کانال فرهنگیان البرز

حسن رونقی، برادر حسین رونقی، در توییتی که دقایقی پیش منتشر کرد درباره وضعیتی که شب گذشته اتفاق افتاد توضیح مهمی داد.
بیش از پنج ساعت حسین رونقی را کجا بردند و چه کار کردند؟

«حسین را ساعت ۳ از زندان به مقصد بیمارستان دی خارج کردند وبعد از گم کردن پدر ومادرم تا ساعت ۸/۳۰ به بیمارستان آورده اند

در مدت بیش از ۵ ساعته حسین را کجا برده بودند و میخواستن چه بلایی سر حسین بیاورند
بگذارید پدرومادرم حسین را ببینند.»

او همچنین در توییت دیگری که یک ساعت پیش منتشر کرده نوشته است:

«حسین با هوشیاری کامل وبعد از حرف زدن با مادر ساعت ۳ ظهر به آمبولانس سوار شده است
هر اتفاقی برای حسین بیافتد  سناریوسازی بیش نیست.
چرا که قصد کشتن حسین را دارند.»

بدیهی است که مسئولیت هر اتفاقی که برای حسین رونقی بیفتد بر عهده نظام جمهوری اسلامی و همه ارکانش است و پاسخ درخور را از مردم در کف خیابان دریافت خواهند کرد
#مهسا_امینی
#حسین_رونقی
#اعتراضات_اعتصابات_سراسری
#زندانی_سیاسی_ازاد_باید_گردد






https://t.center/k_F_ALBORZ

🔴#جعفر_ابراهیمی کیست و حکومت به چه دلیل او را به زندان انداخته است؟

جعفر معلمی که دغدغه اش رهایی سازی اندیشه کودک و هشیارسازی اوست. او به کودک و اندیشه اش اهمیت بسیار می‌دهد و اینگونه می‌گوید "انسان باید تخیل داشته باشد و بتواند از دل تخیل خود آینده بهتری را ترسیم کند و در راستای آن قدم بردارد."
خواسته او آموزش برابر، عادلانه و رایگان که دارای کیفیت باشد است. و به عقیده او فراهم کردن چنین شرایطی برای کودکان مان دور از دسترس نیست.
به گفته #جعفر_ابراهیمی به جای قوانین و بخشنامه های بالا به پایین می بایست مدرسه به کمک شورای دبیران، شورای دانش آموزی و انجمن اولیا و مربیان مدیریت شود. اینگونه است که هدایت تحصیلی کودکان فقط برای نیاز بازار نیست بلکه خودشان حق زندگی، انتخاب شغل و رقم زدن آینده شان را دارند. هرچند هم اکنون این سه نهاد در مدرسه وجود دارند ولی ارتجاعی و علیه دانش آموزان هستند.
جعفر را اینگونه باید یاد کرد 《معلم ستمدیدگان》

جعفر ابراهیمی را آزاد کنید

#مهسا_امینی
#اعتراضات_اعتصابات_سراسری
#زندانی_سیاسی_ازاد_باید_گردد


#زن_زندگی_آزادی



https://t.center/k_F_ALBORZ

⭕️ #بیانیه

🔺بیانیه کانون صنفی معلمان در حمایت از #پیروز_نامی و اعتراض به بازداشت و بی خبری از وضعیت ایشان

به نام خداوند جان و خرد

آهای آیندگان بدانید که ما در این سرزمین برای اندکی خندیدن هزار بار گریستیم و برای کمی زندگی هزار بار مردیم لطفا ما را نکوهش نکنید...

در حدود پنجاه روز گذشته یکی از مهمترین غلیان‌های اجتماعی در ایران شکل گرفت؛ پیوند خوردن اقشار مختلف و حتی جوشش لایه‌های خاکستری سبب شد تا حاکمیت، برافروخته از این «من» هایی که به یک باره «ما» شدن را تجربه کردند تاب آوری خود را از دست دهد و ناخواسته در این سراشیبی تند سیاسی نتواند در پوشش های ساختگی و دروغین خود به مسیر ترک خورده ادامه دهد. برخوردهای خشن و غیر متعارف با معترضان و برچسب اغتشاش زدن به مردمانی که سال‌ها خودشان با مراقبت از نوع کنشگری خود، سعی در مدارا با حاکمیت را داشتند، سبب شد تا سد ایجاد شده در برابر آن‌ها هر روز ایستاتر و زنجیره انسانی این اعتراضات هر روز محکم تر شود.

