اهرم فشاری روی من نمودند.

🔸 در ادامه فشارهای نظام، روز ۲۹ دیماه ۱۴۰۱، بازپرس، عالی‌نژاد از شعبه ۹۰۲ دادگاه گفت دراین مدت که شما زندان بودید ۳۰ نامه و شش ویس بیرون از زندان فرستادید و او برای تهدید بیشتر گفت همسرتان آن نامه‌ها و ویس ها را منتشر کرده است. البته تأکید کنم بخاطر این نامه‌ها و ویس‌هایی که مدعی هستند به خانوده‌ام داده‌ام قبلا در تاریخ نهم مرداد ۱۴۰۱ در دادگاه انقلاب بازپرسی شده بودم.

🔸 در حالی که هم دادستان و هم بازپرس‌ها و هم زندانبانان می‌دانند که من پس از هفت ماه در انفرادی بودن، فقط دو نوبت با خانواده‌ام ملاقات حضوری داشتم. در این دو نوبت چگونه می‌توان ۳۰ نامه و شش ویس آنهم نوشته شده و پرشده در تاریخ‌های مختلف را توسط خانواده به بیرون منتقل کرد.

🔸 می‌خواهم تأکید کنم که قضائیه نظام با پیش کشیدن اسم همسرم، مرا زیر فشار قرار می‌دهند، در حالی که این افراد بخوبی می‌دانند همسرم عمل قلب باز کرده و تحت درمان است و نباید در معرض اینگونه فشارها و استرس‌ها قرارگیرد. 

🔸 بالاخره روز سه‌شنبه پنجم اردیبهشت ۱۴۰۲ مرا به اتاقی بردند و گفتند دادگاه شما آنلاین است قاضی دادگاه یزدانخواه بود به او گفتم چرا من وکیل ندارم؟ او گفت وکیل را ما تعیین می‌کنیم. من گفتم تحت هیچ شرایطی چنین وکیلی را قبول ندارم. گفتم علی‌رغم این که دادگاهتان را قبول ندارم ولی حرفهایم را میزنم. قاضی گفت اتهامات تو توهین به رهبری و خمینی و تبلیغ علیه نظام است.

🔸 من برای قاضی داستان انقلاب کبیر فرانسه که حدود ۲۵۰ سال پیش صورت گرفت را توضیح دادم و گفتم: روشنفکران آن زمان در فرانسه مثل ولتر ، مونتسکیو، ژان ژاک روسو ... خودشان در ابتدا هیچ تصویری نداشتند که چطور نوشته‌هایشان مردم را به آگاهی می‌رساند و منجر به انقلاب می‌شود. مردم ۲ سال شاه فرانسه یعنی لوئی شانزدهم را نصحیت میکردند تا رفتار و عملش را تصحیح کند ولی لوئی شانزدهم باز علیه مردم توطئه میکرد و در پی سرکوب انقلابیون بود تا اینکه مردم با گیوتین سر لویی شانزدهم و همسرش را بریدند. انقلاب فرانسه انفجاری در کل اروپا بوجود آورد و همه چیز را از دوران فئودالیزم به سمت بورژوازی منتقل کرد.نتیجه اینکه به قاضی گفتم عملکرد لوئی شانزدهم بود که باعث انقلاب شد الان هم این عملکرد سوء نظام هست که کشور را به سمت انقلاب میبرد.گفتم این روزهای آخر نظامتان هست تصور نکنید که می‌توانید به حکومت ادامه دهید.

🔸 نوشته‌هایم که آن را جرم قلمداد کردید، نقشهٔ راه، برای رسیدن به دمکراسی است و هم این که بعد از دمکراسی، انقلاب منحرف نشود. چون دو انقلاب داشتیم هر دوتایش منحرف شد. بنا بر این نوشته‌هایم درس عشق است که از ملت یاد گرفتم و الان دارم به ملت پس میدهم. مقالاتی که نوشتم  سند تاریخ است.

🔸 من به قاضی گفتم شما با این محاکمه مجددا نوشته‌ها و حرف‌هایم را برای مردم زنده کردید. ملت خواهند گفت که خواستار چی گفته که اینها در زندان او را محاکمه می‌کنند؟ من حتی به قاضی گفتم اگر ده‌سال دیگر هم مرا در زندان نگهدارید و یا حکم اعدام هم بدهید باکی ندارم. وزارت اطلاعات هم میداند من حرف‌هایم را در هر شرایطی زده‌ام. چون من یک معلم ۷۱ ساله‌ام و این نوشته‌ها و گفته‌هایم بر مبنای یک تحلیل علمی و واقع‌گرایانه است.
به ملت قهرمان ایران این مژده را می‌دهم که روزهای سیاه ظلمانی سپری خواهد شد و بهاران آزادی فرا خواهد رسید.

زندان وکیل‌آباد مشهد – اردیبهشت ۱۴۰۲

https://t.center/k_F_ALBORZ
🔴 #گزارش_شما ۴۷

این گزارش‌ها در صورت تمایل فرستنده با نام آن فرد منتشر می‌شود و در صورت عدم تمایل بدون نام منتشر می‌شود.
موضوع این ستون گزارش‌های مستند شما از شرایط و حال و هوای مدارسی است که در آن مشغول تدریسید؛ یا تحصیل می‌کنید و یا اولیای دانش‌آموزان آن مدرسه‌ هستید
.