معلمان نیز که در سال‌های گذشته به عنوان نماد اعتراضات مدنی توانسته بودند تجمعات به دور از حساسیت‌های ساختار شکنانه را در کشور برگزار کنند در این برهه با کمک گرفتن از انباشت تجربه خود به اعتراضات سراسری پیوستند. این‌بار نیز نهادهای امنیتی و اطلاعاتی با احضارها و بازداشت‌ها وارد بازی تکراری شده‌اند که با هرگونه محاسبه‌ای نتیجه‌ای جز باخت برای آن‌ها نخواهد داشت.

در هیاهوی خواست‌های اجتماعی سرکوب شده، #پیروز_نامی، دبیر کانون صنفی فرهنگیان استان خوزستان نیز در روز شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱  بازداشت و بعد از اولین تماس با خانواده دیگر هیچ اطلاع دقیقی از وضعیت این فعال صنفی خوشنام در دست نیست. ادامه این بی‌خبری و اعلام #اعتصاب_غذا، خانواده و همکارانش را به شدت نگران سلامتی ایشان کرده است. تداوم این وضعیت برای پیروز نامی یکی از اثرگذارترین فعالین صنفی خوزستان که منش و روش فعالیت صنفی و انسانی او زبانزد همکاران می‌باشد، برای نهادهای امنیتی و اطلاعاتی استان نیز تبعاتی به همراه خواهد داشت. زیرا اگر افرادی با این خط‌مشی را هم نمی‌توانند تحمل کنند، باید منتظر واکنش‌های متفاوت‌تری در آینده اعتراضات صنفی استان باشند.

کانون صنفی معلمان بازداشت کنشگر صنفی و صادق  #پیروز_نامی را به شدت محکوم می‌کند و رفتارهای این چنینی با فعالین صنفی خوشنامی چون ایشان را زیر سوال بردن قوه عاقله نظام که این روزها با بالا بردن تابلو گفتگو سعی در آرام سازی اعتراضات هموطنان دارد، می‌داند و انتظار دارد به زودی خبر سلامتی و  آزادی بدون قید و شرط  ایشان را به اطلاع همکاران برساند.
حال و هوای این روزهای همه‌ی ما مانند این شعر ابتهاج است،
نشسته در زیر درخت بی سایه ارغوان و زیر لب زمزمه می‌کند.
می‌بینم
آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را
آن جشن بزرگ روز ازادی را

#کانون_صنفی_معلمان_ایران
                                            

۱۴۰۱/۸/۱۶
#اعتراضات_اعتصابات_سراسری
#زندانی_سیاسی_ازاد_باید_گردد




https://t.center/k_F_ALBORZ

🔴 #گزارش_شما ۲٢

روز پنج شنبه مورخ ١٢ آبان ١٤٠١
اشتباه محاسباتى عمله هاى سركوب و وحوش لباس شخصی مزدور در كرج بزرگ و قهرمان، پيروزى و افتخار را براى مردم و انقلاب قرن نو ايران کوچک، رقم زد.

اتوبان تهران-رشت:
از پل فرديس به سمت بهشت سكينه، تا جايي كه چشم كار مى كرد شاهكارى بى نظير از اتومبيل هاى مراسم چهلم جوانان مان بود.
يك نقاشى باشكوه جاده اى، سرشار از شور و شعور .

با اينكه به دليل ترافيك سنگين اتوبان، حركت اتومبيل ها به كندى صورت مى گرفت اما ديدن نگاههاى آشنا و هم قسم سرنشينهاى اتومبيلهاى كنارى مارا مصمم تر مي كرد.
همزمان خودروى ون تشريفات سفيدرنگ بدون پلاكى كه در لاين اول، در حال حركت بود، كنارمان قرار گرفت.
از آنجايي كه استفاده از اين خودروهاى تشريفات متعلق به شركت هاى متعددى چون ميهن و طبيعت (زيرمجموعه ميهن) براى انتقال انقلابيون به زندان توسط عوامل سركوب، مسبوق به سابقه است.
بنابراين توجه من و دوستانم و ملت هوشيارى كه با خودروهاي شان از كنارش مي گذشتند جلب شد.
عده اى با داد و فرياد، راننده را از اين عمل زشتش، نهى ميكردند.
اما راننده، بى توجه به همه فريادها به راه خود تا ميدان حصارك ادامه داد.(به اين موضوع برميگرديم.)

اتوبان به سمت بهشت سكينه كاملا قفل شده بود و البته از دور مشخص بود كه مسير شهرى حصارك به كمالشهر هم قفل است امابه اميداينكه بتوانيم از كوچه ها و خيابانهاى فرعى خود را به بهشت سكينه برسانيم. ناگزير از خروجى كنارشهرك رازى وارد پل حصارك  شديم.
فاصله زمانى پل حصارك تا بريدگى خرمدشت كه كمتر از دو دقيقه است در عرض چهل و پنج دقيقه طى شد!
پل حصارك (رابط بين محله حصارك كرج و خرمدشت و كمالشهر در دو طرف اتوبان تهران-رشت است)

شنيده ها همه حاكى از اين بود كه ماموران سركوب، درب هاى ورود و خروج به بهشت سكينه را بسته اند.
در اين لحظه، عده اى از مردم انقلابى كه در اين پنجاه روز انقلاب، به حق نشان داده اند كه استاد خلق فرصت از هزار توى تهديدهاى سركوبگران هستند،
از مسير برگشت  بهشت سكينه به سمت ميدان حصارك به راه افتادند و همزمان اتومبيل ها را تشويق به زدن بوق اعتراضى معروف انقلاب ميكردند
و الحق كه مردم هم سنگ تمام  گذاشتند. ما و بعضى از مردم نيز، اتومبيل ها را در گوشه اى از خيابان پارك كرده و همراه اين سيل خروشان، راهى ميدان حصارك شديم.
ميدان حصارك مملو از سركوبگران انتظامى و لباس شخصى هاى نقاب زده بود. برخى از جوانها قبل از رسيدن به  نيروهاى سركوبگر، از كف خيابان سنگ جمع كردند.
با هجوم عمال سركوبگر تا بن دندان مسلح  به مردم انقلابى بدون سلاح،
كيوسك نيروى انتظامى و همان ون تشريفات، به آتش كشيده شد و همان راننده اين دستگاه سركوب، با چشمان خويش، از رده خارج شدن اين خودروى به اصطلاح تشريفاتى را از نزديك مشاهده كرد.

در مجموع اتفاقات غرورآفرين ديروز، يك آخوند و دو عمله سركوبگر  با ضربات سنگ مردم انقلابى ايران، آسيب ديدند كه با فرود يك فروند هلى كوپتر، صحنه خيابان، از لوث وجودشان پاك شد.

بارها در اين پنجاه روز، به انتفاضه مردم فلسطين انديشيده ام كه تفاوت مردم فلسطين و ملت ستمديده و انقلابى و بدون سلاح ايران در استفاده از سنگ براى محافظت از خودشان در برابر سردارهای سركوبگر لباس شخصی در چيست كه آن يكى در بوق و كرناى «سدا و صيماى ميلى» زده مى شود، و اين ديگرى حتى توسط شاهدان عينى رژيم سركوبگر، ايزوله شده و وقعى به آن نهاده نمى شود؟!

بخش كوچكى از مشاهدات ميدانى يك معلم/كرج
جمعه ١٣  آبان ١٤٠١

#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زندانی_سیاسی_ازاد_باید_گردد



https://t.center/k_F_ALBORZ