🔸 پیام ارسالی از طرف #محمد_رضا_علیجانی، دبیر دبیرستان‌های #مشهد و #گلبهار

به‌ نام خدای رنگین‌کمان

رتبه‌بندی را صادر نکردند هیچ، مشت و لگد و توهین نثارمان کردند.
ضرب‌المثلی هست که می‌گوید؛
از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید.

امروز پنجشنبه ۸ دی ماه، اتفاقی عجیب در ساختمان اداره‌‌ کل آموزش و پرورش #خراسان_رضوی افتاد که تاکنون سابقه نداشته است.
اینجانب #محمد_رضا_علیجانی، دبیر رسمی آموزش‌ و پرورش، به اتفاق چند تن از همکاران برای پیگیری عدم صدور حکم رتبه‌بندی به اداره‌ کل رفتیم و پس از توضیحات، کارشناس کارگزینی و مسئول دفتر مدیر کل که قول دادند در اسرع وقت این قانون را برای اینجانب و برخی از همکاران فعال صنفی صادر خواهند کرد. (البته نمی‌دانم این قول هم مانند سایر وعده‌های مسئولین است یا خیر.)
در حال مراجعت به منزل بودیم.
بنده که یک کار اداری دیگر در اداره داشتم از همکاران خداحافظی نمودم، به سمت اتاق مورد نظر رفتم، مسئول مربوطه گفتند الآن ارباب‌رجوع دارم تشریف ببرید ساعت ۱۲ بیایید.
من هم کلاً منصرف شدم و در حال ترک ساختمان بودم که ناگهان شخصی جوان و نامحترم جلویم را گرفت و بی‌مقدمه یقه‌ام را چسبید و ادعا کرد که به نگهبانی توهین کرده‌ام.
عرض کردم آقای محترم من نه شما و نه نگهبان‌تان را ندیده و نمی‌شناسم، شما کی هستید؟
گفت من نیروی حراست اداره هستم.
خلاصه بعد از مدتی توهین و تهدید شروع به ضرب و شتم کرد.
بنده که سن ‌و‌ سالی از من گذشته و در آستانه بازنشستگی هستم‌، چند ضربه مشت از این آقای جوان بی‌نزاکت خوردم.
در این بحبوحه چند نفر دیگر به این آقای آتش‌به‌اختیار اضافه شدند و ضمن دفاع از او آنها بنده را نیز مورد ملاطفت از نوع توهین و مشت و لگد قرار دادند.
بنده که میدان معرکه و منازعه را نابرابر دیدم (یک نفر در مقابل چند نفر نیروی انقلابی و حراستی) کوتاه آمدم و ساختمان اداره را ترک کردم.

در حالی که از پله‌های ساختمان پایین می‌آمدم این ضرب‌المثل را با خود زمزمه می‌کردم:
از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید.

من دیگر نمی‌خواهم حکم رتبه‌بندی را که حق مسلم من است را برایم صادر کنید، فقط لطف فرموده کتک‌کاری نکنید.

جالب‌تر از قضیه‌ی صحبت‌های پایانی آقای حراستی بود که می‌گفت تو سر کلاس‌هایت هر زری را زدی و دوره‌ی بزن در رو تمام شده است و ما همه‌ی شماها (احتمالاً بنده را با جوانان معترض خیابان جمع می‌بست) جمع می‌کنیم.
با خودم گفتم من کجا و این جوانان پاک‌باخته و معترض کجا!
من با توجه به سن و سالی که دارم به گَرد پای این جوانان نمی‌رسم.
آنان دارند سرنوشت خود و خاورمیانه را تغییر می‌دهند.
من هنوز نتوانستم حقم را از قانون رتبه‌بندی بگیرم. به او گفتم پس دردت از جای دیگر است و توهین به نگهبان بهانه‌ است، تو از حرف‌های سر کلاس‌م برآشفته‌ای.

انصافاً یک جمله‌ی این نیروی نظام مقتدر جمهوری اسلامی!! به‌نظرم صحیح و منطقی آمد، آن هم جمله‌ی دوره‌ی بزن در رو تمام شده‌است.
گفتم این را قبول دارم و دوره‌ی بزن در رو تمام شده‌است.
دیری نخواهد پایید تو و امثال تو و بزرگ‌تر از تو باید جواب این بدعت‌ها (کتک‌زدن معلم توسط عوامل اداری و حراستی) ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها و توهین‌ها را بدهید‌.
آن روز دیر نیست، خیلی نزدیک است.

محمدرضا علیجانی دبیر دبیرستان‌های مشهد و گلبهار
هشتم دی‌ماه یک‌هزار و‌ چهارصد و یک

#معلمان_زندانی_تنها_نیستند
#رسول_بداقی
#اسماعیل_عبدی
#جعفر_ابراهیمی
#محمد_حبیبی
#هاشم_خواستار
#مسعود_فرهیخته
#ژیلا_خیر

#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#Women_Life_Freedom

https://t.center/k_F_ALBORZ